روایت یک خبرنگار از روز تشییع پیکر امام خمینی (ره)

«مختار مسعود» از جمله خبرنگارانی است که پوشش خبری مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) را در سال ۶۸ بر عهده داشت. او که آن زمان پس از ۱۰ سال حضور در روزنامه جمهوری اسلامی به روزنامه کیهان رفته و در سرویس گزارش این روزنامه مشغول شده بود، ۱۳ خرداد ماه برای تهیه گزارش به جماران رفت تا حال و هوای مردم را در فقدان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران روایت کند.
کد خبر: ۳۴۹۲۴۸
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۷ - 04June 2019

روایت یک خبرنگار از تشییع پیکر امام خمینی (ره)به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از ایسنا، مختار مسعود در گفت‌وگویی خاطره آن روز را اینگونه روایت می‌کند: ساعت ۷ صبح ۱۳ خردادماه سال ۶۸ وقتی وارد کیهان شدم، بلندگو تلاوت قرآن پخش می‌کرد؛ معمولاً وقتی یکی از همکاران فوت می‌شد این کار صورت می‌گرفت. به همین خاطر از نگهبان پرسیدم کدام همکار فوت کرده است که با تعجب گفت مگر نمی‌دانی؟ دیشب امام رحلت کردند و بسیاری از بچه‌های تحریریه شب آمدند و ویژه‌نامه‌ای هم منتشر کردند.

آن زمان ما در جایی سکونت داشتیم که تلفن نداشت و به همین دلیل هم مسوولان وقت روزنامه کیهان نتوانستند من را احضار کنند. دکتر فرقانی آن زمان عضو شورای تیتر و دبیر سرویس گزارش کیهان بود و بار گزارش‌های ارتحال امام را نیز بر دوش داشت. او همان روز بلافاصله من را به همراه یک عکاس به جماران فرستاد و تاکید کرد که تا ساعت ۱۱ صبح باید گزارشی از عزاداری و حال و هوای مردم در آن منطقه تهیه کنم‌. در واقع می‌توان گفت اولین کار رسمی من در روزنامه کیهان از همان روز و با تهیه این گزارش شروع شد. من از ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۶۸ به "کیهان" آمده بودم، اما به صورت موقت با سرویس گزارش همکاری می‌کردم و ۱۳ خرداد ماه آغاز کار رسمی من در این روزنامه بود.

تکلیف کشور چه می‌شود؟

در جماران مردم چنان در فراق امام گریه و زاری می‌کردند و بر سر و صورت می‌زدند که شاید در فوت عزیزان نزدیک‌شان هم اینگونه نمی‌کردند. احساس مردم بیشتر ناشی از فقدان رهبری بود که به دور از تجمل و همانند مردم عادی جامعه زندگی کرده بود و مردم این موضوع را کاملاً حس کرده بودند. برخی از مردان علاوه بر درد و رنج فقدان امام نگران آینده انقلاب و کشور نیز بودند و از همدیگر می‌پرسیدند که تکلیف کشور چه می‌شود؟ با وجود این که شعله جنگ صدام علیه ایران خاموش شده بود، اما این نگرانی در بخشی از مردم وجود داشت که ممکن است در فقدان امام دوباره صدام به کشور حمله کند. بحث جانشینی امام نیز دغدغه بخشی از مردم به ویژه گروه‌های فکری، سیاسی و جناحی بود که می‌خواستند بدانند چه کسی پرچم امام را بر دوش خواهد گرفت.

مردم از شهرهای مختلف در مراسم ارتحال امام شرکت کرده بودند. بسیاری از مردان از نقاط مختلف کشور خودشان را به تهران رساندند تا در مراسم تشییع پیکر مطهر امام که قرار بود روز ۱۴ خرداد برگزار شود، شرکت کنند. شاید تاریخ به خود چنین چنین مراسمی را که به حق برای آن تیتر بزرگ‌ترین تشییع تاریخ انتخاب شده بود، ندیده بود و نخواهد هم دید. از مصلای تهران تا بهشت زهرا تا چشم کار می‌کرد جمعیت عزادار بود که موج می‌زد؛ جمعیتی آمده بود تا امام خود را با اشک و آه و ناله تشییع کند.

مگر می‌شد مردم را از نزد امام راحل دور کرد؟

قسمتی از بهشت زهرا برای مرقد امام اختصاص پیدا کرده بود و ساخت و ساز مرقد نیز تقریباً یک روز بعد از انجام مراسم، آغاز شد. بلدوزرها و کامیون‌ها چنان گرد و غباری به پا کرده بودند که چشم چشم را نمی‌دید. با این وجود در شرایطی که کمترین امکانات رفاهی هم وجود نداشت، مردمی که موفق به شرکت در مراسم ارتحال امام شده بودند با هر وسیله‌ای خودشان را به محل مرقد می‌رساندند تا با امام خود خداحافظی و راز و نیاز کنند. انبوه جمعیت عزادار خود مانعی برای ساخت و ساز مرقد بود، اما مگر می‌شد مردم را از نزد امام راحل دور کرد. مردمی که همانند پروانه به دور امام در میان گرد و غبار می‌چرخیدند.

خبرنگاران خارجی که پس از حدود یک هفته از ارتحال امام همچنان در تهران بودند نیز در گزارش‌هایشان از عشق و ارادت مردم به امام گفته بودند. گزارش‌های کیهان نیز که توسط بنده و سایر همکارانم به نگارش در آمده بود تا اربعین امام همچنان ادامه داشت.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار