آسمانی‌ها (9)؛

دوست داشتم او را در لباس دامادی ببینم

مادر شهید حمیدرضا نوروزیان گفت: دوست داشتم او را در لباس دامادی ببينم، در سفر آخر، خيلی اصرار كردم كه جشن ازدواج بگیرد اما قبول نكرد و با اينكه تازه از بانه آمده بود، گفت كه می‌روم و بعد برمی‌گردم كه رفت و به شهادت رسيد.
کد خبر: ۲۴۳۰۶۴
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۰ - 11June 2017
دوست داشتم او را در لباس دامادی ببینمبه گزارش دفاع پرس از یاسوج، شهید «حمیدرضا نوروزیان» به سال 1350 در روستای پشت‌کوه جلیل از توابع شهرستان بویراحمد در خانواده‌ای متدین و صمیمی به دنیا آمد. دوره‌ ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و برای ادامه تحصیل در مقاطع راهنمایی و متوسطه به شهر یاسوج رفت و پس از طی دوران دبیرستان، دیپلم گرفت. بنا به ضرورت دفاع و محافظت از موهبت عظیم امنیت ایران اسلامی در جمع دلاوران نیروی انتظامی حضور یافت. پس از چهار سال خدمت صادقانه در محور بانه ـ سردشت منطقه‌ کردستان، بر اثر اصابت گلوله‌ منافقین و عوامل کومله شهید شد و با دلی خورشیدی و کارنامه‌ای آکنده از نور در چهارمین روز از مهرماه 1372 به پیشگاه پروردگار شهیدان بار یافت.

برای دیدار با فرزندم به کردستان رفته بودم که متوجه شهادتش شدم

پدر شهید نوروزیان می‌گوید: براي دیدار با فرزندم به كردستان رفته بودم كه متوجه شدم به شهادت رسیده است. جناب سروان پنج‌مير كه فرمانده‌ وی بود، گفت شيفت او نبود كه برای سركشی برود و به‌صورت داوطلبانه و به اصرار از من خواست كه برای سركشی به واحدها برود.

عزیزالله نوروزیان می‌افزاید: فرمانده هم مخالفت كرده بود، اما شهيد نوروزيان با اصرار گفت كه می‌خواهد برای روحيه دادن به بچه‌ها و برای سركشی به واحدها و پاسگاه‌های منطقه برود كه در همين حين از طرف نيروهای دشمن محاصره شده و بعد از مقاومت جانانه به شهادت می‌رسد.

وی بیان می‌کند: قرار بود كه بعد از شهادتش به سردشت و بانه بروم كه جناب سروان پنج‌مير تماس گرفت و گفت كه لازم نيست بياييد و برگرديد و من هم به منطقه برگشتم.

پدر شهید نوروزیان ابراز می‌کند: هميشه در گفتگوهای‌مان از او می‌خواستم كه هيچ‌گاه تسليم دشمن نشود كه باعث خواری می‌شود و او نيز با لبخندی جواب می‌داد كه پدرجان من خود اين راه را انتخاب كرده‌ام و تا پای جان مقاومت می‌کنم و هيچ‌گاه تن به اسارت نمی‌دهم و اگر لازم باشد از چنگ آنها در می‌روم، حتي اگر از پشت با تير مرا بزنند، باز هم نخواهم گذاشت كه اسير شوم.

وی تصریح می‌کند: نحوه‌ شهادت ايشان نيز به همين صورت بود، در محاصره‌ افراد دشمن قرار گرفت، تن به اسارت نداد به فیض شهادت نائل آمد.

اوایل مهر خبر شهادتش را دریافت کردیم

مادر شهید نوروزیان هم می‌گوید: دوست داشتم او را در لباس دامادی ببينم و هميشه از او خواهش می‌كردم كه ازدواج كند. در سفر آخر، خيلی اصرار كردم كه جشن ازدواج بگیرد اما قبول نكرد و با اينكه تازه از بانه آمده بود، گفت كه می‌روم و بعد برمی‌گردم و مقدمات این مراسم را فراهم می‌كنم كه رفت و به شهادت رسيد.

وی می‌افزاید: جالب است كه گفته بود 10 روز مانده به پایان فصل تابستان می‌آيم و حداكثر تا پنجم مهر ازدواج می‌کنم كه در همين پنج روز یعنی اوایل مهر خبر شهادتش را دريافت كرديم.

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار