طنز دفاع مقدس؛

ماجرای قالب دندان مصنوعی در آش رزمندگان!

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس خاطره‌ای از تیربارچی گردان مالک اشتر از صمیمیت میان رزمندگان گردان مالک اشتر در اردوگاه کوهستانی لشکر ۲۷ را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۳۴۶۱۰
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۶ - 17July 2022

قالب دندان مصنوعی در آشبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بی‌تردید مهم‌ترین عنصر روحیه‌ بخش خیمه‌های با صفای اردوگاه قلاجه (واقع در شمال‌غرب کشور) لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص)، حضور صمیمی بسیجیانی بود که شادابی و نشاط برآمده از قلب‌های جوان و پاکشان، مجالی برای رخوت و کسالت باقی نمی‌گذاشت.

«سعید تاجیک» تیربارچی بسیجی و بازیگوش گردان مالک اشتر، دقایقی از زندگی روزمره بسیجیان گردان مالک در اردوگاه کوهستانی لشکر ۲۷ را اینگونه باز روایی کرده است:

تابستان بود و فصل میوه. در اردوگاه قلاجه؛ درختان بنه فراوان بود. میوه این درختان؛ پسته کوهی و بسیار خوشمزه بود. کرد‌ها از شیره این درخت، سقز درست می‌کردند. چادر‌های گردان مالک، زیر درختان پسته کوهی و زالزالک برپا شده بودند.

در یکی از روز‌ها یکی از نیرو‌های ادوات گردان به نام «محمد دانشی» مرا برای صرف ناهار به چادرشان دعوت کرد. رفتم. نزدیک چادر، پتو‌های زیادی را دیدم که روی درخت‌ها انداخته بودند.

علت را جویا شدم. با خنده پرسید: راستی دیشب تو هم آش خوردی؟

گفتم: چطور مگر؟!

گفت: اگر بگویم؛ حالت به هم نمی‌خورد؟

گفتم: نه.

گفت: آقا سعید؛ چشمت روز بد نبیند. دیشب، وقتی‌که داشتیم شام می‌خوردیم، آخر‌های غذا بود که یکی از بچه‌ها وقتی قاشقش را توی کاسه برد، به چیزی برخورد.

وقتی آن را به هم زد، توی قاشقش یک قالب دندان مصنوعی دیدیم که خودنمایی می‌کرد. با دیدن این صحنه، حال بچه‌های نشسته دور سفره به هم خورد. هرکس هر جا بود، خورده‌هایش را بالا آورد. نتیجه همین شد که می‌بینی!

دل و روده‌ام داشت از جا کنده می‌شد. برای اینکه خودم را دلداری بدهم، به او گفتم: شاید آشپز بنده خدا؛ آمده غذا را بچشد، ناغافل دندانش در دیگ گنده آش افتاده است. هرچقدر هم آش را هم زده، دندانش را گیر نیاورده و بی‌خیالش شده است.

منبع: بابایی، گلعلی، کوهستان آتش، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر بیست‌ و هفت بعثت، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۲۴۹، ۲۵۰.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار