یادداشت/ جعفر علیان‌نژادی

جامعه‌شناسان جامعه‌نشناس!

بعد از حوادث سال گذشته طبیعتاً رجوع به تحلیل‌های جامعه‌شناختی بیشتر شد، اما این رجوع به معنای پذیرش دربست گفتار جامعه‌شناختی نیست. مردم هنوز سؤالات خود از اوضاع اجتماعی را با نهاد دین در میان می‌گذارند، واقعیتی که جامعه‌شناسی نمی‌خواهد یا نمی‌تواند ببیند.
کد خبر: ۶۴۸۶۲۰
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۰ - 02February 2024

جامعه‌شناسان جامعه‌نشناس!گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس - جعفر علیان‌نژادی؛ بسیاری از جامعه‌شناسان فعلی در تحلیل پدیده‌های اجتماعی به تاریخی و ریشه‌دار بودن ویژگی‌های رفتار جمعی ایرانیان، استناد می‌کنند. این تحلیل‌ها معطوف به رفتار‌های رویت‌پذیر و پدیدارشده‌ای است که در آثار گزارش‌گران، شرح‌حال‌نویسان، نویسندگان و سفرنامه‌نویسان منعکس شده است. افرادی که عموماً یا خارجی هستند یا در جرگه روشنفکران قرار دارند یا در سلک کاتبان و دبیران درباری قرار می‌گیرند.

اگر برداشت‌ها و بهره‌برداری‌های جامعه‌شناسان فعلی از آن گزارشات تاریخی را درست بدانیم، بر برداشت‌ها و دریافت‌های نویسندگان آن دوره هم صحه بگذاریم و بگوییم توانسته‌اند تصویر درست اجتماعی را ارائه دهند، همچنان یک پرسش باقی می‌ماند. جای اقوال و تحلیل‌های علمای دینی آن دوره در آثار این جامعه‌شناسان کجاست؟ روحانیت به عنوان مرجع رجوع روزمره مردم در مسائل شرعی و اخلاقی کجای کار این جامعه‌شناسان قرار دارد؟

در پرانتز قرار دادن و نادیده گرفتن گزارشات روحانیت از احوال و اوضاع اجتماعی مردم، خود به یک روند تاریخی در مطالعات جامعه‌شناختی تبدیل شده است. در حالیکه آن گزارشات به خوبی می‌توانستند احوال رویت‌ناپذیر و باطنی مردم معمولی را، منتقل کند. خاصه آنکه این روزها، مطالعه زندگی روزمره و امور معمولی به سکه رایج و سوژه مورد علاقه جامعه‌شناسان فعلی تبدیل شده است.

این عدم توجه، دلایل مختلف دارد که در این نوشته کوتاه مدنظر نیست، اما خود به عنوان یک رویه غلط و سوگیرانه، نقصی آشکار در مطالعات جامعه‌شناختی ایجاد می‌کند و تحلیل‌های آنان را ناقص و زودگذر می‌کند. هر چند آن‌ها این نقص را می‌پوشانند و مدعی بدست دادن بهترین توصیف از واقعیت‌های اجتماعی هستند. تداوم این تغافل تاریخی، در زمانه حاضر منجر به ناپدیدسازی تأثیرات اجتماعی دین در زندگی روزمره مردم شده است. 

مقصود فراستخواه یکی از افرادی است که چندی است نظریه کنش‌گران مرزی را سر دست گرفته است. او به نحوی متحیرانه‌ای از ظرفیت کنش‌گری (در حد فاصل میان مردم و حکومت) همه اقشار، از جمله مردم معمولی حرف می‌زند، اما هیچ اشاره صریح یا پنهانی به روحانیت نمی‌کند. پیش‌فرض او حذف و نادیده‌گرفتن این قشر از واقعیت اجتماعی است. با این حال هنوز مردم معمولی، خصوصی و جزئی‌ترین مسائل زندگی خود را با روحانیون محله و مسجد خود در میان می‌گذارند.

آن‌ها حتی پرسش‌های سیاسی خود را چه به صورت اعتراض یا گفتگو با روحانیون در میان می‌گذارند، در دسترس‌ترین گروه برای پرسش‌ها، شبهات سیاسی همچنان جامعه روحانیت هستند. رجوع به آن‌ها با هر انگیزه‌ای هم‌چنان تنها امکان دسترس‌پذیر است. دیگر اقشار اجتماعی نزد مردم به مثابه کنشگر مرزی در فاصله معناداری نسبت به جامعه روحانیت قرار دارند.

شاهد مثال در این خصوص زیاد است، اما می‌خواهم با یک پرسش این یادداشت را تمام کنم، پاسخ به این پرسش می‌تواند ادعای ما را اثبات کند. چرا برای جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسان پرسش از میل و نیاز مردم به امور دینی و معنوی، مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد؟ جامعه‌شناسان در مقابل با طرح سوال‌های جایگزین نگذاشته‌اند این نکته به سوژه اصلی سوال اجتماعی تبدیل شود.

چرا برای جامعه‌شناسی، پدیدار‌هایی نظیر جشن غدیر، اربعین، تشییع شهدا، اعتکاف و ... پایه تحلیل و بررسی قرار نمی‌گیرد. باید دانست با اینکه تحلیل جامعه‌شناختی از زندگی مردم معمولی، حقایقی را روشن می‌سازد، اما حقایق بیشتر و زیادتری را کتمان می‌کند که اساس آن تحلیل را زیر سوال می‌برد.

بعد از حوادث سال گذشته طبیعتاً رجوع به تحلیل‌های جامعه‌شناختی بیشتر شد، اما این رجوع به معنای پذیرش دربست گفتار جامعه‌شناختی نیست. مردم هنوز سؤالات خود از اوضاع اجتماعی را با نهاد دین در میان می‌گذارند، واقعیتی که جامعه‌شناسی نمی‌خواهد یا نمی‌تواند ببیند...

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها