به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، چندین بار پیگیری کردیم تا بتوانیم سینماگران را برای گفتگو به خبرگزاری دعوت کنیم. اکثرا سرشان شلوغ بود و نمی رسیدند وقت بگذارند! بعد از چندبار پیگیری بالاخره در زمان مناسبی توانستیم از سیدزاده و شاه حسینی وقت بگیریم. مستندساز و کارگردانی که خودشان را در عرصه ی دفاع مقدس صاحب دغدغه می دانند و تولیداتی هم داشتند.
بخش ناراحت کننده ی هماهنگی های ما با سلبریتی ها بود. چهره هایی که حتی اگر کاری نداشتند، می گفتند نمی رسیم که بیاییم! اما وقتی پیشنهاد هدیه می دادیم، حرف زدنشان تغییر می کرد. از چند و چون هدایا حرف می زدند و این که چند سکه می دهید تا یک ساعت برای گفتگو وقت بگیرید! حتی آنهایی هم که ارزشی به نظر می رسند، خواهان سکه بودند!
انسیه شاه حسینی و سیدسعید سیدزاده با اتومبیل شخصی خودشان آمدند، خواستار هیچ هدیه ای نشدند و حتی وقتی که خواستیم برای ناهار مهمان ما باشند، نپذیرفتند. (مصاحبه پیش از ماه رمضان گرفته شد.) خانم شاه حسینی با حرارت بیشتری حرف می زد. سوال ها را قبل از آنکه کامل شود جواب می داد و حتی چندبار بین حرف های سیدزاده آمد. سیدزاده اما به آهستگی جواب سوالات را می داد و باطمأنینه پاسخ می گفت. هرچند ما هیچ سوالی روی هیچ کاغذی ننوشته بودیم اما چندبار متهم شدیم به این که می خواهیم حرف خودمان را بزنیم و سوالاتی را که روی برگه نوشتیم، به آخر برسانیم. بخش نخست این گفتگو را در ادامه می خوانید.
دفاع پرس: بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی سینمای دفاع مقدس هنوز به جایگاهی که باید نرسیده است چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ تولید محتوی چه موانع سر راه رسیدن به این هدف وجود دارد که هنوز ما در ابتدای راه هستیم؟
شاهحسینی: وقتی میگوییم نرسیدیم باید ملاکی در دست داشته باشیم. به چه چیز نرسیدیم؟ من فکر میکنم ته ذهن همه ما بدون آنکه به زبان بیاوریم دفاع مقدس با همه عظمتش مشکلی نداریم ولی وقتی میخواهیم از این ماجرا حرف بزنیم ظرف ما در حد آن چیزی که میخواهیم بگوییم نیست.
مثلا پزشکی ما در ادامه دفاع مقدس رشد کرد. همین طور صنایع موشکی ما، صنایع موشکی ما به جایی رسیده که به آن افتخار میکنیم. در راه سازی هم همین طور اگر الان در خیابانهای تهران رانندگی میکنیم با پلهای بزرگ و زیبایی روبه رو میشویم که حاصل کار قرارگاه خاتمالانبیاء است که از بازماندگان دفاع مقدس هستند که در زمان جنگ تحمیلی پلهای شناور را میساختند.
وقتی به اصلیترین قسمت ماجرا یعنی بخش فرهنگی میرسیم میبینیم که در زمینه فرهنگی به اندازه قرارگاه خاتمالانبیاء، صنایع موشکی و پزشکی رشد نکردیم. برای همین این سوالات پیش میآید و مینشینیم که آسیب شناسی کنیم.
به نظر من کسانی که جنگ را اداره میکردند الان وجود ندارند ما در زمان جنگ با مشکلاتی روبه رو بودیم. مثلا ارتش روحیه و ساختار درستی نداشت. یک عده معدودی ماندند که هنوز مثل ستاره میدرخشند در نیروی دریایی، زمینی و هوایی ... آنها حتی دشمن را به حیرت وادار کردند دل به دریا میزدند و مصلحت اندیش نبودند. دریا دلی رزمندگان بود که این پیامدها را داشت. کسانی نبودند که در اتاق جنگ بنشینند و از چیزی خبر نداشته باشند یا منتظر نیرو و امکانات باشند.
وقتی میخواهیم از مقوله جنگ حرف بزنیم کسانی که میآیند و در راس امور قرار میگیرند باید بدانند که نمیشود با یک ذهن حسابگر و ناآگاه تصمیم گرفت و حال و هوای دفاع مقدس را پیاده کرد. هر چه قدر که از زمان جنگ تحمیلی فاصله میگیریم از دریا دلی فرماندههان کم میشود.
نتیجه این میشود که فیلمهای دفاع مقدس را در جشنواره فیلم فجر با میکروسکوپ پیدا کنیم. حتی تعداد فیلمهای دفاع مقدسی آنقدر نیست که جشنواره دفاع مقدس برگزار کنیم و میگوییم دوسالانه باشد. یا از بعضی کشورهای دیگر فیلم وارد میکنیم.
دلیل اینکه این اتفاق میافتد این است که نهادهای مرتبط با این مسئله جزیرهای عمل میکنند. کسانی هم که مسئولیت قبول میکنند آن دریا دلی را ندارند و محافظه کاری بوجود میآید. باید در سینمای دفاع مقدس آن قدر تجربه شود تا موفقیت حاصل شود.
اما آن قدر تنگ نظری از سوی برخی مسئولان بوجود میآید که فیلم ساز میترسد تجربه کند و کسانی میآیند که امتحان پس دادهاند البته اشکالی ندارد ولی فضایی استریل ایجاد میکند. در حالی که جنگ ما فضایی استریل نداشت. این فضا باعث کپک زدن فکرها میشود چون میترسیم خون تازه وارد شود.
کسانی هستند که نمیخواهند در معرض خطر کردن قرار بگیرند در این شرایط هیچ فکر تازهای رشد نمیکند. مراکز فرهنگی که پول دستشان است تا فیلم ارزشی تولید کنند از ترس از دادن میز خطر نمیکنند. سینمای دفاع مقدس فضای خطر کردن است.
دفاع پرس: آقای سیدزاده نظر شما در ارتباط با اینکه چه موانعی وجود دارد تا به سینمای ایدهآل دفاع مقدس برسیم چیست؟
سیدزاده: من فکر میکنم خانم شاه حسینی خیلی جامع حرف زدند. یعنی در نهایت پراکندگی جامعیت داشت که حق مطلب را ادا کرد. واقعیت امر همین است، آنگونهای که در دوران هشت سال دفاع مقدس فرماندهی جنگ عمل کرد در دوران پس از جنگ در عرصه فرهنگی آنگونه عمل نشده است. در صورتی که این هم یک دفاع است که باید انجام دهیم.
ولی متاسفانه این دفاع خوب صورت نگرفته همان طور که خانم شاه حسینی گفت جزیرهای عمل شد. الان جاهای مختلفی در مجموعه کلی نظام کشور هستند که دارند به مقوله و موضوع فرهنگ میپردازند ولی یا با هم دشمناند یا بیگانه یا حاضر نیستند از هم با خبر باشند.
ما با یک معضل روبه رو هستیم. این معضل مثل دومینو هم چیز را متاثر از خودش میکند. یعنی ما تا شرایط رفتاریمان اینگونه باشد و مقام معظم رهبری مدام تاکید کنند امر و نهی کنند و ما کار خودمان را بکنیم مشکل داریم. مشکل این است که ما برای رضای خدا کار نمیکنیم. اصلا قصد این را نداریم که رضای خدا را در نظر بگیریم.
رضای خدا بر این منوال است که کلام حق جاری و ساری و در جامعه اسلامی محقق شود؛ به بیان درستتر جامعه شکل درست خود را پیدا کند. حق چیز دیگری میخواهد و خواسته من چیزی دیگری، باید برای من مهم باشد که صندلیایی که امروز برای من گذاشتهاند خدا برای من نگه دارد. اما اینطور نیست و به همین دلیل فکر نمیکنم آیا این جایگاهی که من امروز اشغال کردهام به حق است. آیا رفتار و کردار من منتج به تحقق اهداف فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خواهد شد؛ یا نه مسئله چیز دیگری است.
این بحث جزیرهای عمل کردن دلیلاش این است نه این که سران ندانند. نه اینکه مقام معظم رهبری به عنوان هسته مرکزی تاثیر گذاری و نگاه فرهنگی نمیداند که چگونه باید باشد، ایشان میدانند ما که در مسندهای مختلف نشستیم و چون فقط خودمان را میبینیم به گونهای رفتار میکنیم که اصل نظام را به هیچ وجه لحاظ نمیکنیم. این جاست که ما مسئله و مشکل داریم.
در یک مقطع در سینمای دفاع مقدس، انجمن سینمای دفاع مقدس تاسیس شد. بنای این انجمن بر این بود که راهبری و هدایت کند آنچه که در مسیر سینمای دفاع مقدس قرار بود اتفاق بیفتد. ولی این قدر نظرها و دیدگاهها متفاوت شد که مدام از زیر نظر این مجموعه رفت زیر نظر مجموعه دیگر و انقدر ادامه پیدا کرد که خواستگاه اصلی آن الان معلوم نیست که همان باشد.
