یادداشت/  سید حسین ناصری

ارتباط میراث مکتوب و تعالی بشر

چیزهایی شایستگی ثبت در میراث مکتوب بشریت را دارند که در چرخش و کشاش روزگار به رشد و تربیت و تعالی و خدایی شدن انسان‌ها کمک کرده باشند.
کد خبر: ۶۶۶۲۰۲
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۹ - 09May 2024

ارتباط میراث مکتوب و تعالی بشرگروه استان‌های دفاع‌پرس - «سید حسین ناصری شکیب» پیشکسوت دفاع مقدس؛ نوزدهم اردیبهشت ماه زادروز شیخ کلینی به عنوان روز «اسناد ملی و میراث مکتوب» در ایران نامگذاری شده است. 

اسناد ملی و میراث مکتوب مجموعه‌ای از اندیشه‌ها، ارزش‌ها، فرهنگ‌ها و تغییر و تحولات گذشته است که در واقع هويت و جایگاه ملت‌ها را در آیینه تاریخ نشان می‌دهند. 

طرفه آنکه بشر با همه پرونده نه چندان درخشان توأم با قتل و غارت و کشورگشایی خود در درازنای قرون و اعصار، هنگامی که در جایگاه داوري و برکشیدگی ملت‌ها می‌نشیند خیلی دست و رو شسته و مبادی آداب مآبانه به شاخص‌ها و سنجه‌هایی مانند دانش و فلسفه و هنر و اخلاق و عقلانیت و مدارا و ادبیات و فرهنگ و چیزهایی از این دست برای مشخص کردن جایگاه و شأن هر ملت نمره می‌دهد. 

یونان باستان را به سقراط و افلاطون و ارسطو و دموکراسی و حکومت‌های مردمی دولت شهرهایش نمره می‌دهد نه به «نرون» و «اسکندر» و جنایت‌ها و کشورگشایی‌هایشان! رم باستان را به «توماس آکویناس» و فلسفه حقوق طبیعی او مورد ارزیابی قرار می‌دهد نه به امپراتوران جاه‌طلب آن! ایران باستان و منطقه میان‌رودان را به«قانون حمورابی» و «منشور کوروش» و«پیام زردشت» ارزیابی می‌کند، چین را به «بودا» و آئین خودسازی و آموزه‌های «کنفسیوس» معرفی می‌کند.

در دوره تاریخی میانه و پیشامدرن و همچنین دوره روشنگری هم اروپائیان وقتی می‌خواهند به دیگران فخر بفروشند پیوسته از متون مربوط به رنسانس و لغو برده‌داری و مکتب اومانیسم و حکومت‌های محدود به قانون (مشروطه یا constitutionalism) و دموکراسی و جامعه مدنی و ... دم می‌زنند و فقط شکسپیر و دانته و روسو و کانت و خانم رزا لوکزامبورگ طرفدار توده‌های کارگری را اروپایی می‌دانند و اگر بتوانند هیتلر و موسولینی و استالین و جنگ‌های جهانی و بمباران اتمی ژاپن و ... را به کره دیگری منتسب می‌کنند!! 

خود ما ایرانی‌ها هم وقتی که در تاریخ بعد اسلام می‌خواهیم اصطلاحا کلاس فرهنگ و تمدن بگذاریم به «رازی» و کتاب الحاوی، «ابن سینا» و شفا، «بیرونی» و التفهیم، «فردوسی» و شاهنامه، «امام محمد غزالی» و کیمیای سعادت، «مولوی» و مثنوی معنوی، «سعدی» و گلستان و بوستان، «حافظ» و دیوانش، مرحوم «شهريار» و حیدر بابایش می‌بالیم و حتی به سراغ چينی نازک تنهایی «سهراب» و اشعار رمانتيکش می‌رویم!! اما در این میان چرا نامی مثلاً از «شاه اسماعیل» و «شاه عباس صفوی» و «نادر شاه افشار» و «آغا محمدخان قاجار» به میان نمی‌آید!؟ در حالیکه اینها برای بیرون راندن دشمنان و یکپارچه کردن ایران، انصافا آسودگی و ترس را در وجود خود کشته بودند!

راز این موضوع در فطرت انسان و ذات حقیقت جهان هستی نهفته است یعنی چیزهایی شایستگی ثبت در میراث مکتوب بشریت را دارند که در چرخش و کشاش روزگار به رشد و تربیت و تعالی و خدایی شدن انسان‌ها کمک کرده باشند «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (روم ۳۰) و خوشا آن ملتی که به جایگاهی از معرفت و همت برسد که بتواند یادگاری از خود در «میراث مکتوب» جهان بر جای گذارد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار