روایتی از اسیر کردن یکی از افسران قوی هیکل عراقی

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از افسراس قوی هیکل عراقی را به اسارت گرفته بودیم و از او می‌خواستیم بگوید «مرگ بر صدام». تا اینکه حاج احمد متوسلیان سر رسید.»
کد خبر: ۶۵۶۱۹۵
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۲ - 10March 2024

روایتی از اسیر کردن یکی از افسران قوی هیکل عراقیبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «نیرو‌ها یک افسر عراقی قوی هیکل را اسیر کرده بودند. همه او را دوره کرده بودند و از او می‌خواستند تا بلند بگوید: «مرگ بر صدام»

او هم این جمله را نمی‌گفت. به همین خاطر چند نفر او را کتک زدند. در همین اثنا سر و کله حاج احمد متوسلیان پیدا شد و با فریاد او همه ساکت شدند. پرسید: «چی شده؟» 

یکی از بچه‌ها جلو رفت و با عصبانیت گفت: «می‌گیم به صدام فحش بده، نمی‌ده. منم زدم تو گوشش!» 

هنوز حرف‌های او تمام نشده بود که حاج احمد سیلی محکمی به او زد و گفت: «شما بی‌خود کردین! کجای اسلام داریم که باید اسیر رو بزنین؟»

بعد بلندتر به طوری که همه متوجه شوند گفت: «یه اسیر وقتی به اسارت نیرو‌های اسلام در میاد، باید به عنوان یک برادر دینی با اون برخورد بشه و به هیچ عنوان نباید اذیت و آزاری در کار باشه.»

سپس به ۲ نفر از نیرو‌ها گفت: «اونو بلند کنین و بفرستینش عقب.»

کتاب «می‌خواهم با تو باشم» به قلم علی اکبری

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها