به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، ماجرای فلسطین یکی از عبرتانگیزترین ماجراهای یک صد سال اخیر است. این ماجرا درسها و عبرتهای بسیاری برای جهانیان و خصوصا مسلمانان دارد و شاید نمونهای با این ابعاد را دیگر نتوانیم پیدا کنیم.
فلسطین یک نمونه کامل از روح و رفتار استکباری حاکم بر غرب است. اینکه چگونه عدهای بخود اجازه میدهند نه چند نفر یا چند ده نفر یا چند صد نفر را بلکه یک ملتی را از سرزمین خود بیرون برانند و آواره کنند و مردمی دیگر را غاصبانه در سرزمین آنان سکنی بدهند!
انواع دشمنیها و جنایتها در این سرزمین نیز بیسابقه یا کم سابقه است که کشتار صبرا و شتیلا (۱۶-۱۸ سپتامبر۱۹۸۲) فقط یک مصداق آن است و نویسنده از توصیف این جنایت بدلیل میزان خشونتی که صهیونیستها به رهبری آریل شارون و عوامل فالانژ شان در این دو اردوگاه اعمال کردند عاجز است! جنایتی که همواره ادامه داشته و این رژیم را به صفت «کودککشی» مشهور نموده و جنایتکاران داعشی در برابر آن روسفید از آب درمیآیند!
نکته عبرت انگیز دیگر در ماجرای فلسطین رفتار جبههای استکبار است. درست است که این جنایت بشری در حق مردم مظلوم فلسطین خصوصا مسلمانان با صدور اعلامیه بالفور در ۱۹۱۷ و توسط دولت خبیث انگلستان آغاز شد، اما همه غرب از آن حمایت کردند و این حمایت تا امروز با محوریت آمریکا همچنان ادامه دارد.
درس مهم دیگر در قصه پر غصه فلسطین مظلوم، آزمون دو روش «سازش» و «مقاومت» است. جریان سازش رسما در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸ توسط سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات و در نشست شورای ملی (مجلس الوطنی) که در الجزایر برگزار شد آغاز گردید.
عرفات اگر چه در این نشست استقلال فلسطین را اعلام کرد و اگرچه ظاهر این اقدام، انقلابی و تلاش در جهت استقلال فلسطین بود، اما حقیقت آن یک عقب نشینی از مبارزه مسلحانهای بود که از سه دهه قبل آغاز گردیده بود.
از آن زمان تا کنون طرحهای متعددی بعنوان سازش ارائه و دنبال شده است. از کمپ دیوید اول گرفته تا مادرید و اسلو و وای ریور ۱ و ۲ و کمپ دیوید دوم و نقشه راه و الآن هم معامله قرن.
در تمام این طرحها فلسطینیهای سازشکار گام به گام عقب نشینی کرده و صهیونیستها امتیازات بیشتری گرفته اند. رهبران سازشکار فلسطینی نیز روز به روز ذلیلتر و در نگاهها منفورتر گشته اند.
این جریان سازش در خارج از فلسطین نیز از سوی برخی حکام فاسد وحراخوار عربی نیز پشتیبانی و پیگیری شده و روز به روز خلق صحنههای ذلت و خواری بیشتری را از انها مشاهده میکنیم.
در مقابل، جریان مقاومت سیری صعودی و عزتمند را تجربه کرده است. انتفاضه اول فلسطینیان از سال ۱۹۸۷میلادی شروع شد و در سال ۱۹۹۳ با توافقنامه اسلو به پایان رسید. انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم فلسطین) در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰ آغاز شد و تا سال ۲۰۰۵ ادامه داشت و انتفاضه قدس (انتفاضه سوم فلسطین) نیز در اول اکتبر سال ۲۰۱۵ آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
نتیجه این انتفاضهها این بوده که اولا" مردمی که روزی با سنگ از خود دفاع میکردند و انقلابشان به نام "انقلاب سنگ" شناخته میشد امروز به موشک مجهز شده اند و قدرت بازدارندگی شان در برابر رژیم صهیونیستی چندین برابر شده.
جریان مقاومت متشکل از دو تشکیلات اصلی حماس و گروه جهاد اسلامی در نتیجه ایستادگی خود توانستند دولت حماس را رسما" از سال ۲۰۰۷ در نوار غزه تاسیس کنند.
نتیجه این مبارزه این بوده که نوار غزه بطور کامل در اختیار این دولت قرار گرفته و حماس علاوه بر اقدامات نظامی برای دفاع از حقوق فلسطینی ها، خدمات زیادی نیز در زمینه بهداشت و درمان و دیگر حقوق شهروندی را به مردم این منطقه ارائه میکند. جریان مقاومت علاوه بر همه اینها، عزت ملی مردم فلسطین را احیا و صیانت نموده و عرصه را بر صهیونیستهای غاصب و حامیانش تنگ کرده است.
جریان مقاومت فلسطینی یکبار دیگر ثابت کرد اگر ملتی برای پاسداری از حقوق خود قیام کند و در این راه ثابت قدم بماند قدرتهای مادی دنیا اگر پشت به پشت هم بدهند نیز نمیتوانند آنان را شکست بدهند حتی اگر در سرزمینی به کوچکی غزه باشند و محدودیتهای متعدد گریبانگیر آنان باشد.
جریان مقاومت تا زمانیکه مردم واقعی سرزمین فلسطین اعم از مسلمان مسیحی و یهودی بتوانند آزادنه سرنوشت خود را انتخاب کنند ادامه خواهد داشت.
بر این اساس میتوان شعار مقاومت فلسطینی را «مقاومت تا همه پرسی» دانست. همه آنچه طی ۷۲ سال ماجرای پر فراز و فرود فلسطین گذشته است، داستان قدس شریف را به این نقطه رسانده است که آرمان از بحر تا نهر به تدریج به فراموشی سپرده شده و رژیم اشغالگر قدس با کشیدن دیوار حایل اطراف خود تمام تلاشش را برای بقا در همین سرزمین بکار گرفته است. از سوی دیگر روز شمارهای معکوس بکار افتاده تا اضمحلال این رژیم جعلی را جشن بگیرد.
منبع: فارس
انتهای پیام/ 900