شهید احمد قندهاری:

بدون هراس و با توکل به خدا کمر شیطان بزرگ را زمین بزنیم

یکی از شهیدان دفاع مقدس در وصیتنامه‌اش نوشت: ما باید با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مبارزه کنیم و تا حاکمیت مستضعفین در عرصه گیتی از پای ننشینیم؛ زیرا که این وعده خداوند است و باید به گفته خدا جامه عمل بپوشانیم.
کد خبر: ۳۴۸۰۴۳
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۳ - 02June 2019

بدون هراس و با توکل به خدا کمر شیطان بزرگ را زمین بزنیمبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید احمد قندهاری متولد 17 مرداد 1340 بود. وی پس از اینکه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد در جبهه های دفاع مقدس حضور یافت. او سرانجام در 19 اردیبهشت 1361 به شهادت رسید.

در ادامه وصیتنامه این شهید را می خوانید.

با درود بر محمد (ص) و اهل بیت طاهرینش که اسلام را برای ما آورد و سرشت انسانیت و به جهالت‌ها خاتمه داد و در اقوام جاهل نور اسلام را جاری ساخت. درود بر حسین و یارانش که درس شهادت را به تمام مردان تاریخ آموخت و درود به رهبر کبیر، که همچون محمد (ص) ما را از ظلمت به نور راهنمایی و به زندگی جاهلانه‌مان جهت داد و مقصد را برای ما روشن ساخت و خود هم‌دوش ما در راه هدف خليفه اللهی حرکت کرد و دگر بار در سرزمین ایران کربلایی ساخت.

ای تمام کسانی که این چند خط از نوشته های مرا می خوانید، بدانید که من تمام گفتار امام ولایت فقیه را از روی آگاهی کامل پذیرفته ام و بعد از تعقل بدون هیچ حرف، مطیع گفته امام شدم و هستم. تمامی خون‌هایی که از زمان هابيل تا زمان حضرت محمد (ص) تا زمان حسين (ع) بر زمین ریخته شد، فقط برای تحقق حاکمیت امامت و بعد از آن ولایت فقیه در جامعه اسلامی بود و اکنون که این امر در کشور ما تحقق پیدا کرده، باید با تمامی نیرو و توان از آن حمایت کنیم و با تمام دشمنان جهان خوار انقلابمان مبارزه کنیم. ما باید با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مبارزه کنیم و تا حاکمیت مستضعفین در عرصه گیتی از پای ننشینیم؛ زیرا که این وعده خداوند است و باید به گفته خدا جامه عمل بپوشانیم و از هیچ نیروی اهریمنی نهراسیم و با توکل به خدا کمر شیطان بزرگ، آمریکا را به زمین بزنیم. خواسته من از شما این است که، مثل مردم کوفه عمل نکنید و امام‌مان را تنها نگذارید.

ای خمینی، ای امام، ای ابرمرد تا کوه ایمان، ای نوری از محمد، ای لاله خونین شهیدان، ای همچون کوه استوار و مستکبران، ای رهبر فروتن مستضعفان، مرا ببخش که دیرتر شناختمت و دیر از بیکران ایمانت بهره بردم، مرا ببخش که نتوانستم آنچنان که باید مطيع دستورات شما امام بزرگوار باشم. مرا ببخش، ای امام، ای امام

جسم بی جان مرا در آبادان به طور امانت دفن کنید و سپس به خرمشهر انتقال دهید. به مادرم بگویید که زیاد گریه نکند، زیرا که من از حسین عزیزتر نیستم و اگر خداوند به من فرزندی عطا فرمود، او را مکتبی و مؤمن و طلبه بار بیاورید.

خدایا! من که در دنیا کاری در راه تو انجام ندادم، شاید با نثار تنها سرمایه‌ام برای تو کاری انجام بدهم. خدایا! به من کمک کن زمانی که در برابر سپاه دشمن قرار گرفتم ثابت قدم بمانم.

خدایا! آنقدر شوق دیدار تو در من وجود دارد که دلم می‌خواهد هرچه زودتر به درجه شهادت برسم و شهادتم به گونه‌ای باشد که تمام جسم خاکی‌ام متلاشی و غرق خون شود تا شاید مرا با این جسم در خون غلتیده‌ام، ببخشند. از تمام دوستان و آشنایان و فامیل طلب بخشش می‌نمایم.

خدایا! خدایا! تو را به فرق شکافته حضرت علی، تو را به گلوی تیر خورده حضرت علی اصغر و تو را به پهلوی شکسته حضرت فاطمه قسمت می‌دهم تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها