گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: کمتر کسی در فاجعه بمبگذاری دفتر نخست وزیری نامی از «عبدالحسین دفتریان»، مسئول امور مالی نخست وزیری (سابق) به زبان میآورد. در آن مقطع منافقان برای فرار «مسعود کشمیری»، جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی از نبود پیکر شهید دفتریان استفاده کرده و فرصتی برای فرار کشمیری مهیا میکنند. به لطف خداوند خیلی زود پرده حقیقت کنار رفته و بیگناهی شهید دفتریان ثابت میشود، اما همسر شهید در این مدت فشارهای روحی و روانی زیادی را تحمل می کند.
به مناسبت سالروز انفجار دفتر نخستوزیری در سال 60؛ خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به گفتوگو با «مصطفی مهذب» ذیحساب و مدیرکل امور مالی رئیسجمهوری در آن دوران که شاهد تهمت منافقان به شهید «عبدالحسین دفتریان» بود، پرداخت. ماحصل گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دفاع پرس: شهید دفتریان به چه دلیل روز انفجار در دفتر نخست وزیری حضور داشت؟
عبدالحسین دفتریان را سالها قبل از آن واقعه میشناختم. او شخصیتی ولایی، روشنفکر، متدین، ضدمجاهدین خلق و منافقین داشت. «زهرا پَشتی» همسر شهید، مدیر مدرسه دبیرستان دخترانه؛ مشوّق او بود.
با فرار بنیصدر و انتخاب شهید رجایی بهعنوان رئیسجمهور، با حکم وزارت دارایی، من ذیحساب رئیسجمهور و شهید دفتریان ذیحساب شهید باهنر شد.
پیش از این شهید دفتریان عضو هیئت مدیره شرکت واحد بود و قبل از سال 50 وارد وزارت دارایی شد. من هم در ریاست جمهوری، وزارت دفاع و چند ارگان دیگر ذیحساب بودم.
من تمام مسائل ذیحسابی را برای معاون اداری و مالی شهید رجایی آماده میکردم. اما شهید باهنر کلیه قراردادها و چکها را خودشان امضا میکردند.
در روز حادثه نیز شهید دفتریان طبق روال؛ اسناد را برای امضا به دفتر نخستوزیری بردند. او همیشه مدارک را به رئیس دفتر تحویل میداد و میگفت: «قبل از این که شهید باهنر از جلسه خارج شوند، این مدارک را برای امضا به ایشان تحویل دهید». روز حادثه؛ زمانی که میخواست برای تحویل اسناد برود، در همین حین انفجار رخ میدهد و او در آسانسور گیر میافتد.
دفاع پرس: چرا لحظات اولیه انفجار، فرد داخل آسانسور را کشمیری معرفی کردند؟
به گفته حاضران، فرد داخل آسانسور با سر و صدا سعی میکند تا نظر اطرافیان را جلب کند حتی با دست کمی در را باز میکند؛ اما به دلیل نرسیدن اکسیژن خفگی به او دست میدهد.
کشمیری اعتماد اطرافیان را به خوبی جلب کرده بود. وقتی شهید باهنر حضور نداشت، او پیشنماز میایستاد و شهید رجایی هم به کشمیری اقتدا میکرد.
در این حین که ما اطلاعاتی از آقای دفتریان نداشتیم، منافقان از این موقعیت استفاده کرده و شایعهای مبنی بر اینکه فرد داخل آسانسور کشمیری است، منتشر میکنند.
پس از پیدا شدن پیکر شهید دفتریان و برملا شدن توطئه دشمن، حتی برخی میگفتند؛ او را در وادی شهدا دفن نکنیم. با پیگیری دکتر نمازی و خبر فرار کشمیری از کشور، قرار شد مراسم تشییع با شکوهی برای شهید دفتریان برگزار شود. او در بهشت زهرا(س) تهرانی به خاک سپرده شد.
شبههناک بودن ماجرا و توطئه دشمن؛ علت عدم وجود نام شهید دفتریان میان شهدای انفجار دفتر نخستوزیری است.
مدتی بعد مشخص شد که این ترور توسط گروههای منافقان انجام شده است. تروری که شباهتهای زیادی به فاجعه 7 تیر دارد. کشمیری زمان انفجار همانند ترور 7 تیر اتاق را ترک کرده بود.
دفاع پرس: منافقان از این توطئه چه هدفی داشتند؟
منافقان با این کار زمینه فرار کشمیری را فراهم کردند. او با لباس مبدل و گذرنامه جعلی از کشور خارج شد.
دفاع پرس: شما چه زمانی متوجه شدید که شخص داخل آسانسور شهید دفتریان است؟
زمانی که آقای شعبانی (مدیر کل دفتر وزارت دارایی سابق) و همسر شهید دفتریان به سراغ من آمدند. خانم دفتریان گفتند؛ مطمئن هستند که همسرشان در دفتر نخست وزیری حضور دارد. با توجه به اینکه میدانستیم یک نفر در آسانسور گیر افتاده، برای ما اثبات شد که آن فرد شهید دفتریان است. اگر در همان ساعت اولیه انفجار، امدادرسانی میشد او زنده میماند.
وقتی درب آسانسور باز شد حالهای از دود خارج شد. این توطئه زمانی برملا شد که پیکر شهید دفتریان شناسایی شده و در حال آماده شدن برای تشییع بودند.
شناسایی پیکر راحت بود. علت شهادت را خفگی اعلام کردند. در ساختمان سه طبقه، آسانسور بین طبقه اول و دوم گیر کرده بود. به احتمال زیاد هنگام رفتن به طبقه دوم این اتفاق رخ داد. علت دیگر این فاجعه میتواند امنیت بالای آسانسور باشد که هوا نفوذ کمی به داخل داشت. حضور شهیدانی همچون باهنر، رجایی مانع از توجه به دیگر حاضران در این انفجار شد.
دفاع پرس: شهید دفتریان را با شهید باهنر و رجایی تشییع کردند؟
خیر. این شبههای که در آن روز ایجاد شد، یک روز تشییع شهید دفتریان به تعویق انداخت. تشییع شهید دفتریان قابل قیاس با تشییع شهیدان باهنر و رجایی نیست ولی غریبانه هم نبود. تشییع باشکوهی برگزار شد.
دفاع پرس: شهید دفتریان چند فرزند داشتند؟
2 پسر به نامهای محمد و علی و یک دختر به نام ریحانه از او به یادگار مانده است.
دفاع پرس: بهزاد نبوی فردی است که همچنان در پرونده ترور نخست وزیری گمنام است؟ آیا روز فاجعه شما او را در دفتر دیدید؟
به علت شلوغی محوطه، تشخیص افراد دشوار بود. در آن شرایط نمیتوانستیم تشخیص بدهیم که کدام یک از افراد حاضر، در این ترور نقش داشتند و یا جزو تصمیمگیرندهها بودند. مردم هم که با شنیدن خبر انفجار خود را به دفتر نخست وزیری رسانده بودند، شرایط شناسایی را دشوارتر کردند.
البته در تخصص من هم نبود که آن زمان ذهنم را معطوف به این مسائل کنم. نیروهای اطلاعات و امنیت در این زمینه فعالیت میکردند.
ادامه دارد ...
انتهای پیام/ 131