برادر شهید بهزاد ابدالی در گفت‎وگو با دفاع‌پرس:

سفر خرید عروسی به سفر تشییع جنازه برادرم تبدیل شد

مهدی ابدالی گفت: تصمیم گرفته بودیم برای خرید عروسی «بهزاد» به «چابهار» برویم اما دست سرنوشت چیز دیگری برایمان رقم زد و غروب همان روز خبر شهادتش را به ما دادند و سفر خرید عروسی به سفر تشییع جنازه برادرم تبدیل شد.
کد خبر: ۳۵۲۷۹۱
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۱ - 03July 2019

سفر خرید عروسی به سفر تشییع جنازه برادرم تبدیل شد

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خرم‌آباد، شهادت آرزوی عاشقان پاکباخته و عارف مسلکی است که  راه و رسم دلدادگی را خوب آموخته‌اند و سرود زیبای جاودانگی را لحظه به لحظه با نغمه‌های عاشقانه زمزمه می‌کنند.

شنیدن  و خواندن خاطرات و زندگینامه شهدا عبرت‌ها و درس‌هایی را در مقابل دیدگان ما قرار می‌دهد که با تجربه گرفتن از آنها بتوانیم آنگونه که شایسته ‌است زندگی‌ کنیم، در این راستا «مهدی ابدالی» برادر شهید «بهزاد ابدالی» از شهدای نیروی انتظامی، در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در خرم آباد، اظهار داشت: «بهزاد» در سال 1361 در شهر «خرم آباد» و در خانواده ای پرجمعیتی به دنیا آمد.  

وی با بیان اینکه «بهزاد» از همان کودکی رفتار بزرگ منشانه‎ای داشت، افزود: زمانی که هم سن و سال‌های او سرگرم بازی‌های کودکانه بودند، کارهایی انجام می‌داد که بالاتر از  حد سن خودش بود.

این برادر شهید با اشاره به اینکه «بهزاد» دوران تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در شهر «خرم آباد» با موفقیت گذراند، افزود: پدر بزرگم نگهبان اداره بهزیستی «خرم آباد» بود که «بهزاد» شده بود دوست و همدم او و تا فرصتی پیدا می‌کرد نزد پدر بزرگ می‌رفت و  علاوه بر اینکه در انجام کارها کمک حال او بود، از کتاب‌های کتابخانه آنجا نهایت استفاده را می‌برد.

ابدالی گفت: «بهزاد» همیشه با شور و شوق دم از خدمت در نیروی انتظامی می‌زد تا اینکه در سال 1380 به استخدام ناجا در آمد و بعد از گذراندن دوره  آموزشی به مدت یک سال در پادگان شهید بهشتی «اصفهان» و دوره تکمیلی در پادگان «ثامن ائمه» مشهد مقدس ، به استان «سیستان و بلوچستان»  منتقل شد و حدود  2 سال در این منطقه خدمت کرد.

وی با بیان خاطراتی از برادر شهیدش، ادامه داد: «بهزاد» در ایامی که به مرخصی می‌آمد به دیدار همه بستگان می‌رفت و سوغاتی‌هایی را که برایشان خریده بود به آنها می‌داد.

 این برادر شهید تصریح کرد: یک سال و چند ماهی از دوران خدمت «بهزاد» گذشته بود که تصمیم گرفت ازدواج کند. با مشورت خانواده همسرش را انتخاب کرد، روز جشن عروسی اش را نیمه شعبان، سالروز تولد صاحب الزمان (عج) انتخاب کرده بود و خانواده برای برگذاری این مراسم کلی برنامه ریزی کرده و تدارک دیده بودند.

ابدالی گفت: بهزاد مشغول خدمت بود و برای انجام مقدمات عروسی مرخصی نداشت. من، پدرم و همسرش هماهنگ کردیم تا برای خریدهای عروسی  به منطقه چابهار برویم چراکه هم نزدیک محل خدمت وی بود و هم اجناس مناسب‌تری داشت.

وی ادامه داد: به همین منظور از پایانه مسافربری بلیط تهیه کردیم که فردایش به سمت چابهار حرکت کنیم ، اما دست سرنوشت چیز دیگری برایمان  رقم زد و غروب همان روز خبر شهادتش را به ما دادند و سفر خرید عروسی به سفر تشییع جنازه برادرم تبدیل شد.

این برادر شهید  که در حین مصاحبه، بغض گیر کرده در گلویش ترکید و اشک از چشمانش جاری شد؛ پس از چند ثانیه سکوت با ناراحتی و غم فقدان برادر که در چهره و گفتارش نمایان بود؛ ادامه داد: برادرم در درگیری با اشرار به شهادت رسید.

ابدالی افزود: یکی از همکاران شهید تعریف می‌کرد؛ «بهزاد» قرار بود به مأموریت برود که قبل از حرکتش برای حضور در این مأموریت سنگین به آرایشگاه رفت و دوش حمامی گرفت و غسل شهادت کرد گویا به او الهام شده بود که زمان عروجش رسیده است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها