پای حرف های خلبانی که داوطلبانه زیر بمباران رفت؛

فقط هزار متر باند داشتیم!

بچه های زحمت کش و دلاور کمیته و سپاه زیر باران بمب و موشک و خمپاره بالاخره موفق شدند چیزی حدود 1000 متر از باند فرودگاه را آماده پرواز کنند.
کد خبر: ۳۸۸۶
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۹ - 28September 2013

خبرگزاری دفاع مقدس: تاکنون بارها و بارها از رشادت ها و جان فشانی های دلاور مردان خلبان نیروی هوایی و جنگ های به یاد ماندنی آنها با هواپیماهای متجاوز عراقی در آلمان شنیده و خوانده اید. اما باید توجه داشت که این دلاوریها و افتخار آفرینی ها تنها منحصر به جنگنده ها و خلبانان رشید آنها نبوده بلکه در طول هشت سال دفاع مقدس، خلبانان هواپیماهای ترابری و حتی خلبانان شاغل در هواپیمایی کشوری رشادت های کم نظیری از خود نشان دادند که تمام آنها در صفحات زرین دفاع مقدس نقش بسته است.


کاپیتان "طلازاد" یکی از این خلبانان شجاع است که دلاور مردانه در ابتدای جنگ و در زمانی که آبادان در محاصره کامل دشمن بعثی و زیر بمباران شدید هواپیماهای این رژیم قرار داشت، داوطلب شد تا سه فروند هواپیماهای بجا مانده در فرودگاه این شهر سالم بازگرداند.


طلازاد در مورد این عملیات و شرایط آن روزهای آبادان می گوید:


«در سال 60 سه فروند هواپیمای "فرین شیب"، "تویتی آتر" و "شرایک کماندر" متعلق به شرکت نفت و هواپیمایی آسمان در فرودگاه آبادان جامانده بود.


مقرر شد تا تعدادی از خلبانان برای بازگرداندن این هواپیماها داوطلب شوند، ابتدا سروان درویش از خلبانان شجاع نیروی هوایی داوطلب شد ولی باید تمرین های خاصی انجام می داد که متاسفانه در حین انجام تمرین دچار سانحه شد.


کار بالا گرفت و شرایط حساس تر شد ولی کسی حاضر به انجام این کار نمی شد تا اینکه من اعلام آمادگی کردم. در تهران همراه وزیر نفت وقت و شهید فکوری مقدمات اولیه کار انجام شد. ابتدا قرار بود هواپیمایی فرین شیب را برگردانم، اما گفتند کار زیاد دارد و احتیاج به تعمیرات اساسی است.بنابراین برای بازگرداندن تویتی آتر آماده شدیم، یک مکانیک مجرب بنام علی عابدزاده را همراه خود آوردیم به آبادان. فرودگاه کاملاً به هم ریخته بود. اصلاً شرایط پرواز وجود نداشت و این بزرگترین مشکل روبه روی ما بود.


بچه های زحمت کش و دلاور کمیته و سپاه زیر باران بمب و موشک و خمپاره بالاخره موفق شدند چیزی حدود 1000 متر از باند فرودگاه را آماده پرواز کنند.


هواپیما را هل دادیم و روی باند آماده پرواز شدیم. باید سریع تیک آف می کردم، چون جلو سیم های فشار قوی بود.

باید از روی پدافند فرودگاه عبور می کردم اما به محض اینکه خواستم استارت بزنم هواپیماهای دشمن سررسیدند.
 

چاره ای نبود؛ از هواپیما بیرون آمدم و در گوشه ای خیز رفتم. شدت بمباران به حدی بود که بلوک های سیمانی را به هوا پرتاب کرد و من را دو، سه متر از زمین کند. دچار نوعی موج گرفتگی شده بودم. با کمک بقیه سر حال آمدم.

اما دیگر نمی شد هواپیماهای دوم را نیز به پرواز درآورد، چون ترکش خورده بود و موتورش آسیب دیده بود، بنابراین به سراغ هواپیمای سوم یعنی شرایک کماندر رفتیم و با همت بچه های حاضر در فرودگاه این هواپیما را سالم بازگرداندم.


کاپیتان طلازاد بجز این عملیات شجاعانه در طول دفاع مقدس بارها وظیفه سنگین جابهجایی مجروحین و حمل ادوات و تجهیزات را در زیر بمباران های شدید دشمن را نیز بر عهده داشته که بازگو کردن این خاطرات را به گفتگوی حضوری با او موکول کردیم.»
 

نظر شما
پربیننده ها