به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «مصطفی رمضاننیا علیزاده» از شهدای چالوس زندگینامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
اولین ماه از زمستان سال ۱۳۳۰ به دوازدهمین طلوع خود رسیده بود که صدای گریهاش در کاشانه «حبیبالله و حمیده» طنینانداز شد. «مصطفی»، دوّمین نوگل خانواده بود و چشم و چراغ پدر و مادری متدین، که با رزق حلال، گذران عمر میکردند.
مصطفی به دلیل محرومیت از نعمت وجودی پدر در کودکی، تا پایه ششم ابتدائی در زادگاهش ادامه تحصیل داد. در توصیف خصوصیات اخلاقی مصطفی، میتوان گفت که به جهت تواضع و برخورداری از اخلاق حسنه اسلامی، محبوبیت خاصّی نزد دوستان داشت. در رفتار با والدین نیز، نهایت ادب، متانت و احترام را بهجا میآورد.
با گفتههای «علی قمی»، گذری به تقیدات دینی دوستش میزنیم: «هر هفته در خانه یکی از دوستان، دعای توسل و کمیل برگزار میکرد. اغلب اوقات در محافل دینی حاضر میشد و به سخنرانیها گوش میداد. نمازجمعه را نیز، در مسجدجامع چالوس ادا میکرد.»
سخنان خواهران مصطفی نیز در اینخصوص، شنیدنی است: «به ما میگفت که نماز اول وقت بخوانید و خمس و زکات خود را بدهید. علاوه بر آن، در حفظ حجاب هم، سفارش زیادی به ما داشت.»
زمزمههای انقلاب که در جای جای کشور پیچید، این مبارز آگاه نیز، با حضور در تظاهرات ضدطاغوت، همنوا با مردم کوچه و خیابان، فریاد دادخواهی سر داد. سپس با تشکیل بسیج، به این نهاد مردمی پیوست و فعالیتهایش را در این راستا تحقّق بخشید. علاوه بر آن، در سرکوب تحرکات گروهکهای ضدّ انقلاب در سطح شهر فعّال بود.
آقای قمی در اینباره نقل میکند: «بعد از انقلاب بود که یک روز حوالی عصر، من و او به اتفاق مردم، جلوی بانک سپه چالوس، با مخالفین درگیر شدیم. بعد کلیه کتابها و جزوههای آنان را پاره، آنها را متواری کردیم.»
۱۷ شهریور سال ۵۷، خیابان ژاله تهران غرق خون پاک شهدایی شد که چندی بعد دریایی شدند بر سر رژیم منحوس پهلوی. در این میان مصطفی، برادر عزیزش، علی را در واقعه ۱۷ شهریور از دست داد و علی، اولین شهید خانواده شد.
پس از پیروزی انقلاب، مصطفی در سال ۱۳۶۰ جامه پاسداری به تن کرد و راهی جبهه مریوان شد و به عنوان راننده، در واحد پشتیبانی، مشغول به خدمت شد. او معتقد بود: «باید با دشمنی که با نظام مقدس جمهوری اسلامی خصومت دارد، سر جنگ داشت، تا جرات جسارت به دین اسلام و میهن را نداشته باشد.»
ناگفته نماند که او در پشت جبهه نیز، از فعالان جهت تبلیغ و تهیه کمکهای مردمی، برای ارسال به جبهه بود؛ و سرانجام، مصطفی در سال ۱۳۶۰ به دلیل انفجار خمپاره ۶۰ در تیپ سوم امامت (پادگان المهدی) چالوس، شربت شیرین شهادت نوشید؛ و اینک، گلزار شهدای «یوسفرضا»ی این شهر، تنها میعادگاه همسرش «هاجر جلالی» و یادگارانش «سمیه، مرتضی و مجتبی» است.
توصیهنامه شهید:
به شما عزیزان توصیه میکنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز را اول وقت بجا آورید و در انجام فرائض دینی بکوشید. با قرآن مانوس باشید. به بزرگترها به خصوص به والدین خود احترام بگذارید. از خواهرانم میخواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبندهتر از خون شهیدان است.
انتهای پیام/