یادداشت/ سیدجعفر قناد‌باشی

مانور آمریکا در یمن

حضور کماندوهای آمریکایی در جنوب یمن باهدف تسلط بر تنگه باب‌المندب صورت گرفته است که در واقع، نوعی باج‌خواهی از اروپا و چین معترض به سیاست‌های ترامپ به شمار می‌آید.
کد خبر: ۲۳۰۶۰۸
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۰ - 06March 2017
مانور آمریکا در یمنبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، سیدجعفر قنادباشی در یادداشتی نوشت:

هلی‌برن اخیر نیروهای آمریکایی به جنوب یمن به بهانه «جنگ با تروریسم» و حمله بالگردها و پهپادهای ارتش این کشور به یمن با مستمسک مبارزه با القاعده در حالی صورت می‌گیرد که دونالد ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرده بود که با «اشغالگری آمریکا در عراق و لیبی مخالف است» اما لشکرکشی آمریکا ثابت کرد که برخلاف ادعاهای صورت گرفته، ترامپ هم مانند اسلافش پشتیبان اشغالگری کشورهاست و بر ادامه این رویه به‌شدت تأکید دارد. در همین راستا، کاخ سفید در حال حاضر به دنبال بررسی افزایش نیروهای نظامی خود در سوریه، کاستن از محدودیت‌های انجام حملات هوایی و افزایش حجم کمک‌ها به گروه‌های تروریستی در سوریه است.

اقدام اخیر آمریکا یکی از حلقه‌های نمایش نبرد با القاعده در یمن در دهه‌های اخیر است و طبیعتاً اگر پنتاگون با اختیاراتی که کاخ سفید به‌تازگی در اختیار فرماندهان آن قرار داده است، واقعاً بنا داشتند در مناطق محدود جنوبی، القاعده را که دست پروده خود آنهاست نابود کنند، قادر بودند ظرف مدت کوتاهی اهداف موردنظر را با خاک یکسان کرده و آن‌ها را از بین ببرند ولی رنگ و بوی این عملیات که بیشتر به بازی موش و گربه شبیه است، از نیاز آمریکایی‌ها به برپایی این نمایش در جهت رفع مشکلات داخلی و منطقه‌ای آن‌ها حکایت دارد. کاری که آمریکایی‌ها در یمن انجام دادند، حتی از عهده کشور کوچکی مانند جیبوتی نیز برمی‌آمد و لذا‌ در معادلات میدانی یمن تقریباً هیچ تأثیری ندارد و بیش از آنکه اهداف نظامی داشته باشد، برای بهره‌برداری‌های جانبی صورت گرفته است.

آمریکایی‌ها اکنون ازیک‌طرف از تنگاهای اقتصادی پیچیده رنج می‌برند و از طرف دیگر بنابر اذعان رئیس‌جمهور این کشور، آمریکا ضعیف شده و به بازسازی وجهه خود در سطح جهانی نیازمند است، بنابراین و برخلاف ادعای ترامپ مبنی بر فاصله گرفتن از دخالت‌های نظامی و متمرکز شدن بر مشکلات داخلی، نفوذ نظامیان جنگ‌طلب در بدنه کاخ سفید باعث شده آمریکا درصدد احیای چهره میلیتاریستی برای احیای جایگاه ضعیف شده خود برآید. از این منظر، پیاده کردن نیروی نظامی در یمن این پیام را در منطقه برای متحدین آمریکا به همراه دارد که همچنان دست برتر از آن این کشور است، ضمن اینکه این اقدام شاید بتواند به برخی از شائبه‌هایی که پس از ائتلاف شکست‌خورده آمریکا در دوران اوباما در جریان به‌اصطلاح نبرد با داعش در عراق و سوریه ایجاد شده بود، پایان دهد.

از سوی دیگر عربستان که پرچم‌دار آمریکا و تروریست‌ها در یمن است، هم خواهان دریافت سیگنال‌های قوی پشتیبانی کاخ سفید در جنگ یمن است و هم خواستار حضور نظامی آمریکا در این کشور به نحوی است که همسو با ریاض، موجب جلوگیری از روی کار آمدن یک حکومت مردم‌سالار دینی و الگو گرفتن آن از انقلاب اسلامی ایران شود.

