روایت جوان کشمیری از ارادت قلبی مسلمانان جهان به انقلاب اسلامی+ فیلم

سید سرباز روح الله رضوی فعال مسلمان عرصه بین‌الملل در گلزار شهدای تهران به روایتگری در خصوص مشاهدات خود از آوارگان میانماری پرداخت.
کد خبر: ۵۵۵۷۱۴
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۷ - 16November 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید سرباز روح‌الله رضوی» فعال بین‌الملل در حوزه مسلمانان با حضور در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در قطعه ۴۰ به روایتگری پرداخت.

نگاه مسلمانان دنیا به ایران است/ بزرگترین کمپ آوارگان دنیا در مرز میانمار+ فیلم

وی اظهار داشت: سال ۲۰۱۷ یکی از بزرگترین بحران‌های انسانی دنیا در سواحل آراکان در کشور میانمار رقم خورد. بالغ بر ۸۰۰ هزار مسلمان روهینگیایی اهل منطقه آراکا به خاطر موجی ازحملات ارتش دولت میانمار که در کنار گرو‌های افراطی و تندرو جنایت وحشانیه‌ای را رقم زدند مجبور به فرار شدند که آن‌ها در منطقه جنوبی بنگلادش پناه گرفتند.

رضوی گفت: من به فاصله چند ماه در مرز میان بنگلادش و میانمار حاضر شدم. روستای تولاتولی ۴۰۰ بچه و زن را نیرو‌های ارتش میانمار سلاخی کردند. روستای تولاتولی تماما از بین رفت و پاک شد. جنایت‌هایی شد که توصیفش آدمی را تکان می‌دهد. ما بنا داشتیم مدرسه‌ای در کمپ آوارگان بنا کنیم. تنها بودم که وارد کمپ شدم. چیزی حدود ۸۰۰ هزار نفر آنجا زندگی می‌کردند، دریایی از کلبه‌های پلاستیکی با چوب بامبو ساخته شده بود. کمپی که بزرگترین کمپ آوارگان دنیا را تشکیل داده بود و یک میلیون نفر جمعیت داشت.

وی ادامه داد: صبح‌ها وقتی وضعیت را می‌دیدم غیرقابل توصیف بود، افرادی که بعضا یک تا ۲ هفته فرار کرده و به مرز میانمار رسیده بودند تا فقط سالم بمانند. از کل دنیا گروه‌های خیریه و بشردوستانه برای کار آمده بودند. من از معدود مسلمان‌هایی بودم که آنجا حضور داشتم.

این فعال بین‌الملل تصریح کرد: روز اول با چند جوان از همان کمپ قرار گذاشتم تا داخل آن را ببینیم. مردم وقتی فهمیدند مسلمان هستیم و نماز می‌خوانیم شروع کردند به حرف زدن. می‌گفتند به ما برنج و غذایی می‌دهند، اما فقط مسئله ما این نیست. ما از سرزمینمان بیرون شدیم، به زنانمان تجاوز کردند و فرزندانمان را در آتش انداختند، همه این‌ها را به چشم دیدیم. افرادی در کمپ بودند که تمام بدنشان زخم خورده بود، کسی را دیدم که چشم‌هایش کور و دو پایش قطع شده بود، زنانی که موقع فرار گلوله خورده بودند و با همین وضع فرار کرده بودند. همینطور روایت جنایت می‌شنیدم. گفتند ما از وطن بیرون انداخته شدیم، شکممان به هر حال سیر می‌شود، کسی را می‌خواهیم که حقمان را بگیرد. چنان رقت و بدبختی زیاد بود که هیچ چیز از گلویم پایین نمی‌رفت.

وی گفت: مردی که عربی می‌دانست کلیپی از یکی از گروه‌های فلسطینی نشانم داد که از ایران به خاطر حمایت‌هایش تشکر می‌کرد، می‌گفت شما که به فلسطین کمک می‌کنید به ماهم کمک کنید. مردم آنجا تنها مسلمان بودن را می‌دانستند و کاری به شیعه و سنی نداشتند، امیدشان به ما بود، چون مسلمان بودیم و می‌دانستند کسی دیگر کمکی نمی‌کند. در دنیای پیرامون می‌گردم و همه این خاطرات را می‌گویم تا در آخر به این نکته برسم که چه نگاهی به ما هست.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها