اربعین حسینی و درد پوچی بشر امروز

فهم نهضت حسینی در تاریخ معاصر دچار یک تحول عظیم شده است. در طول تاریخ چیزی که از عاشورای حسینی توجه عموم مردم شیعه و حتی خواص و علما را به خود جلب کرده بود، تراژدی شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران ایشان بود. اما این تصور و ذهنیت از عاشورا با یک بازخوانی جدی اصلاح شد و رویکرد سیاسی و اجتماعی آن در جامعه ایرانی برجسته شد.
کد خبر: ۶۱۵۰۰۱
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۵ - 08September 2023

اربعین حسینی و درد پوچی بشر امروزگروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس: ۱- در سال ۱۹۵۵، آلبر کامو نویسنده شهیر فرانسوی در مؤسسه فرهنگی فرانسه-یونان ایراد نطقی کرد که در پایان سخنرانی، یکی از حضار از او سوالی با این مضمون پرسید: «آیا ضعف اروپا و نیهیلیسم آن ناشی از فقدان باور و ایمان نیست؟»

کامو، در پاسخ نکته دقیقی را بیان کرد. او گفت فقدان باور تنها یک طرف قضیه است. او در ادامه می‌گوید، در اروپای حال حاضر همچنان جوامع باورمند و مسیحی وجود دارند، اما چرا این باور، قدرت تولید حرکت و انرژی ندارد؟ کامو در این سوال از یک انتظار سخن می‌گوید که باید از باور و ایمان مسیحیان سراغش را گرفت. این موضوع زمانی جالب است که او در پایان‌نامه خود که بعد‌ها با عنوان «متافیزیک مسیحی» منتشر شد، رابطه‌ای را بیان می‌کند به این مضمون که سراغ نیهیلیسم کنونی جامعه اروپا را باید در مسیحیت و گسترش تفکر هلنیستی در آن گرفت. به تعبیری در نظر او نیهیلیسم صرف عدم وجود باور نیست، بلکه او این مقوله را به شکل دیگری فهم می‌کند و آن در "نتیجه" است. کامو گویی نیهیلیسم را نه صرفا یک ارزش‌زدایی از ساحت زندگی انسان، بلکه آن را یک نتیجه می‌داند حال می‌خواهد این نتیجه برآمده از رفتار یک مؤمن مسیحی باشد یا یک پوچ‌انگار اروپایی.

۲- میشل فوکو، فیلسوف نامدار فرانسوی که به عنوان متفکری پست‌مدرن در قرن بیستم مورد توجه بسیاری از آکادمی‌ها و مراکز اندیشه‌ای قرار گرفت، وقتی به عنوان خبرنگار روزنامه «کوریره دلاسرا» به ایران آمد تا تحولات انقلابی مردم ما را تحلیل و بازتاب دهد با شگفتی عظیمی روبه‌رو شد. او می‌دید در عصری که دین در پستو خانه‌ها لانه کرده بود و دیگر حیات دینی در ساحت اجتماع به اضمحلال کشیده شده است، به یکباره ایرانیان با اتکای بر دین و مذهب، مشی انقلابی خود را به نحو احسن پیگیری می‌کنند و تمام رفتار‌های آنان از سبک مبارزه تا ایدئولوژی سیاسی و ایده نظام‌سازی، همگی متکی به مذهب است.

بازتفسیر اندیشه دینی و احیای جنبه سیاسی و اجتماعی اسلام و مذهب تشیع ایرانیان را به ملتی تبدیل کرده بود که موازنه قدرت جهانی و علم انقلاب مارکسیستی را به چالش کشیده بود ارزش‌های معنادار دینی جایگزین هسته اصلی فکر انقلابی شده بودند. او می‌دید که دین در جهانِ بی‌دینی چگونه رخ عیان کرده است و به جامعه‌ای که قرار بود انگاره‌های تمام سکولار دین را برای همیشه در خانه‌ها و کنج عزلت مخفی کند روح بخشیده است. از این رو میشل فوکو ایرانی که به واسطه کنش دینی فعالانه در پی استعمارزدایی جامعه و ساختن یک دولت خودکفایی انقلابی است را «روحِ جهان بی‌روح» لقب می‌دهد.

۳ـ فهم نهضت حسینی در تاریخ معاصر دچار یک تحول عظیم شده است. در طول تاریخ چیزی که از عاشورای حسینی توجه عموم مردم شیعه و حتی خواص و علما را به خود جلب کرده بود، تراژدی شهادت حضرت سیدالشهدا و یاران ایشان بود. اما این تصور و ذهنیت از عاشورا و حرکت سیدالشهدا با یک بازخوانی جدی از سوی برخی اهالی حوزه و دانشگاه نظیر حضرت امام خمینی، دکتر علی شریعتی، شهید مرتضی مطهری و... اصلاح شد و رویکرد سیاسی و اجتماعی عاشورا که در اصل زدودن دین از سم و زهر سکولاریسمِ تجدد و تحجر به حساب می‌آمد، در جامعه ایرانی برجسته گشت. دیگر این روضه نبود که کل روایت از عاشورا را دربر می‌گرفت، ادبیات عاشورایی تغییر کرده بود و در کنار روضه، غم، بکا، نوحه، لطمه، سینه‌زنی عباراتی مثل جهاد، شهادت، عزت، امربه معروف و... قرار گرفته بود.

محمد اسفندیاری در این باره می‌نویسد: «با دو نگاه می‌توان در عاشورا نگریست. نگاه سیاسی و نگاه عاطفی. در نگاه سیاسی، حماسه عاشورا برجسته‌تر می‌شود و با نگاه عاطفی، مصیبت عاشورا. با نگاه سیاسی امام حسین (ع)، الگوی ظلم‌ستیزی می‌شود و با نگاه عاطفی، مظهر مظلومیت. اگر به حماسه عاشورا بنگریم و آن را اصل بدانیم، نتیجه‌اش آن می‌شود که به ذلت و زور تن ندهیم و با ستمگران به ستیزیم و آزادگی پیشه سازیم. اما اگر تراژدی عاشورا را اصل بشماریم و فقط به آن بنگریم حاصلش این می‌شود که فقط مصیبت زده باشیم و عزاداری کنیم و روضه برپا سازیم و بگرییم. شک نیست که آنچه در عاشورا اصل است، حماسه است نه مصیبت. البته فرجام این قیام حسینی، چون بسی دیگر از حماسه‌ها تراژیک است؛ اما اصل و اساس آن بر حماسه است.»

در این تفسیر معنویت و احیای دین؛ در گرو یک کنش سیاسی و اجتماعی به حساب می‌آید که توسط سیدالشهدا رخ داد. معنویتی که حاصل نمی‌شود مگر عملی در پس آن باشد، به تعبیری نماز مدنظر دین اسلام در گرو جهادی است که در عرصه نبرد باید از سوی شخص مسلمان اِعمال شود.

۴ ـ در سال پر هیاهوی ۲۰۰۳ رژیم بعث عراق سقوط کرد و دیکتاتور تکریتی در چاهی توسط اشغالگران آمریکایی هنگامی که سر و وضعی ژولیده داشت دستگیر و سپس در دادگاه عراق به اعدام محکوم شد. پس از نابودی دیکتاتور ضدشیعه عراق فضا برای مردم این کشور باز شد تا با خیال راحتی به مناسک دینی بپردازند، این بار در فضای جنگ‌زده عراق که در سوی دیگرش اشاعه و گسترش «پوچ‌انگاری» بود، اربعین ظهوری شگفت‌انگیزی را نشان داد. از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود شمسی پیاده‌روی اربعین توجه جهان تشیع و اسلام را به خود جلب کرد. انسان‌هایی که در فضای مجازی محصور شده بودند و فردگرایی در اعلاترین سطح خود پیگیری می‌شد، به یکباره در کنشی اجتماعی آن هم از نوع دینی گرد یکدیگر جمع شدند.

پذیرش سختی راه، حضور در کشور عراق باوجود خطر داعش، نوع‌دوستی، همراهی و تعاون، اتحاد، زوال توجه به منیّت و ملیت، حرکت در راستای هویت عاشورایی و... همگی معانی فرهنگ‌سازی بودند که اربعین را از یک خرده فرهنگ عراقی به یک مکتب آن هم ورای مذهب و دین تبدیل کرد بود.

کامو اگر اجل مهلتش می‌داد، می‌دید چگونه خوانش صحیح از دین و الهیات نه تنها با نیهیلیسم همسو نیست بلکه در جهان ارزش‌زدا شده مدرن، بار دیگر معنا را باز می‌گرداند و انرژی برآمده از این معرفت دینی حتی در زمان داعش و خطر نیرو‌های تکفیری تروریست هم فعال است.

میشل فوکو اگر اربعین را می‌دید و برای تهیه گزارش به عراق می‌رفت به خوبی درک می‌کرد چگونه روح‌پذیری ایرانیان از نهضت حسینی ایران را به روحِ جهان بی‌روح بدل کرده است. در زمانه‌ای که راسیونالیسم و عقل‌گرایی افراطی حرف اول را می‌زد، ایمان در در قامت اربعین تجلی یافت!

منبع: سایت الف

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها