دست‌نوشته جانباز سعید شهیدی/ شرح حال یک شهید از خباثت منافقین

جانباز «سعید شهیدی» در دست‌نوشته خود شرح مختصری از مجروحیت خویش توسط منافقین را بیان می‌کند.
کد خبر: ۳۲۹۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 26January 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، جانباز «سعید شهیدی» متولد ۱۳۳۹ که در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ توسط منافقین کوردل در خیابان بیهقی تهران مجروح گردید.

دست‌نوشته جانباز سعید شهیدی/ شرح حال یک شهید از خباثت منافقین

تصاویر  دست‌نوشته جانباز «سعید شهیدی»

دست نوشته جانباز سعید شهیدی/ توسط منافقین مجروح شدم

دست نوشته جانباز سعید شهیدی/ توسط منافقین مجروح شدم

متن دست‌نوشته مجروحیت این جانباز والامقام را در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب سعید شهیدی متولد سال ۱۳۳۹ که در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۲۲ درخیابان بیهقی توسط منافقین مجروح شدم و جریان از این قرار بود:

حدود ساعت ۹/۵ صبح من از خیابان فرعی بخارست با موتور (یاما‌ها ۱۲۵) وارد خیابان بیهقی شدم، در همانجا چهار مرد مسلح را مشاهده کردم که در اطراف دو ماشین که به صورت دوبله در خیابان قرار داشتند در حرکت بودند و من که تازه از راه رسیده بودم و از جریان خبر نداشتم فکر کردم که بچه‌های کمیته هستند که در حال بازرسی ماشین‌ها می‌باشند.

در همین وقت یکی از آن‌ها به حالت زانو با اسلحه (ژ-۳) به طرف من نشانه گرفت و منم، چون که مقداری وارد خیابان شده بودم فکر کردم کسی که اسلحه به دست دارد و به طرف من نشسته است حتماً می‌خواهد به جایی تیراندازی کند و من سر راه تیراندازی او می‌باشم.

لذا از آن محلی که ایستاده بودم حرکت کردم، ولی تیراندازی نکرد و به وسط خیابان کمی به سمت راست رفتم و، چون مسیرم بالای خیابان بود در آنجا که جدول وسط خیابان قطع شده بود ایستادم که به طرف بالا بروم و تا این لحظه هنوز متوجه جریان نشده بودم و همانجا که ایستاده بودم باز برگشتم و نظاره‌گر کار‌های این چهارنفر شدم و دیدم که صاحب ماشین عقبی را که پیکان قهوه‌ای رنگ بود به طرف پیاده رو هول دادند.

و از ماشین جلویی که هیلمن زرد رنگ بود یک گونی که مشخص نبود داخل آن چیست خارج کردند و به داخل پیکان بردند و سپس همه سریع سوار آن اتومبیل شدند و از پشت (ناخوانا) خارج کردند و حرکت کردند و، چون من با پیراهن ساده و شلوار سربازی بودم و با موتور در وسط خیابان ایستاده و به آن‌ها نگاه می‌کردم این عمل من آن‌ها را به شک انداخت و بعد از اینکه حرکت کردند، چون که فاصله ایشان با من کم بود به محض حرکت با اسلحه یوزی شروع به تیراندازی کردند و من یکدفعه متوجه شدم که تیر خورده‌ام و در همان حال که روی موتور نشسته بودم.»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار