ابتکار مهندسین جنگ جهاد برای احداث پل نامرئی؛

پل نامرئی جنگ چگونه ساخته شد؟

خرمشهر به مدت ۵۷۶ روز در اشغال عراقی‌ها بود و آن‌ها تمام مهندسین و متفکرین نظامی غرب را برای احداث پل روی اروندرود در خدمت داشتند اما نتوانستند یک پل جنگی احداث کنند ولی مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد این کار را انجام دادند.
کد خبر: ۵۴۳۶۲۷
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶ - 05September 2022

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بعد از عملیات «والفجر ۸» و زمانی که هنوز «پل بعثت» احداث نشده بود، نیرو‌های مستقر در منطقه «فاو» نیازمند پشتیبانی و تدارکات بودند. غذا، سوخت و مهمات برای آن‌ها حیاتی بود. در اثر بمباران‌های مکرر شیمیایی، آب سالم در فاو پیدا نمی‌شد و جبهه فاو به جبهه سختی تبدیل شده بود.

رودخانه خروشان اروندرود با عرض حدود ۹۰۰ متر پشت رزمندگان خط مقدم بود. انجام تدارکات سنگین با قایق بسیار سخت و کند بود. مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ. م. ج. ج) چند پل روی اروند پیش بینی و نصب کردند؛ ولی هواپیما‌های عراقی و بعضاً سرعت حرکت آب، آن پل‌های به زحمت نصب شده را از بین برد.

نیاز به تدارکات سنگین به شدت به فرماندهان جنگ فشار می‌آورد؛ ولی راهی برای برقراری ارتباط نمانده بود. شرایط نیرو‌هایی که در فاو مستقر بودند روز به روز سخت‌تر می‌شد. مهندسین جوان جهاد؛ در نهایت برای حل مشکل بزرگ عبور از اروند، «پل خضر» را طراحی و اجرا کردند.

یکی از تیم‌های اجرایی قوی در ساخت «پل‌های خضر» تیم شهید «اسدالله هاشمی» بود. تیم وی کارکردن با سیم بکسل را بسیار عالی بلد بود. او یک کانتینر همراه خود داشت که در آن همه جور وسیله برای تعمیر ماشین آلات یا ساخت و تعمیرات دیگر، وجود داشت. هر جا تیم اسدالله هاشمی بود، خیال فرماندهی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد از بابت حل مشکلات آن منطقه راحت بود.

پل نامرئی جنگ چگونه ساخته شد؟

شهید اسدالله هاشمی

این پل از یک صفحه بزرگ شناور که «دوبه» نام داشت تشکیل می‌شد. در دو طرف پل؛ دو سیم بکسل قوی به موازات هم در امتداد عرض رودخانه کشیده می‌شد و در ساحل به شمع‌های از قبل نصب شده محکم شده بود. سیم بکسل سومی هم که به دور چرخ یک تراکتور پیچیده شده بود (در واقع نیروی جلوبرنده خضر، یک دستگاه تراکتور بود که روی نقطه خاصی از دوبه جاسازی شده بود.) پل «خضر» توانست ماشین آلات و تدارکات سنگین را به رزمندگانی که در فاو بودند برساند. بعد‌ها برای راحت‌تر شدن رفت و آمد به فاو، مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد، پل عظیم «بعثت» را بر روی آروند رود احداث کردند، ولی نقش پل خضر در تثبیت نیرو‌ها در فاو، بسیار تعیین کننده بود.

در روز‌های اول تصرف فاو توسط رزمندگان ایرانی تمام ادوات، نیرو‌ها و ماشین آلات درون قایق‌ها قرار گرفتند و از ساحل اروند کنار به ساحل فاو منتقل شدند. بزرگترین وسیله‌ای که با قایق‌ها امکان جابجایی آن بود، یک وانت بار بود. این کار خیلی سخت و کند انجام می‌شد و امکان حمله هواپیما‌های عراقی و یا چپ شدن قایق‌ها زیاد بود.