از جهت جغرافیایی، حضور کماندوهای آمریکایی در جنوب یمن باهدف تسلط بر تنگه باب‌المندب صورت گرفته است که در واقع، نوعی باج‌خواهی از اروپا و چین معترض به سیاست‌های ترامپ به شمار می‌آید. بخش قابل‌توجهی از تجارت شرق و غرب از طریق این معبر استراتژیک صورت می‌گیرد و مانور پنتاگون با القاعده ! زنگ خطری جدی برای کشورهایی است که ساز مخالفت با دولت آمریکا را سر داده‌اند و با این روش، قدرت برتر نظامی این کشور را گوشزد می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، سیاستمداران کاخ سفید در پی آن هستند که مانند دهه‌های گذشته، بار دیگر خود را حافظ منافع سرمایه‌داری جهانی نشان دهد و حق ژاندارمی خود را از دوست و دشمن بگیرند.

در جنگ اول و دوم خلیج‌فارس، آمریکایی‌‌ها از ژاپن که متحد نزدیک این کشور است، برای تأمین امنیت نفت‌کش‌هایی که به مقصد سواحل ژاپن حرکت می‌کردند، باج‌خواهی کردند و در قبال اروپایی‌ها هم به بهانه دفع خطر صدام و حفاظت از نفت‌کش‌های حامل سوخت به سمت اروپا همین رویه را در پیش گرفتند؛ اکنون دقیقاً همان سیاست باج‌خواهی در دستور کار دولت آمریکا قرار دارد و مقدمه طلبکاری این کشور از تمام دنیا با حضور نظامی در پنج قاره آغاز شده است.

درگیری‌های شدیدی که پس از انتخابات آمریکا در میان جامعه دوقطبی شده این کشور روی داد و به‌عنوان نمونه، در روزهای گذشته در داخل این کشور بین مخالفان و موافقان ترامپ شاهد آن بودیم، بخش دیگری از توجیه آمریکا برای حمله به جنوب یمن است. کاخ سفید از ناحیه فرمان مهاجرتی ترامپ و دستورالعمل جدیدش برای ممانعت از ورود اتباع برخی از کشورهای اسلامی به بهانه تأمین امنیت شهروندان تحت‌فشار است و حمله اخیر لااقل می‌تواند باعث فروکش کردن بخشی از اعتراضات و متوجه کردن افکار عمومی در به‌اصطلاح جدی بودن دولت در مبارزه با تروریسم شود.  نقش صهیونیست‌ها در هلی‌برن نیروهای آمریکایی به یمن نیز حائز اهمیت است چراکه تل‌آویو از ابتدای تهاجم وحشیانه عربستان، در جریان جزئیات آن بود و گفته می‌شود که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در حمله به یمن مشارکت‌ و چندین سورتی پرواز داشته‌اند. از نظر صهیونیست‌ها، انصارالله یمن، حزب‌الله لبنان دوم با همان رویکردی ضدصهیونیستی محسوب می‌شود و قدرت‌ گرفتن یکی از اضلاع مهم مقاومت در مجاورت یک آبراه حیاتی را به هیچ عنوان برنمی‌تابند. با این نگاه، حرکت مضحک آمریکا، چنگ و دندان نشان دادن به انصارالله و ارسال این پیام به مقاومت مردم است که پس از القاعده، نوبت شماست! 
 
این در حالی است که مداخله نظامی عربستان و متحدانش در یمن، نه تنها مقاومت یمنی‌ها را در هم نشکسته بلکه برای اولین بار در طول تاریخ، بخش‌های مرزی عربستان تصرف و شهرها و پایگاه‌های نظامی عربستان هدف حملات موشکی بی‌سابقه انصارالله قرار گرفته است. بر همین مبنا، مداخله مستقیم نظامی آمریکا در یمن هیچ خللی در عزم مقاومت در یمن ایجاد نخواهد کرد و باعث تقویت اراده مردم، انصارالله و ارتش یمن در برابر اشغالگری‌ خواهد شد. از سوی دیگر، سابقه دخالت نظامی آمریکا در عراق، سوریه و لیبی ثابت می‌کند که به هر نقطه‌ای از جهان که ارتش این کشور پا گذاشته، به‌عنوان کاتالیزور رشد ویروس تروریسم عمل کرده و سیل تروریست‌ها از نقاط مختلف جهان به آن کشورها جریان گرفته است. بنابراین، حضور آمریکا در یمن همانند تجربه‌های تاریخی دهه‌های گذشته، نتیجه‌ای جز سرشکستگی برای این کشور، تقویت جبهه مقاومت و رشد تروریسم به همراه نخواهد داشت و درنهایت نیز به افول استکبار جهانی ختم خواهد شد.
 
منبع: روزنامه حمایت
نظر شما
پربیننده ها