به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، زمانی که شیپور جنگ نواخته شد، مردان سرزمینم ایران از هر کوی و برزن عازم میدان جنگ شدند؛ بیتوجه به سن و سال، موقعیت جایگاه عزم میدان نبردکردند. شهید حسن جمالی یکی از شهدای روستایی استان کرمان است،که با یادگیری مهارتهای نظامی و آمادگی پادر صجحنه نبرد میگذارد. خبرنگار دفاع پرس گفتوگویی با «احمد جمالی» خواهر زاده شهید «حسن جمالی» انجام داده است که در ادامه میخوانید:
شهید حسن جمالی اول مهر سال 1336 در روستای پاقلعه استان کرمان در خانوادهای مذهبی و ساده روستایی به دنیا آمد. از سن شش سالگی پدر وی از دنیا میرود، و مادرش با روزگار سختی و مشکلات فرزندان خود را بزرگ میکند. دوران کودکی وی با سختی و مشکلات فراوانی طی میشود.
پشتکار،تلاش زیاد وکمک به پدر در کشاورزی از کارهای همیشه حسن بود
حسن از استعداد و هوش سرشاری برخوردار بود. بسیار درسخوان بود و پشتکار و تلاش وافری در همه زمینه ها و کارها به ویژه تحصیل به خرج میداد. بعداز فراغت درس خواندن مشغول به کار کشاورزی و کمک به پدر خود در زمینه های مختلف میشد.
در زمینه کارهای علمی و صنعتی تحقیق و کار میکرد
کارهای درسی و علمی تحقیقاتی را خیلی دوست داشت، از وسایل سادهای که در دسترس وی بود وسایل ساده اما قابل استفاده و به درد بخور درست میکرد، تعمیر وسایل برقی خانه را نیز انجام میداد. آرمیچر را به عنوان موتور بر روی تختهای نصب کرده بود و به عنوان موتور قایقی درست کرده بود که حرکت میکرد.
پس از طی دوران نوجوانی همراه برادرش برای ادامه تحصیل به تهران رفت و از یکی از هنرستانهای تهران فارغ التحصیل میشود.
قبل از پیروزی نیز یکی از افراد مبارز و انقلابی بود و در هر عرصهای فعالیت میکرد، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی کار کرد و بعد از مدتی محافظت از شخصیتهای انقلابی را عهده دار شد.
محافظ شخصیت ها در مجلس شورای اسلامی
مدتی به عنوان محافظین شخصیتهایی همچون شهید «قدوسی» و «بهشتی »را بر عهده میگیرد و از محافظان مجلس شورای اسلامی میشود. شهید جابه جایی محمولههای سری و دستگیری و شناسایی منافقین با لباس شخصی را نیز انجام میداد و بعد از شهادت وی این مسائل برای دوستان و نزدیکانش مشخص شد.
پیوستن به ستاد جنگ های نامنظم
با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های جنگ میشود؛ چون خیلی قوی هیکل و درشت بود دوره تخریب را یاد میگیرد و به تکاوران شهید چمران میپیوندد.
هر فردی جنایت های صدام در خرمشهر را ببیند هرگز جبهه را ترک نمیکند
زمانی که بزرگترها (ریش سفیدها) به وی میگویند، چرا به جبهه میروی وظیفه ای برای انجام این کار نداری؟ میگوید، اگر شما هم یک بار به جبهه بیایید و جنایت های صدام در خرمشهر را بینید دیگر جبهه را نمیتوانید ترک کنید.» حرفی که بسیاری از افراد بعداز رفتن به جبهه آن را تصدیق میکردند.
قبل از این که ماهیت بنی صدربرای همه روشن شود عکس وی را از دیوار پایین آورده بود
ماهیت بنی صدر را قبل از این که برای همه روشن شود میدانست و به دیگران نیز میگفت؛ بنی صدر به کشور و مردم اهمیت نمیدهد، منابع و نیروها را درست به کار نمیگیرد و به فکر کشور نیست.
هنوز بنی صدر از ایران فرار نکرده بود که عکس وی را از دیوار خانهاش برداشت و گفت: اگر وی را در جبهه ببینم؛ حتما وی را با اسلحه از پای در میآورم. شناخت و آگاهی کاملی داشت، به همین خاطر میدانست وی خیانتکار است، کمتر از یک ماه طول نکشید که خبر فرار بنی صدر را رسانه ها اعلام کردند.
چند بار زخمی شد ولی کسی خبردار نشد
2 بار مجروح شد ولی کسی نمیدانست حتی مادرش. زمانی که زخم های وی را دیده بود تعجب کرده بود. زمانهایی که در بیمارستان بستری بود به کسی اطلاع نمیداد، به همین دلیل کسی خبر نداشت.خ یلی از کارها و برنامه های وی بعد از شهادتش برای دوستان و آشنایان و حتی خانوادهاش روشن شد.
ویژگیهای اخلاقی
خوش اخلاق و خوش برخورد بود. هر زمانی از جبهه برمیگشت به صله ارحام خیلی اهمیت میداد حتی به اقوام دور و افراد سالخورده منطقه خود رسیدگی میکرد و هر کاری می توانست برای آنها انجام میداد. از تعمیر لوازم خانگی گرفته تا بردن پیش پزشک و تهیه دارو و لوازم مورد احتیاج آنها. کاری که باید فرزندان برای خانواده و پدر و مادر خود انجام دهد را در حق دوستان و فامیل های خود انجام میداد.
اهل مشورت و همکاری و به بزرگترها احترام خاصی میگذاشت
در همه کارها با برادر بزرگتر خود مشورت می کرد و از وی اجازه میگرفت و کارها را انجام میداد. به بزرگترها به ویژه سالمندان احترام میگذاشت و مشکلات آنها را رفع میکرد.
در فرازی از وصیت نامه خود آورده است که پیرو امر ولایت فقیه باشید و به خواهران جامعه اسلامی توصیه حجاب را کرده است.
حسن در سال 1361 در منطقه مریوان به شهادت رسید. در روستای پاقلعه به خاک سپرده شد، تا مزارش افتخاری برای مردم روستا و نشانی برای مردانگی مردان این خطه برای همیشه تاریخ باشد.
انتهای پیام/ 191