اروندرود تا دریای آزاد فاصله زیادی ندارد و جزر و مد آن، همان جزر و مد دریا است. در هر شش ساعت، یک سیکل جزر و مد به طور کامل صورت می‌گرفت؛ برای همین هر روز چهار مرتبه جزر کامل و چهار مرتبه هم مد کامل وجود داشت. اختلاف ارتفاع جزر کامل و مد کامل به سه و نیم متر می‌رسید.

ساحل اروند رود هم به خاطر بالا و پایین رفتن آب، حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر عقب و جلو می‌شد (ساحل متغیر). سرعت آب در زمان مَد به ۷۰ کیلومتر در ساعت می‌رسید. صدای جزر وحشتناک بود و اگر در زمان جزر کنار رودخانه می‌ایستادی، ترس وجودت را فرا می‌گرفت. مهندسین جهاد با چنین پیش فرض‌هایی باید پل خضر را طراحی و اجرا می‌کردند. قبل از آماده شدن پل خضر، پل‌های «دوبه‌ای» و «خبیری» هم بر روی رودخانه نصب شد؛ ولی سرعت حرکت آب، آن‌ها را نابود کرد.

خضر‌های ۲ و ۳و ۴

پل‌های خضر «۳» و «۴» از نمونه‌های قبلی بزرگ‌تر بودند و ظرفیت جابجایی بالاتری داشتند. قطعات به کار رفته در آنها قوی‌تر و مجهزتر بود. تجربه خضر‌های قبلی به خوبی در بهینه‌سازی این خضر‌ها به کار گرفته شد. یکی از مشکلات خضرها، ساییدگی زیاد سیم بکسل‌ها بود که این مشکل در خضر‌های ۳ و ۴ با تعبیه غلتک‌های بزرگ‌تر، حل شد. همچنین با بهینه کردن زاویه نصب تراکتور در روی دوبه، قطر رینگ تراکتور، سایز سیم بکسل‌ها، محل قرار گرفتن گوشواره‌ها و نوع شمع کوبی، کیفیت کارکرد پل و ارائه خدمت آن، بالاتر رفت.

یکی از مشکلاتی که باید در زمان طراحی حل می‌شد، این بود که سیم بکسل سوم که حول یکی از چرخ‌های تراکتور می‌پیچید و دوبه را حرکت می‌داد، باید به گونه‌ای کار گذاشته می‌شد.

ممکن است امکان خارج شدن سیم بکسل از دور رینگ وجود نداشته باشد، برای همین رینگ خاص برای این کار طراحی و ساخته شد. ارزان بودن و سریع‌النصب بودن پل خضر و همچنین پیچیده نبودن کار با آن، از دیگر مزیت‌های این طرح بود. هواپیما‌های عراقی هیچ‌گاه نتوانستند این پل متحرک را که برای‌شان نامرئی بود را مورد حمله قرار دهند.

پل نامرئی جنگ چگونه ساخته شد؟/ ابتکار مهندسین جنگ جهاد برای احداث پل نامرئی

سه رشته سیم بکسل، با شمع کوبی و بتن ریزی در دو طرف بکسل اروندرود محکم و مهار شده بودند. سیم بکسل‌ها از داخل گوشواره‌هایی که بر روی دوبه تعبیه شده بود عبور داده شده بودند. دو سیم بکسل بزرگ، نقش هدایت دوبه را داشتند تا جریان شدید آب، آن را از مسیر مشخص شده (امتداد عرض رودخانه) خارج نکرده، با خود نبرد. روی نقطه محاسبه شده‌ای از دوبه، یک تراکتور «فرگوسن» جاسازی شده بود که لاستیک‌هایش را جدا کرده و به یکی از چرخ‌های عقب آن، رینگ مخصوصی بسته بودند و سیم بکسل سوم را چند بار دور آن رینگ چرخانده بودند.

وقتی راننده خضر دنده جلوی تراکتور را می‌زد، خضر به عقب می‌رفت و هر وقت دنده عقب را می‌زد، خضر به جلو می‌رفت. چون سیم بکسل‌های اول و دوم، خضر را در امتداد عرض رودخانه نگاه می‌داشتند؛ لذا نیازی به فرمان نبود و مثل قطاری بود که ریل آن دو سیم بکسل اطرافش بودند. قابل ذکر است که مهندسین جهاد سازندگی، از این ابتکارات در جنگ زیاد داشته‌اند.

