فتح خرمشهر، فتح خون/ سردار حاج «اکبر فتوحی» در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

نام خرمشهر یادآور حماسه و آزادی است

پیشکسوت دفاع مقدس گفت: اینکه امام خمینی (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» واقعاً هم همین طور شد. نام خرمشهر که برده می‌شود بایستی سراغ دو حماسه رفت، یک حماسه مقاومت ۳۴ روزه و دیگری حماسه آزادی ۲۴ روزه.
کد خبر: ۴۵۸۱۴۵
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۴۷ - 23May 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، سوم خرداد در تاریخ انقلاب اسلامی ایران روزی تاریخی و بسیار بزرگ است که نماد اقتدار و شکوه ایران اسلامی است و اقتدار اسلام و ایران در این روز به رخ جهانیان کشیده شد.

روزی که تمام دنیای استکبار در یک سو و لشکر اسلام در سوی دیگر برابر هم قرار گرفتند و در شرایطی که هیچ معادله نظامی توان باور آن را نداشت، ایثارگران غیور ایرانی با کمک و اراده الهی و هدایت‌های رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره)، توانستند خونین شهر را باز پس گرفته و سرنوشت جنگ را تغییر دهند.

در این روز نه تنها خرمشهر بلکه تمام ایران آزاد شد چرا که خرمشهر تمام ایران بود و همه مردم ایران زمینه خرمشهری بودند، روزی که از تمام استان‌های کشور در عملیات بیت‌المقدس حضور داشتند و با اهدای خون خود، مانع از آن شدند که حتی یک وجب از خاک مقدس ایران زمین به دست دشمنان ایران و اسلام بیافتد.

استان یزد هم در این عملیات غرور آفرین رزمندگان بسیاری داشت که جان بر کف و با تمام وجود به مبارزه با دشمنان انقلاب پرداختند؛ سردار حاج «اکبر فتوحی» از نیرو‌های یزدی فعال در دوران دفاع مقدس، فرمانده سابق سپاه الغدیر استان است که در زمان فتح خرمشهر مسئولیت اعزام نیرو از یزد را به عهده داشت به گفت‌وگو نشست و در ارتباط با این عملیات صحبت کرد.

سردار فتوحی در این گفت‌وگو با دفاع‌پرس علاوه بر گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام، امام شهیدان، آیت الله شهید صدوقی و به ویژه شهدای استان یزد به تشریح خاطرات هشت دفاع مقدس به ویژه عملیات بیت المقدس که منجر به فتح خرمشهر شد پرداخت.

در ادامه متن گفت‌وگو با سردار سرافراز اسلام حاج «اکبر فتوحی» را که هنوز همچون دوران هشت سال دفاع مقدس بسیجی‌گونه و جهادگرانه زندگی می‌کند را مطالعه می‌کنیم.

دفاع‌پرس: چنین چیزی را معادلات نظامی روز دنیا هم نمی‌توانستند باور کنند که با وجود این همه مانع ایجاد شده ایران بتواند از خط عبور کند چه برسد به اینکه خرمشهر آزاد شود، پس چطور این اتفاق عظیم و این واقعه بزرگ به وقوع پیوست؟

اینکه امام خمینی (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» واقعاً هم همین طور شد. نام خرمشهر که برده می‌شود بایستی سراغ دو حماسه رفت. یک حماسه مقاومت ۳۴ روز و حماسه آزادی ۲۴ روز. خرمشهر را خدا آزاد کرد به این دلیل است که ۱۹ هزار نیروی جنگی قوی و سازمان دهی شده عراق بعد از کشته شدن فرمانده شان بر اثر یک مین در جاده رعب و وحشت عجیبی به جانشان می‌افتد که همه به دنبال راه فرار می‌گردند و تعدادی از آنان که قصد فرار از اروند را داشتند در این رود خفه می‌شوند و مابقی خود را به تسلیم نیرو‌های اسلام می‌کنند؛ و به قدری تعداشان زیاد است که فرماندهان برای انتقال دادن اسرا از استاندار خوزستان کمک می‌گیرند و اسرا را با انواع و اقسام وسایل نقلیه از اتوبوس و مینی‌بوس گرفته تا کامیون به عقب منتقل می‌شوند.