دلیل جزیرهای عمل کردن شکل رفتاری ما است اگر ما خودمان را متصدی یا مسئول در عرصه فرهنگ خاصه دفاع مقدس میدانیم، بیاییم خود خودمان را کنار بگذاریم و خود الهیمان را بیاوریم وسط اتفاق دیگری رخ خواهد داد. یعنی ما نباید بعد از سی و اندی سال بعد از گذشت انقلاب بیاییم درباره این مسایل حرف بزنیم. چرا باید این اتفاق بیفتد به دلیل اینکه انگونهای که حضرت امام ما را راهبری و هدایت کردند ما راه نرفتیم. مشکل ما این است مسئولین ما، هرکس در هر جایگاهی نشسته است خودش را نبیند برای خدا نبیند و نگاهش را اصلاح کند مطمئنا اهداف مقدس انقلاب اسلامی محقق میشود.
دفاع پرس:بعد از جنگ جهانی دوم یک سینمای خاصی شکل گرفت که به مسائل و نتایج این جنگ میپرداخت اما سینمای ایران در فضای بین المللی نتوانست پرچم دار یک نگاه جدید به واقعه دفاع مقدس باشد؛ یعنی ما در عرصه بین المللی پرچم داری یک جریان سینمایی را به دوش نگرفتیم و این بی تدبیری ما باعث شد که فیلم بینالمللی در عرصه دفاع مقدس نداشته باشیم. به عبارت دیگر خیلی در فضای بینالمللی کم کاری صورت گرفت. اول اینکه دلیل این امر را در چه میبینید. دوم اینکه چرا فیلم هایی با موضوع دفاع مقدس، حتی علیه جریان اسلامی ایران، ساخته نشد؟
شاهحسینی: در اینکه جهان تشنه است که بداند در دفاع مقدس چه گذشت شکی نیست چون کسانی که طرفدار انقلاب ما بودند و چه کسانی که مخالف ما بودند. من سالها پیش فیلمی ساختم به نام «شب بخیر فرمانده» که در خارج از کشور برد زیادی داشت این فیلم در بیش از 50 کشور حضور داشت و جوایز متعددی دریافت کرد.
این فیلم درباره زنی است که برای خودکشی به جبهه میرود اما در آنجا با فضایی آشنا میشود که سبب تولد دوبارهاش میشود. این فیلم در جشنواره کن هم حضور داشت برای این فیلم پوستر هم چاپ شد اما حضور این فیلم مصادف شد با زمانی که بحث انرژی هستهای پیش آمد که گفتند نباید از ایران هیچ فیلمی پذیرفته شود. البته من نگرانی از بابت ندارم چون در بسیاری از کشورها رفت و استقبال خوبی شد. ولی به دلیل اینکه جو مسموم شرایط فرهنگی کشور طوری بود که قرار نبود آدمهایی مثل ما و حرفهایی از جنس ما در سینما مطرح شود.
حتی روزنامهها به زحمت اخبار آن را منتشر کردند. در حالی که بعضی از فیلمها در سینما تک با پنج نفر تماشاگر که سه تای آن هم ایرانی هستند اکران میشود و آن قدر برد خوبی پیدا میکند که انگار همه چیز را فتح کرده است. ولی آدمهایی از جنس ما که قرار نیست مطرح شوند اتفاقی هم نمیافتد. فیلمهای دفاع مقدسی ما زمینه برای جهانی شدن داشته و دارد.
جنگ جهانی دوم با تمام وسعت و انعکاسی که داشت چهار سال طول کشید. در حالی که جنگ ما که نابرابر هم بود و عملا با تمام دمیا در حال جنگ بودیم هشت سال طول کشید. این معجزه است که در کشوری که تازه انقلاب شده، کم تجربگی جوانها، وضع ارتش در اوایل جنگ و ... مردمش این طور ایستادگی کند. چرا چون تحت رهبری امام خمینی(ره) بودند و ایشان هم فرزند عاشورا بود.
برای همین بعد از آن همه شهادتها، یتیم شدنها، قطع عضو شدنها، اسیر شدنها وقتی امام خمینی(ره) قطعنامه 598 را پذیرفتند این جوانها گریه میکردند و حاضر نبودند جبهه را ترک کنند و نمیآمدند. نه به این خاطر که آن جا جای خوبی بود یا حقوق و امکانات خوبی داشتند به خاطر چیزهای دیگری بود که نمیخواستند به شهرشان برگردند. همین آدمها بودند که با معجزه رهبری امام خمینی(ره) و فرهنگ عاشورایی دل به دریا میزدند.
بنابراین این جنگ را نمیشود با جنگهای دیگر قیاس کرد. حالا اینکه خوب بازتاب پیدا نکرده به خاطر این است که ما بد دفاع کردیم. ما نتوانستیم از مسئله دفاع مقدسمان به شکل مقدسی دفاع کنیم. با ندانم کاری هجوم بردیم به تمام ارزشهایمان. ما صدام وار حمله کردیم به خاکریزهای دفاعی ارزشی خودمان. کسانی آمدند که مدعی و میراث خوار این ماجرا شدند که شهامت و دریا دلی و قدرت و آگاهی فرماندههان نظامی دوران دفاع مقدس را نداشتند.
اگر این فرماندههان با مصلحت اندیشی میخواستند پیش بروند بعد از کربلای چهارکربلای پنجی هم صورت نمیگرفت. هرگز با امکاناتی که داشتیم والفجر هشتی صورت نمیگرفت. اما چرا با تمام این حرفها ما پیروز شدیم برای اینکه میدانستیم از کجا شروع کردهایم و میخواهیم به کجا برسیم. کسانی که پول و امکانات دفاع مقدس در دست دارند مثل فرماندههان محورهای عملیات بیایند کالک فرهنگی بگذارند جلوی خود این مسایل پیش نمیآمد ما نقشه راه فرهنگی نداریم ما راه برد نداریم. برای اینکه میگوید من 4 سال قرار است رئیس انجمن سینمای دفاع مقدس باشم یا هر جای دیگری در جشنواره هم یکی دو فیلم از دوره مدیریتی من در جشنواره باشد.
دفاع پرس: این که مدام مقصر را نهادها و مراکز و سازمان ها بدانیم خیلی نکته جالبی است. اما اگر بپذیریم در زمینه سینمای دفاع مقدس با مشکلات مالی درگیر هستیم، چرا این ضعف را با مستندسازی جبران نمی کنیم. در سینمای مستند نسبت به سینمای دفاع مقدس امکانات وسیعی نیاز نیست. چرا کسی که امروز دوربین در دست دارد بلند نمیشود برود مثلا جایی که زلزله آمده فیلم تهیه کند. یا فلان شهید مدافع حرم را به کشور برگرداندند، برود مستند سازی کند. چرا این جسارت از بین رفته است و دیگر اینکه چه کسی باید این روحیه دفاع مقدسی را باز تولید کند؟
سیدزاده: واقعیت امر این است که تا مدیریت نباشد هیچ اتفاقی نمیتواند بیفتد و اگر بیفتد لحظهای و گذارا است. شما میگویید قرار است با سینمای داستانی و مستند انقلاب را صادر کنیم ولی این اتفاق نمیافتد؟ چرا اصلا انگیزهای باقی نمانده است؟ همه این ها به مدیریت برمیگردد. یعنی اگر مدیریت درست نباشد، تقسیم منابع درست نباشد اتفاقی نمیافتد. مهندسی لازم در عرصه فرهنگ وجود ندارد. یعنی استراتژی منهای ما ننشستند تا استراتژی فرهنگی ما را تبیین کنند.
ساختار فرهنگی و تشکیلاتی ما را سازماندهی نکردند و مدیریت فرهنگی را تعریف نکردند و برای آن مدیریت شرح وظایف تعیین نکردند و برای این شرح وظایف بودجه ریزی نکردند. همه چیز بدون برنامه پیش رفته و پیش میرود تا زمانی که تکلیفمان را روشن نکنیم. مسئله این جاست وقتی که فرهنگ دیده نشود اقتصاد و فرهنگ هم نداریم.
جلسات متعدد فرهنگی گذاشته میشود اما خروجی، ضمانت اجرایی خروجی کجاست. بحث من بحث سادهای نیست که الان بیایم و دیگران را نقد کنم همه فکر میکنند بهتریناند و بهترین برنامه را اجرا میکنند. اما به دلیل این که سیاست گذاری خط مشی تعیین نشده، برنامه ریزی درستی ندارد هیچ اتفاقی نمیافتد. همه سیستمهایی را پشت سر هم و تقلیدی و جزیره وار ایجاد میکنند و هیچ کدام هم نمیتوانند به نتیجه برسند.
آیا ما توانستیم هنرمندی تربیت کنیم که بتواند خط فکری انقلاب را دنبال کند؟ این را هم انجام ندادیم. هنرمند میآید و میگوید اگر میخواهید دفاع مقدستان را تبلیغ کنید پولش را بدهید. دفاع مقدستان نه دفاع مقدسمان. کسی هم که برای پول کار میکند نتیجه قابل درک و دل نشین نخواهد بود.