بیشتر مهندسین و طراحان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد یا از خانواده‌های محروم بودند یا سال‌های قبل از جنگ را در مناطق محروم کار کرده بودند و تجربه فعالیت در مناطق محروم را داشتند و با فرهنگ‌های مختلف ایران آشنا بودند. پس از طرح صورت مسئله، عبور سریع از اروندرود توسط فرماندهی جنگ برای مسئولین جهاد بچه‌های پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد از تجربه خود در خدمت رسانی به مناطق محروم استفاده زیرکانه‌ای کردند.

آن‌ها در برخی مناطق دیده بودند که یک شناور متصل به دو طناب از عرض رودخانه عبور می‌کند. نام این وسیله در مناطق مختلف کشور، «جرس» یا «کلک» بود. درآن روستا‌ها یک نفر روی جرس می‌ایستاد و با کشیدن طناب، جرس را به همراه آدم‌ها و وسایلی که روی آن بود از این طرف رودخانه به آن طرف می‌برد. بعد از مطرح شدن این ایده مهندسین مکانیک و ماشین آلات شروع به طراحی این پروژه با توجه به شرایط منطقه جنگی کردند.

خرمشهر به مدت ۵۷۶ روز در اشغال عراقی‌ها بود و آن‌ها تمام مهندسین و متفکرین نظامی غرب را برای احداث پل روی اروندرود در خدمت داشتند؛ اما نتوانستند یک پل جنگی احداث کنند؛ ولی مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد این کار را انجام دادند.

برای اینکه ماشین آلات بتوانند به راحتی تا پای پل خضر بیایند می‌بایست در ساحل رودخانه که دارای گل نرم بود جاده سازی می‌شد که گاهی این جاده در اثر مَد اروندرود به زیر آب می‌رفت. از طرفی نمی‌شد در تمام ساعات روز از پل خضر استفاده کرد و می‌بایست صبر کرد تا هوا تاریک شود تا هواپیما‌های دشمن دید نداشته باشند. گاهی هم جزر خیلی زیاد آب، مانع حرکت خضر می‌شد؛ زیرا جزر که می‌شد، سطح آب پایین می‌رفت و سرعت آب رودخانه زیاد شده و خضر را به طرف دریا می‌کشید و بکسل‌ها حالت قوسی پیدا می‌کردند؛ لذا حرکت خضر از کنار ساحل تا وسط رودخانه در امتداد آب و راحت بود؛ ولی از وسط رودخانه به ساحل مقابل چون می‌بایست یک مسیر مخالف جریان شدید آب (شبیه سربالایی تند) را طی کند، خیلی سخت و گاهی غیرممکن بود. مثلاً اگر آب، خیلی پایین و بار زیادی هم بر روی خضر بود، امکان طی کردن مسیر نبود.

رانندگان خضر این چیز‌ها را به سرعت زیاد گرفتند و مشکلات را حل می‌کردند. در ساخت خضر‌های ۳ و ۴ مهندسین طراح خضر این مشکل را حل کردند چرا که در پ. م. ج. ج بخش تحقیق و توسعه (R&D) بسیار قوی بود.

در مجموع چهار پل خضر در عملیات والفجر ۸ روی رودخانه خروشان اروند ساخته شد. با خضر، کامیون‌های پر از بار و نیز ماشین آلات سنگین مانند لودر و بولدوز به شهر فاو حمل می‌شد. این خضر‌های بچه‌های جهاد، کار ترابری و تدارکات خط مقدم فاو را حل کرده بود. عراقی‌ها هم نمی‌توانستند خضر را منهدم کنند؛ غیرقابل تخریب بودن خضر، مزیت بسیار بالایی بود. البته یک بار یکی از غواصان عراقی زیر یکی از خضر‌ها مواد منفجره گذاشته، آن را منفجر کرد، ولی خرابی به وجود آمده به سرعت تعمیر شد و غواص نترس عراقی که تا دل بچه‌های ما آمده بود هم به هلاکت رسید.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار