خاطره ای به نقل از سردار نصرت الله سیف معاون عملیات بسیج کشور:
در اواخر جنگ بودیم و نیاز به نیروهای رسمی سپاه و ارتش که آموزش های حرفه ای را طی کرده بوند خیلی احساس می شد معمولاً سعی براین بود که از بین برادران سپاه و ارتش نیروها را برای اعزام به جبهه گزینش کنیم.
شهید زمانی از همان شهدایی بود که در همین ایام داوطلب اعزام به جبهه شد اگر چه با ممانعت مسئولین مربوطه در ستاد اعزام شهرستان مواجه شد اما اصرارهای فراوان این شهید باعث شد که در نهایت به جبهه اعزام شود، البته بنده قبل ازاعزام ایشان درباره ی مسائل جبهه و اینکه به صلاح نیست فعلاً اعزام شوند مدتی با شهید صحبت کردم که نتیجه نداد.
درنهایت روز قبل ازاعزام با استفاده ازماشینی که دراختیار بنده بود شهید زمانی در بازار اصلی شهر نورآباد که آن زمان خیلی گسترده نبود گشتی زد و خدا را شاهد می گیرم که این شهید بزرگوار از تمامی مغازه داران حلالیت طلبید.
پس از اعزام به جبهه وقتی برای مرخصی برگشت با اینکه دو هفته مرخصی داشت اما یک هفته بیشتر نماند و گفت فکر می کنم عملیات می شود و مجدد اعزام شد، تا اینکه بعد از چند روز خبر شهادتش رسید و پدر و مادر بزرگوار ایشان به سپاه آمدند و مادر ایشان پس از دیدن نشانی که در دست چپ اش بود خیلی با صلابت این جمله را گفت : پسرم شیرم حلالت.
منبع:دلفان امروز