یادم نمیرود وقتی در سال 1384 مسئولیت پژوهش و
تحقیقات را به عهده داشتم برای بازخوانی نقش هلال احمر استان با مدیر عامل وقت
مکاتبه کردم و یک پیشکسوت تأثیرگذار و آگاه به دفاع مقدس را درخواست کردم و اولین
کسی که به من معرفی شد «سید آقابزرگ حسینی» بود.
اولین قرار ملاقات با وی در هلال احمر بود.
خوش اخلاق، خوش برخورد و همان حال هوای دفاع مقدس در او بود، با حرارات تمام و
خوشحالی قابل وصفی از خاطرات هشت سال دفاع مقدس سخن گفت.
از خاطرات با همسنگران شهیدش با من صحبت
میکرد. گلهمند بود از اینکه این همه اسناد وجود دارد و کسی متولی آن نیست و وقتی
فهمید که ما میخواهیم اسناد را انتقال و برای تکتک این برگهها برنامهریزی کنیم
بسیار خوشحال شد.
میگفت جنس این دفاع با جنگهای دیگر فرق دارد. بچههای جبهه با جاهای دیگر فرق دارند و این سادگی، بیآلایشی و خلوص نیت اینها باید انتقال داده شود و یکی از مهمترین آنها همین اسناد دفاع مقدس است که باید برای نسلهای بعدی بازخوانی شود.
خودش که منشأ خدماتی بسیار در حوزه انتقال فرهنگ ایثار و شهادت بعد از جنگ بود امروز در بین ما نیست و تلاش بیوقفه و همکاری مستمر او باعث شد که تمامی اسناد هلال احمر در قالب نرم افزاری دسته بندی شود. بدون شک جامعه امروز نیازمند شناخت بیشتر از رزمندگانی چون سید بزرگ حسینی است.
دقیقاً سال 1384 بود که پیوند دوستی با سیدآقا بزرگ حسینی بسته شد و تا امروز که این رفاقت برقرار بود خبری ما را متأسف کرد، خبری که حکایت از رفتن سیدآقا بزرگ حسینی و پیوستن به رفقای شهیدش داشت.یادآور میشود؛ سیدآقا بزرگ حسینی کارمند
جمعیت هلال احمر استان مازندران بود که در سال 93 بازنشسته شد.
وی که در طول هشت سال دفاع مقدس در سمت امدادگری
به مجروحین مشغول به خدمت بود پنجشنبه 26 مردادماه بر اثر یک دوره بیماری سخت در
بیمارستان شفای ساری به همرزمان شهیدش پیوست.
پیکر این جانباز دفاع مقدس در سکوت و
خاموشی خبری به جایگاه ابدی تشییع و در جوار همرزمان شهیدش در گلزار شهدای
ملامجدالدین ساری آرام گرفت.
انتهای پیام/