نام خرمشهر یادآور حماسه و آزادی است

دفاع‌پرس: حماسه مقاومت چرا به این نام نامیده شد؟

چون هر کشوری یک خط قرمز، یک استراتژی و یک اصول دارد. حزب بعث عراق هم استراتژی داشت، که اگر این‌ها از دست برود دیگر هویتی ندارد و این یعنی شکست محض. استراتژی ارتش عراق حزب بعث سرعت بود، یعنی «رعد». روز حمله هم روز «یوم الرعد» نامید. ما خودمان شاهد هستیم زمانی که باران می‌آید و رعد و برق می‌بینیم، نوری از آسمان به زمین اگر بخورد همه چیز را ذوب می‌کند، اگر انسان باشد، حیوان باشد، آهن باشد همه را ذوب می‌کند و خیلی خطرناک است. بعد صدای آن می‌آید. اول نور می‌آید بعد صدا. یعنی حمله می‌کنند مثل رعد! نور آن را می‌بینند و صدای آن یعنی تصرف.

یعنی آن‌قدر با سرعت اهداف را می‌گیریم، اگر خواستند حمله کنند یک شهری را بگیرند با سرعت است مثل اینکه رعد آمده است. حالا روی همین استراتژی صدام وقتی خواست مصاحبه کنند گفت بیایید تهران! پایتخت جمهوری اسلامی ایران. یعنی شکست روی همین استراتژی بود، نصف روز قرار بود خرمشهر را بگیرند و بعد از ظهر آبادان، روز دوم سمت اهواز، اما این استراتژی ۳۴ روز طول کشید تا خرمشهر را گرفتند و آن هم در شرایطی که دیگر نیرویی نماند. همانجا شکست خورد.

حالا چه عواملی باعث شد که شکست بخورد؟ چه کسانی آمدند جبهه؟ ژاندارمری خوب جنگید، ولی نیرو نداشت، سپاه نیرو‌های آن تمام شد، چطور شد؟ این بایستی به عنوان حماسه مقاومت شناخته شود، یعنی مقاومت کردند.

در حماسه آزادی که فتح خرمشهر بود کشور‌های مختلف، کارشناسان در عراق آمدند و هم بهترین تجربیات را به همراه آوردند. گفتند حالا که خرمشهر دیده شد (البته شهر‌های ما را در کردستان‌ها هم گرفتند) این شهر را نگذاریم ایران پس بگیرد و موانع را ایجاد کردند، زمین را مسلح کردند، مسلح کردن را عراقی‌ها بلد نبودند، ما هم البته بلند نبودیم، چون شرق و غرب چیزی را به این کشور‌ها نمی‌دادند زمین جلوی خرمشهر را مسلح کردند.

بعد نوشتند «ارتشی در دنیا نیست تا ۲۰ سال دیگر خرمشهر بتواند بگیرد» و امضا کردند. یعنی آمریکا، اسرائیل و انگلیس، فرانسه و چند کشوری که بودند تا ۲۰ سال دیگر ارتشی نیست، یعنی ما هم نمی‌توانیم آن را پس بگیریم. حالا برای آزاد کردن این شهر ۲۴ روز شوخی ندارد. دشمن بیدار بود، هوای گرم آنجا، فعالیت شبانه روزی رزمندگان از طرف دیگر.

تمام عملیات ما از روی علم بود، دانش برتر، رودخانه کارون غیر قابل عبور بود، منتهی با وسایل مهندسی، یعنی پل زدن، اروند غیر قابل عبور بود، با وسایل مهندسی هم نمی‌شود عبور کرد.

دفاع‌پرس: غیرقابل عبور از لحاظ نظامی چیست؟

غیرقابل عبور از لحاظ نظامی یا با وسایل مهندسی قابل عبور می‌شود یا اصلاً با وسایل مهندسی هم نمی‌شود؛ لذا بعضی از کوه‌ها داریم غیر قابل عبور که با وسایل مهندسی هم نمی‌شود؛ صعب العبور است. بعضی از رودخانه‌ها هم به همین شکل است، اما از کارون عبور کردند، به جای سرپل کوتاه، سرپل بلند گرفتند. این موضوع هیچ کجای جهان نبود. اما با شناسایی دقیق آموزش، حضور رزمندگان ما در فتح خرمشهر و حضور آیت‌الله «مشکینی» و دعا‌هایی که کردند و عنایت پروردگار توانستند خرمشهر را آزاد کنند.

دفاع‌پرس: چرا بعد ار فتح خرمشهر جنگ ادامه داشت؟

یک خطی داریم به نام ماژینو فرانسوی است، فرانسه ده سال در مرز خود موانع ایجاد کرد، موانع زیرزمینی. یعنی کل آنچه داشت زرهی و توپخانه‌ها، آشپزخانه، نیرو‌ها، همه را زیر زمین برد. ده سال طول کشید. اسم آن را گذاشت ناو بتنی در خشکی. ناو بتنی در خشکی ایجاد شد که هیتلر نتوانست از این موانع عبور کند. حالا در موانعی که ایجاد کردند جلوی خرمشهر، نوشتند موانعی که فرانسه ایجاد کرده در مقابل سد و موانعی که ما برایتان ایجاد کردیم صفر است. ولی چطور شد که رزمندگان ما توانستند عبور کنند؟ دانشگاه‌ها، کارشناسان کشور‌های دیگر، وقتی خرمشهر آزاد شد آمدن روی این طرح کار کردند که ایران چه چیزی است، ارتش ایران چه چیزی است، سپاه، نیرو‌های مردمی جهاد چه کسی هستند؟ چطور توانستند خرمشهر را آزاد کنند؟ در دانشگاه‌های خود درس می‌دهند، اما داخل کشور، هنوز نفوذی بوده و الان هم هست این‌ها زیر سوال بردند که چطور شد چند تا کشور آمدند آشتی کنیم آشتی نکردیم.

اصل قضیه چیست؟ چند کشور آمدند دو ارمغان برای ایران آوردند. ۱) آتش‌بس ۲) مذاکره. نسل امروز بدانند فرق این دو در چیست؟ امام آیا پذیرفتند؟ فرمودند آیا سازمان ملل ضمانت می‌کنید صدام بعد از آن حمله نکند؟ فرمودند ما یک مطلب داریم، به صدام بگویید عقب‌نشینی کند و به مرز بین الملل برود. فقط خرمشهر آزاد شده بود بقیه شهر‌های ما در زیر گلوله‌های توپخانه صدام بود، موشکی بماند! قصرشیرین، کوه‌های کردستان در دست او بود.

عقب نشینی کند و بعد آتش‌بس. از بعد مذاکره هنوز که هنوز است رفتن جواب بیاورند! آتش‌بس یعنی هر کسی هر کجا است تکان نخورند، یعنی قصرشیرین دست عراق باشد، شهر‌های ما در دست عراق باشد و خرمشهر آزاد باشد، اما مذاکره همه می‌دانند یک قرن طول می‌کشد!

نام خرمشهر یادآور حماسه و آزادی است

دفاع‌پرس: در ارتباط با موانع دشمن بفرمایید که از چه موانع و تکنولوژی برای جلوگیری از پیشرفت ایران استفاده شده بود؟

موانعی که در خرمشهر ایجاد شده از طرحی بهره گرفت که فرانسه در جنگ جهانی برای توقف ارتش هیتلر و جلوگیری از ورودشان به فرانسه استفاده کرد و هیتلر نتوانست موفق به ورود شود و این موانع به مدت ۱۰ سال ساخته شده بود و این بار در خرمشهر طرحی به مراتب قوی‌تر به اجرا در آمد که طرح فرانسه در جنگ جهانی در برابر آن صفر بود. دشمنان بعثی در نقاط مختلف شهر شعار‌های خود را نصب کرده بودند و نوشته بودند آمده‌ایم که بمانیم و برای این مقصود همه جای شهر را مین‌گذاری کرده بودند و حتی بین تیربرق‌ها در فاصله نیم متر به نیم متر تله‌های انفجاری کار گذاشته بودند که اگر احیانا نیروی نطامی از آسمان قصد ورود داشت موفق به این کار نشود.

دفاع‌پرس: در ارتباط با مسئولیت‌تان در هنگام آزادسازی خرمشهر بفرمایید که در چه بخشی مشغول به فعالیت بودید؟

من مسئولیت اعزام نیرو را به منطقه بر عهده داشتم و نیرو‌ها را پس از آموزش‌های سخت نظامی با ارتباطی که با قرارگاه کربلا در جنوب و قرارگاه حمزه در غرب داشتیم پس از اعلام فرماندهان این دو قرارگاه که به صورت تلفنی و تلگرام بود، نیرو‌ها را اعزام می‌کردیم.

دفاع‌پرس: نیرو‌ها مستقیم از یزد به جبهه اعزام می‌شدند یا برای اعزام به سایر استان‌ها مثل تهران و اصفهان می‌رفتند؟

در آن زمان نیرو‌های یزدی از یزد به اصفهان و از اصفهان به فرودگاه امیدیه اهواز منتقل می‌شدند و در جریان این عملیات ۵ گردان از نیرو‌های یزدی البته پس از ادغام با نیرو‌های سایر استان‌ها شکل گرفت که سردار شهید ذبیح الله عاصی‌زاده و سردار میرحسینی از جمله فرماندهان یزدی این عملیات بودند.

دفاع‌پرس: در این عملیات هم به شما اعلام نیاز برای اعزام نیرو شده بود؟

بله در جریان عملیات بیت المقدس هم به ما اعلام شد ما نیرویی می‌خواهیم که توانایی عبور در دیوار‌های ۳ یا ۴ متری با تجهیزات نظامی و پس از آن بلافاصله توان نبرد با دشمن را داشته باشند.

دفاع‌پرس: شما نیرو‌های آماده برای این منظور داشتید یا اقدام به آموزش آن‌ها کردید، اصلا زمان برای آموزش این نیرو‌ها بود؟

برای این منظور دوره‌های آموزشی در نظر گرفتیم و با هماهنگی سردار شهید «محمدحسن رشیدی» روستای مالکیه سوسنگرد را که روستایی متروکه بود برای آموزش انتخاب، موانع لازم را ایجاد کردیم و نیرو‌ها را در گروه‌های ۲۲ نفره آموزش می‌دادیم به این شکل که بعد از نماز می‌گفتیم بدون خوردن غذا برای آموزش خود را مهیا کنند آن هم در آن شرایط وحشتناک منطقه جنوب که گرمای طاقت فرسا نیرو‌ها باید فشار سختی را تحمل می‌کردند. این گروهان خط شکن بودند و باید توانایی بالایی داشته باشند و سایر نیرو‌ها نیز پشت سر آن‌ها حرکت می‌کردند.

دفاع‌پرس: موضوع خاصی در این عملیات وجود داشت که مربوط به استان یزد بوده باشد و در ذهنتان به صورت ویژه باقی مانده باشد؟

بله، از جمله نکات حائز اهمیت در عملیات فتح خرمشهر حضور شهید محراب حضرت آیت‌الله صدوقی بود که برای نیرو‌ها سخنرانی می‌کردند و برای موفقیت عملیات دعا می‌کردند و نیرو‌ها از حضور ایشان توان مضاعف می‌گرفتند و در نهایت هم که رمز عملیات که «یا علی بن ابیطالب» بود توسط ایشان اعلام شد.

دفاع‌پرس: در آن زمان جایگاه شهر خرمشهر چطور بود و چه وضعیتی در شهر پس از جنگ به وجود آمده بود و چه عاملی سبب شده بود که این چنین ایثار و فداکاری در خرمشهر به وجود آید؟

این شهر در تاریخ ۲۵۰ سال قبل خود همواره ساحل مذاکرات بوده است که حکومت‌های وقت در برابر کوچکترین تجاوزی در این محل به مذاکره می‌نشستند و متاسفانه مذاکره با جدا شدنی استانی از کشور پایان می‌افت.

ولی قصه خرمشهر این بار با دو حماسه روایت دیگری داشت که حماسه اول حماسه مقاومت بود که به دست مردان و زنان این شهر با مقاومت بی‌نظیرشان در برابر دشمنان بعثی شکل گرفت و مصاحبه‌ای که قرار بود صدام در تهران انجام دهد ابتر ماند. حماسه دوم حماسه ایثار بود که توسط رزمندگان سپاه اسلام در جنگی نابرابر که ۲۵ روز طول کشید شکل گرفت و در حالی که کارشناسان نظامی قدرت‌های برتر جهان با ایجاد موانع نظامی در منطقه که حتی نیرو‌های خودشان نیز قادر به عبور از موانع نبودند و تضمین داده بودند هیچ نیروی نظامی و ارتشی در جهان قادر به عبور از این موانع نخواهد بود، ولی رزمندگان ما با نقشه علمی سردار شهید حسن باقری و با وحدت همه نیرو‌های مسلح اعم از سپاه و بسیج و ارتش توانستند از آن مسیر رد شوند.

دفاع‌پرس: موضوعی از آن زمان در ذهنتان هست که تاکنون برای کسی بیان نشده باشد یا کمتر گفته شده باشد؟

از ناگفته‌های جنگ این است که رزمندگان سپاه اسلام در شب سوم خرداد به پشت دروازه شهر رسیدند و هیچ راهی به شهر نداشتند و صحرای محشری بود و شرایط جنگی خطرناکی رقم خورده بود که سردار اسدی از فرماندهان آن زمان روایت کرد یکی از نیرو‌های جوان را در آن شرایط سخت دیدم که با امام زمان مناجات می‌کرد و از حضرت استمداد می‌طلبید. پس از این شرایط صبح سوم خرداد فرماندهان ارشد از جمله سردار محسن رضایی، شهید صیاد شیرازی و سردار رشید در قرارگاه تشکیل جلسه دادند و گفتند نیرو‌ها را جمع کنید و پشت خرمشهر بمانید که ناگهان برادری وارد جلسه شد و فریاد زد نیرو‌های عراقی دارند می‌آیند.

با این فریاد وی، فرماندهان به وی تذکر دادند در این شرایط سخت وقت شوخی نیست که او به گفته خود اصرار کرد و شهید صیاد شیرازی حرکت کرد و پس از مشاهده خیل نیرو‌های عراقی که با لباس سفید خود را تسلیم کردند بر گفته او صحه گذاشت.

دفاع‌پرس: حال و هوای پس از فتح خرمشهر به چه صورت بود؟

فتح خرمشهر غرورآفرین بود و این فتح درس بزرگی برای همه بود و امام راحل عظیم‌الشان پیام دادند من از راه دور دست و بازوی شما رزمندگان را می‌بوسم که دست قدرت الهی بالای سر شماست.

نام خرمشهر یادآور حماسه و آزادی است

دفاع‌پرس: در پایان اگر خاطره‌ای از رزمندگان یزدی در این عملیات در ذهنتان هست بفرمایید.

برای حضور نیرو‌های یزدی آموزش‌های سختی را تدارک دیده بودیم و موانع چهارگانه به نام امریکا انگلیس اسرائیل و در نهایت مانع چهارم به نام هوای نفس ایجاد کرده بودیم که یکی از این نیرو‌ها موفق به عبور از مانع چهارم نشد و به او اعلام کردیم باید برگردد که وی بسیار ناراحت شد و افراد مختلفی برای وساطت فرستاد از جمله فرمانده گردان که گفت «این بهترین نیروی من است و من بهتر از او ندارم» این برادر در چند مرحله نتوانست عبور کند تا سرانجام در روز چهارم موفق شد عبور کند و در حالی که فریاد شادی و خنده حاضرین بلند شد این رزمنده عزیز پوتین‌هایش را از پای درآورد و سجده شکر به جای آورد که این نشان از شدت علاقه‌ای داشت که وی برای حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل داشت.

گفت‌وگو از: «ندا دهقانی زاده»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها