زمینه ها و عوامل وقوع فاجعه هفتم تیر

از قاطعیت خط امام تا نفوذ منافقین

انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی معلول عوامل چندی بود از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری تا کوتاهی در حفاظت از مسئولین و شخصیت‌های نظام؛ در این گزارش به بررسی این عوامل می پردازیم.
کد خبر: ۲۲۶۷۴
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۴ - 29June 2014

از قاطعیت خط امام تا نفوذ منافقین

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ عامل اصلی وقوع فاجعه هفتم تیر، استکبار جهانی به سرکردگی امریکا بود. در واقع آنها وقتی نتوانستند از پیروزی انقلاب اسلامی جلوگیری کنند، به توطئه علیه جمهوری اسلامی رویآوردند. البته طرحهای آنها از جمله حمله نظامی و شکست در صحرای طبس، کودتای نوژه، حمله نظامی صدام و... با شکست مواجه شد. در داخل کشور با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، پایههای اصلی نظام مستحکم و مجلس شورای اسلامی به دست نیروهای اصیل انقلابی و متدین افتاد. ارتش و سپاه قدرت یافتند و حزب جمهوری اسلامی نیز در صحنه سیاسی کشور حضور فعالی داشت. در چنین شرایطی که گروهکهای داخلی مطرود مردم و مسئولین شده و از بعد خارجی نیز نظام اسلامی منسجم و مقتدر شده بود، همه نگاهها و بغض و کینهها متوجه حزب جمهوری اسلامی و دبیر کلآن آیتالله شهید بهشتی شد. بنابراین اجرای برنامهای برای حذف ایشان و  دیگر اعضای حزب که اکثراً از مجلسیان و سایر قوا بودند، در دستور کار معاندین نظام اسلامی قرار گرفت. البته انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی معلول عوامل چندی بود که از دیگر عوامل این فاجعه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1- برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری

با انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری ایران در بهمن 1358، گرایشهای موجود در عرصه سیاسی کشور پس از پیروزی انقلاب، شکل شفافتری به خود گرفت. در این انتخابات حزب جمهوری اسلامی از جلالالدین فارسی، لیبرالها از بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از مسعود رجوی حمایت میکردند.

با حذف رجوی به علت رأی ندادن وی  در همهپرسی قانون اساسی و جلالالدین فارسی به علت ایرانیالاصل نبودن، بخت بنیصدر برای پیروزی در انتخابات افزایش یافت. بنیصدر از این فرصت استفاده کرد و توانست بخشهای عمدهای از آرای رقیبان حذف شده خود را کسب نماید.

پس از انتخاب بنیصدر به ریاست جمهوری، سازمان مجاهدین خلق با چهره منافقانه خود، زیر چتر دولت لیبرال بنیصدر و با پشتیبانی از وی، در انتظار فرصتهای مناسب برای در اختیار گرفتن قدرت بود. اما کسب قدرت توسط این سازمان با توجه به فقدان پایگاه مردمیآن و تجربه انتخابات برگزار شدهقبلی که سازمان در آنها موفقیتی به دست نیاورده بود، نیاز به اتخاذ  روشهای دیگری داشت.

مجاهدین خلق تنها منتظر لحظهای بودند که بتوانند روحانیت را از صحنه خارج کنند و خود بر قدرت تسلط یابند. برکناری بنیصدر در تاریخ اول تیرماه 1360 که با حکم حضرت امام خمینی و در پی رأی مجلس به عدم کفایت رئیسجمهوری صورت گرفت، در واقع فرصت طلایی برای آنها محسوب میشد.

درشرایط پیش آمده سازمان مجاهدین خلق برای رسیدن به اهداف خود، به شیوههای تروریستی روی آورد تا با از صحنه خارج کردن شخصیتهای برجسته انقلاب و خصوصاً چهرههای روحانی زمینه را برای اهداف خود آماده سازند. به همین منظور انجام چند عملیات تروریستی را در دستور کار خود قرار دادند.

حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری، وزیر وقت کشور در این باره میگوید: « منافقین که پایگاهی مردمی نداشتند، زیر چتر بنیصدر ناچار جمع شده بودند و به بهانه حمایت از بنیصدر میخواستند اهداف خودشان را پیاده کنند و بنیصدر بیشعور هم گول مرده باد، زندهبادهای اینها را خورده بود و غره شده بود. از طرفی اینها وقتی دیدند که آن چترشان رفت و سایهبانشان از بین رفت، نتیجتاً تکیهگاهی دیگر ندارند، سرانجام دست به اعمالی زدند،از جمله طولی نکشید که بعد از رفتن بنیصدر، آنها دست به جنایت انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی زدند...»

2- حرکت مسلحانه منافقین

همزمان با خلع بنیصدر از قدرت، سازمان مجاهدین خلق با اعلام خاتمه فعالیتهای سیاسی، ورود خود به فاز نظامی را اعلام نموده، با هدف براندازی نظام و بسیج تمامی هواداران خود، حرکت مسلحانه خود را در سیام خرداد ماه 1360 آغاز کرد. اعضای این گروهک، مسلح به انواع اسلحههای سرد و گرم به خیابانها ریخته، به قتل و جرح مردم و مأمورین انتظامی و تخریب اموال عمومی پرداختند. آنها در اطلاعیههای خود ضمن حمایت از بنیصدر، به تهدید مردم و مسئولین پرداخته، اعلام داشتند که از این پس با مخالفان خود به شدیدترین وجه ممکن برخورد خواهند کرد.

حاجاحمد قدیریان از مسئولین وقت در دادستانی، درباره سیام خرداد 1360 و شروع حرکت مسلحانه میگوید: « روز سیام خرداد، منافقین و دیگر گروهکها در خیابان فردوسی روی مردم کوچه و بازار اسلحه کشیدند. آنان شب قبل، اسلحهها را در سطلهای زباله جاسازی کرده، فردای آن روز مردم را مورد حمله قرار دادند. آنان حتی نمک و فلفل قاطی شده را به همراه داشتند و به چشم مردم میپاشیدند. من آن زمان معاون دادستان بودم و در جریان عملیات حضور داشتم، افرادی را میدیدم که به علت پاشیده شدن نمک و فلفل چشمهایشان نمیدید. بسیاری  از مردم زخمی شده، در بیمارستانها به سر میبردند. این گروه شقاوت خود را در روز سیام خرداد به مردم نشان داد. 

3- رخنه و نفوذ منافقین در نهادها، احزاب و ارگانهای اسلامی و انقلابی

یکی دیگر از زمینههای وقوع فاجعه هفتم تیر، نفوذ منافقین با لطایفالحیل به نهادها و ارگانهای خطامامی و انقلابی بود. منافقین خلق پس از ترور مسئولین نظام جمهوری اسلامی، برای اینکه بتوانند در صورت ضرورت به ترور مسئولین نظام جمهوری اسلامی بپردازند، به هواداران و اعضای فعال خود دستور دادند تا به هر طریقی که مسئولین را مشکوک نکند،به ارگانهای اسلامی همچون حزب جمهوری اسلامی، نخستوزیری، دادگاه انقلاب، کمیته و غیره نفوذ کنند. مرکزیت سازمان نیز در این راه هواداران و اعضای خود را یاری میرساند. فاجعه هفتم تیر نیز به دست یکی از این عناصر نفوذی سازمان در حزب جمهوری اسلامی به نام محمدرضا کلاهی صورت گرفت.

4- کوتاهی در حفاظت از مسئولین و شخصیتهای نظام

یکی از مسائلی که نیروهای اسلامی و معتقد به جمهوری اسلامی از شروع انقلاب با آن روبهرو بودند،بیتوجهی یا کمتوجهی به حفاظت از شخصیتها و ایدئولوگهای متفکران جمهوری اسلامی بود. غفلت از همین مسئله باعث شد که گروهک فرقان با تعدادی از جوانان کمسن که از 60 الی 70 نفر تجاوز نمیکردند، شخصیتهای بزرگی چون سرلشکر قرنی، آیتالله مطهری، آیتالله قاضی طباطبایی، حاجمهدی عراقی، آیتالله دکتر محمد مفتح و... را ترور کنند.

پس از برکناری بنیصدر و اعلام حرکت مسلحانه منافقین، باید برای حفاظت و نگهداری از مسئولین انقلاب، تمهیداتی در نظر گرفته میشد، زیرا خطر به صورتی جدی مطرح بود و اگر تا قبل از 30 خرداد، مجاهدین خلق که در اکثر ارگانها رخنه کرده بودند،بیشتر مبارزه سیاسی میکردند، پس از 30 خرداد، آشکارا به فعالیتهای مسلحانه رویآورده بودند.

انفجار حزب جمهوری اسلامی در تاریخ یکشنبه 7 تیر 1360 در حالی که روز قبل از آن (6/4/1360) در مسجد اباذر، آیتالله خامنهای مورد سوء قصد قرار گرفته و بشدت زخمی شده بود، در همین چارچوب قابل ارزیابی است. حضور چهرههای شاخص و مؤثری از قوای سهگانه کشور (مجریه، مقننه، قضائیه) در مکانی که از امنیت لازم برای چنین جلساتی برخوردار نبود، نشان از کمتوجهی در حفظ جان شخصیتهای سیاسی و مسئولین کشور داشت.

5- تأثیر تبلیغات سوء و سانسور فکری روی اعضا و هواداران گروهکهای محارب

امیرمؤمنان علی (ع) در یکی از روزهای جنگ صفین در یک سخنرانی حماسی و شورآفرین خطاب به یارانش، اعمال معاویه را چنین افشا کرد:

« الا و انً معاویه قاد لمه من الغواه و عمسً علیهمُ الخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه.»

« آگاه باشید که معاویه قیادت و فرماندهی عدهای از اغوا شدگان و فریب خوردگان را به عهده گرفته و حقیقت امور و اخبار و جریانات واقعی را برای آنها پنهان داشته است، تا جایی که آن گمراهان و گولخوردگان گلوهای خود را هدف تیرهای مرگ قرار دادهاند.» (در اثر تبلیغات معاویه و سانسور اطلاعات واقعی به رزمگاه آمدهاند و ابرار و نیکمردان ما را به شهادت میرسانند و خود نیز فدای مطامع پست معاویه میشوند.)

امیر مؤمنان انگیزههای حضور سربازان معاویه را در جنگ علیه اسلام راستین تشریح میکند. تبلیغات سوء و غیر واقعی معاویه و سانسور فکری سربازان و جلوگیری از آگاه شدن آنها و همچنین معرفی غلط و مسخ شده امیر مؤمنان (ع) و یارانش همگی باعث شد که بعضی از این سربازان (معاویه) با کمال میل و رغبت بهآوردگاه و میدان رزم گسیل شوند. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز با تبلیغات بیپایه و پوچ خود چهره واقعی شخصیتهای اسلامی و انقلابی در خط امام  را واژگون جلوه داده و هواداران خود را با سانسور فکری و تغذیه سازمانی، جلوگیری از مطالعه روزنامهها و ممانعت از گوش دادن به رادیو و حضور در نماز جمعه و غیره، برای حرکتهای خشونتبار ضد اسلام و انقلاب مهیا ساختند تا همچون مهرهای سرسپرده و عاملی بیاراده هر دستوری که میخواهند، به آنها بدهند و آن هواداران را به سادگی در برابر انقلاب اسلامی قرار دهند و از این طریق فریبخوردگانی چون کلاهی را به ارتکاب جنایتی عظیم و هولناک چون انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی تشویق، تحریض و ترغیب نمایند.

6- قاطعیت، صراحت و سازشناپذیری مسئولین و شخصیتهای خط امامی

منافقین و گروهکهای محارب و ضدانقلاب، از فردای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، با تلاش و کوشش در صدد بودند تا امام و شخصیتهای متعهد و مؤمن به انقلاب را به سازش و تخطی از مواضع اصیل جمهوری اسلامی دعوت کنند. این نیروهای خط امام به دلیل اعتقادشان به انقلاب و اسلام، مورد خشم، غضب و کینه دشمنان انقلاب قرار گرفتند و فاجعه هفتم تیر، ضربهای بود که مؤمنان به نهضت اسلامی از طرف گروهکهای محارب و دشمنان مخالف با اسلام خوردند.

7- پیروزی ایران در جنگ تحمیلی

یکی دیگر از زمینههایی که نیروهای ضد انقلاب را در انجام فاجعه هفتم تیر بر انگیخت، پیروزیهای پیاپی رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد، پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا بود.

بنیصدر و هوادارانش به شکل گستردهای تبلیغ میکردند که در صورت حذف بنیصدر، ایران در جنگ با شکست مواجه میشود، بنیصدر خود نیز از شرایطی که در جبههها وجود داشت برای تحکیم موقعیت خود در عرصه منازعات سیاسی کشور استفاده میکرد. چنانکه در مصاحبهای در تاریخ نهم خرداد 1360 مسئله جنگ را مشکل اصلی کشور عنوان کرد و برکناری خود را خطری جدی تلقی کرد:

« این که ما چه وقت موفق میشویم، نیروهای دشمن را از خاک میهن خود بیرون برانیم، بستگی به یک عامل از نظر تسلیحات و یک عامل هم از نظر روحیه دارد. عامل دوم روحیه است که به انسجام در پشت جبهه بستگی دارد، بطوری که هر روز تزلزلی در تمام سلسله مراتب نیروهای مسلح به وجود نیاید که به نظر من از عامل اسلحه مهمتر است.»

با وجود چنین تبلیغاتی از سوی بنیصدر، پس از عزل وی، پیروزیهای چشمگیری در جبهههای نبرد حاصل شد و مناطق اشغالی یکی پس از دیگری بازپس گرفته شد و از همین رو، منافقین که بنیصدر را پل پیروزی خود قرار داده بودند، دست به کار شدند تا با ایجاد فاجعهای در پشت جبهه، روحیه رزمندگان اسلام را تضعیف نموده و آنها را از حرکت، تلاش و پیشروی باز دارند.

8- موفقیتهای خط امام در عرصه سیاسی کشور

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دو جریان در جامعه بوجود آمد؛ یک جریان، خط امام یا راه اصلی انقلاب بود و جریان دیگر خطی بود که در واقع یک جریان التقاطی به شمار میرفت که با نهادهای انقلابی سازگار نبود و این نهادها را تضعیف میکردند.

جریان التقاطی همچنین با پیاده کردن احکام و قوانین اسلامی موافق نبودند و سعی میکرد نقش نیروهای فداکار انقلابی را تضعیف کند. این دو جریان تا سقوط بنیصدر همچنان به فعالیت خود ادامه میدادند. پس از سقوط بنیصدر، جریان اصیل انقلاب که به موقعیت برتری رسیده بود، از طرف جریان مقابل در معرض تهدید قرار داشت.

مقام معظم رهبری درباره ریشه فاجعه هفتمتیر میفرماید: « (ریشه فاجعه) در تضاد بنیانی و شدید دو خط، اول خط امام که جریان اصلی این انقلاب بود و دوم خط نفاق و لیبرالیسم که میخواست این انقلاب را از دست مردم و از اسلام بدزدد. این تضاد خیلی از حوادث و فاجعهها را به بار آورد.»

نظر شما
پربیننده ها