ماجرای شهیدی که می‌گفت بیشتر از ۴۰ سال عمر نمی‌کند

جوانانی مانند شهید «مهدی عسگری» از دختران کوچک خود می‌گذرند و جسم و جان خود را به قربانگاه می‌کشانند تا سوخته، اسیر و شهید شوند، ولی غیرت و مردانگی پایمال لگد‌های تکفیر و استکبار نشود.
کد خبر: ۲۷۲۶۸۷
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹ - 03January 2018

ماجرای شهیدی که می‌گفت بیشتر از ۴۰ سال عمر نمی‌کندبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، «شهادت فرقی نمی‌کند کجا باشد؛ شاید در تهران یا سوریه»؛ جمله‌ای کلیدی و با محتوا از همسر شهید مدافع حرم که تاکنون شنیدم. شهدایی که با تمام آمال و آرزو‌ها دل در گرو عشق به اهل بیت (ع) داشتند تا مسیر کربلایی و عاشورایی اسلام خشکیده نشود.

این شهدا به ندای امامی جواب دادند که فرمود: «اگر امروز در سوریه و عراق با تکفیری‌ها مبارزه نکنیم باید در همدان و کرمانشاه به مصاف دشمن خونخوار برویم.» به همین علت است که جوانانی مانند شهید «مهدی عسگری» جسم و جان خود را به قربانگاه می‌کشانند تا سوخته، اسیر و شهید شوند، ولی غیرت و مردانگی پایمال لگد‌های تکفیر و استکبار نشود.

به سراغ دل‌سوختگان مکتب زینبی (س) رفته تا لحظه‌ای و گوشه‌ای از مجاهدت‌های مدافعان حرم را در زندگی بیان کنند تا سرمشق و الگویی برای نسل‌های بعد شده و ثبت و ضبط شود.

شهید «مهدی عسگری» از شهدای مدافع حرم استان البرز متولد مرداد سال ۱۳۵۸ از روستای آوج شهرستان بوئین زهرا است که در راه دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) و حضرت زینب کبری (س) در دومین اعزام خود در ماه رمضان سال ۹۵ در شمال استان حلب روستای معراته به دست تکفیری‌ها به شهادت رسید.

گفت‌وگو با «الهام مولایی» همسر شهید مدافع حرم «مهدی عسگری» را در ادامه بخوانید.

خصلت زیبا و خوب شهید مهدی عسگری چه بود؟ در زندگی مشترک چه معیار‌های خوبی داشت؟

خصلت اخلاقی خوب و زیبا شهید مهدی عسگری «معرفت و مردانگی» بود. در زمان ازدواج با تمام سختی‌های ابتدای ازدواج همواره می‌گفتند که چیزی که من به دنبال آن هستم بسیار با ارزش است (منظور بنده را می‌گفتند) و در تمام طول زندگی همواره سعی کردند که بهترین شرایط را برای راحتی من و نازنین فاطمه فراهم کنند و همیشه این نکته توسط شهید مهدی عسگری بیان می‌شد که برای ایشان روزی و زمانی سخت است که من بگویم «ای کاش مهدی شوهر من نبود!» همواره در طول زندگی به من می‌گفتند مدیونی جایی بروی و وسیله‌ای را که دوست داری نخری؛ ولی من دلم نمی‌آمد.

«سخت‌کوشی» نیز از نکات بارز اخلاقی شهید عسگری بود. ایشان در سپاه بسیار پرتلاش بودند. سرباز‌های شهید مهدی عسگری بسیار از تلاش و کوشش و مهربانی وی تعریف می‌کنند. حتی سرباز‌هایی بودند که توسط آقای مهدی نمازخوان شدند و کار‌های بسیار برای افراد تحت امر خود انجام می‌دادند و حتی با نیرو‌های پایین دست خود صبحانه نیز می‌خوردند. همیشه به همسرم افتخار می‌کنم، چون مردانگی داشت. بیشتر زندگی شهید عسگری وقف کار بود و دائم در حال پیاده‌روی و ورزش بودند و همواره می‌گفت: این بدن را برای جایی بهتر باید خرج کنم و در راه حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) هزینه شود.

از زمان تولد نازنین فاطمه، زیاد دخترمان را در آغوش نمی‌گرفت یا بوس نمی‌کرد، به دلیل اینکه دل بستگی شدید ایجاد نشود. چون هدف بزرگتری داشت. از اول زندگی هر وسیله‌ای را خریداری کرد به نام من زد و همیشه شهید عسگری بیان می‌کردند که من بیشتر از ۴۰ سال عمر نمی‌کنم. ایشان شدید به مسافرت رفتن علاقه‌مند بودند.

ایشان ورزشکار بودند؟ علاقه شهید عسگری چه بود؟

شهید مهدی عسگری در رشته‌های ورزشی دفاع شخصی، جودو، غواصی و تکواندو دارای مدرک بودند، ولی در ورزش‌های توپی ایشان زیاد خوب نبود (خنده). «آقا مهدی» عاشق تکنولوژی بود و با جدیدترین نرم‌افزار‌های روز آشنایی داشت و تعمیرات گوشی همراه نیز انجام می‌داد.

پیکر شهید بازنگشت؟ مزاری برای شهید احداث شد؟ مهم‌ترین توصیه شهید به اطرافیان یا جامعه چه بود؟

متاسفانه منطقه شهادت آقا مهدی بعد از عملیات بسیار دست به دست شد و جبهه النصره پیکر شهید را جابه جا کرد و هیچ پیغامی و خبری از پیکر شهید وجود ندارد. مادر شهید عسگری اوایل اصرار به بازگشت پیکر شهید داشت، ولی برای من بیشتر معنویت شهید مهم است. مزار و یادمانی برای شهید زده نشد و علاقه‌ای هم برای این کار ندارم. شهید عسگری همواره که به امامزاده محمد (ع) می‌رفتیم می‌گفت: مزارم را کنار شهید رشوند قرار دهید.

مهم‌ترین توصیه شهید عسگری همیشه ولایت‌پذیری بود. خیلی برای شهید عسگری این مورد اهمیت داشت و همیشه بر اهمیت ولایت پذیری تاکید داشتند و زمانی که رهبر انقلاب درباره اعزام به سوریه سخنرانی کردند که باید رزمندگان برای سوریه بروند، این حرف رهبری برای آقا مهدی حکم شده بود. در انجام کار‌ها همواره هر کاری می‌کرد که رضایت خدا را کسب کند و اصلا رضایت افراد برای وی مهم نبود. یکی از مواردی که شهید عسگری را اذیت می‌کرد بد حجابی بود و بسیار آزار می‌دید، که خیلی جا‌ها نیز به همین دلیل نمی‌رفتیم و راهکار شهید برای این موضوع این بود که باید با رفتار و عمل این مشکل را در جامعه برطرف کرد.

زیباترین خاطره از شهید در ذهن شما چیست؟

یکی از خاطرات زیبایی که از شهید عسگری دارم این است که در زمان محرمیت، شهید در قشم برای ماموریت حضور داشتند. زمان تولد بود که با شهید در امامزاده حسن (ع) کرج قرار گذاشتیم. تصور من این بود که آقا مهدی هدیه خوبی را برای بنده خریداری کنند. در این ملاقات که باهم داشتیم دیدم، یک شی بسیار بزرگ و دایره‌ای شکل در داخل روزنامه برای من آوردند. بعد از اینکه بسته را باز کردم دیدم یک «مرجان دریایی» است. خیلی سنگین بود و گفت: فقط به عشق تو این مرجان را در انتهای آب‌های خلیج فارس با سختی جدا کردم. در آن زمان من زیاد خوشحال نشدم، ولی به مرور زمان من هم به دریا و ماهی علاقه‌مند شدم. چون کار شهید غواصی بود آب برای وی جذابیت بسیار زیادی داشت؛ شهید عسگری به آکواریوم و ماهی بسیار علاقه داشت.

اطرافیان و آشنایان شما برای رفتن شهید عسگری به سوریه حرفی نزدند؟ احیانا نصیحتی یا موردی؟

 از زمانی که آقا مهدی به سوریه رفت هر کسی که اطراف من بود می‌گفت: نباید می‌گذاشتی مهدی به سوریه برود، ولی به همه گفتم دفاع از حرم کار بسیار درستی است و تنها جواب من این است که آقا مهدی عاقل است و برای انتخاب ایشان ارزش قائل می‌شوم. به همین دلیل احساس می‌کنم همواره در زندگی من حضور دارد. من هر مشکلی را که پیش می‌آید برای آقا مهدی بیان می‌کنم و تصمیمات زندگی‌ام با مهر تایید شهید عسگری است.

مشکل خاصی ندارید؟ گلایه‌ای یا صحبتی؟

 آقا مهدی بخاطر معروفیتی که داشتند رفت و آمد زیادی با دیگران داشت. خودم تا به حال برای هیچ کاری به بنیاد شهید نرفتم و تمام کار‌های من را خودشان انجام دادند و به لطف خدا و شهید کار‌های بنده مناسب انجام شد و من مشکل خاصی ندارم، ولی بقیه خانواده‌های شهدا مشکلاتی دارند. انتقاد این است که حرف تا عمل ارگان‌ها فاصله زیادی دارد و مراسم برای شهدا بیشتر خودجوش توسط مردم برگزار می‌شود و خودم تمام حقوقی که می‌گیرم را برای مراسم شهید خرج می‌کنم.

برخی از کارمندان بنیاد شهید طرز برخورد با خانواده شهدا را بلد نبوده و این نوع برخورد توهین است و بعضی از این کارمندان نیز اصلا شهدا را نمی‌شناسند. مسئولی ما را به مراسمی دعوت کرد و بعد از بازگشت از مراسم به خانه راننده آژانس برگ سفیدی داد که فلان مسئول گفته است که هر مشکلی دارید را در برگه بنویسید! این کار بسیار زشت است که همسر شهید مشکل خود را در کاغذ بنویسد. همه بدانند که من برای رفع مشکلات خود خانم زینب (س) را دارم.

 آیا حقوق کلان که عده‌ای معاند اعلام می‌کنند دریافت می‌کنید؟

 ما به دلیل شغل شهید عسگری از نیرو‌های مسلح فعلا حقوق دریافت می‌کنیم و البته هنوز پرونده حقوقی شهید به بنیاد شهید نرفته است. حقوق بنده یک میلیون و چهارصد هزار تومان است. این حقوق کفاف زندگی را هم نمی‌کند، ولی عقیده من چیزی دیگر است و بیشتر این مطالبات را نیز بیان نمی‌کنم، چون دوست ندارم مشکلات را بگویم. فیش حقوقی شهید عسگری قابل مشاهده است. اینکه عده‌ای فکر می‌کنند خانواده‌های شهدای مدافع حرم خانه و ماشین آنچنانی دریافت می‌کنند اصلا "صحت" ندارد و تنها مبلغ دریافتی بیمه عمر است که در همه سازمان‌ها وجود دارد.

کلام آخر؛ شما و نازنین فاطمه با دلتنگی چه می‌کنید؟

 نازنین فاطمه دل‌تنگ پدرش می‌شود به دلیل اینکه نازنین فاطمه ریزترین خاطرات از پدر خود را به یاد دارد. در مکان‌های که رنگ و بوی آقا مهدی احساس می‌شود دل تنگی سراغش می‌آید و بعد از دلتنگی بهانه‌گیری و سوال می‌کند که پدرم کجا رفته؟ برخی هم محبت‌های غیرعادی و مصنوعی انجام می‌دهند که نازنین فاطمه کاملا متوجه می‌شود.

منبع: تسنیم

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار