نقد فیلم؛

«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کند

فیلم «نفس» را از این جهت که مفاهیمی چون انقلاب، جنگ و محرم را تفسیر کرده باید یکی از آثار مهم چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت به حساب آورد، اما نقد این مفاهیم توسط سازنده اثر، «نرگس آبیار» در تعارض هم قرار گرفته و فیلم در بیان آنچه می‌خواهد بگوید دچار لکنت شده است.
کد خبر: ۱۰۵۸۸۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۶ - 26October 2016
«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کندگروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی‌؛ جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت در سومین روز برنامه خود، «نفس» آخرین ساخته «نرگس آبیار» را در سینما فلسطین اکران کرد. این فیلم در آن دوران به دلیل ضعف در برنامه‌ریزی‌های مدیران جشنواره برای تبلیغات بهتر و دعوت مردم به سینما فلسطین با استقبال مواجه نشد.

مرگ «بهار» در پاییز جنگ

نرگس آبیار در ادامه مسیری که در پیش گرفته هنوز در حال آزمون و خطا است، تا به زبان سینمایی خود برسد. این طبیعی است که گاهی دچار اشتباه شود و در بیان آنچه می‌خواهد بگوید از دستور زبان سینمایی تخطی کند. اما نمی‌تواند مفاهیمی را که می‌خواهد منتقل کند و برای اکثریت مخاطبان ارزشمند است، وارونه جلوه دهد.

دو فیلم «شیار143» و «نفس» از یک مفهوم حرف می‌زنند، اما در تقابل هم هستند. مفهوم دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در هر دو فیلم از یک موضوع صرف خارج شده و تبدیل به کاراکتری مستقل در اثر شده‌اند. هر چه در شیار 143 این کاراکتر مثبت است و با جهان بینی انقلابی شهدا و مبانی دینی نزدیکی تام پیدا کرده؛ در فیلم نفس، اگر نگویم وارونه شده، از ماهیت خود فاصله گرفته است.

شیار 143 از یک مفهوم عمیق قرآنی حرف می‌زند؛ حضرت یعقوب (ع) تا از یوسف دل نکند به دیدار او نائل نشود. «الفت» در شیار 143 هم وقتی به شهود و یقین رسید توانست پیکر پسر شهیدش را در آغوش بگیرد. این مفهوم عمیق دینی در کنار درک درستی که از دفاع مقدس توسط مخاطب دریافت می‌شود؛ فیلم را در مرتبه بالاتری قرار داده است.

اما در «نفس» نه خبری از مفاهیم دینی است و نه درک درستی از انقلاب و دفاع مقدس ارائه می‌دهد. حتی به تصویر کشیدن مراسم آیینی عاشورا در فیلم احساس خوبی به بیننده ارائه نمی‌دهد. عزاداری «غربتی‌ها» در فیلم و مراسم شبیه درآوردن، تعزیه و دسته سوگواری، درکی از فلسفه قیام عاشورا منتقل نمی‌کند.

«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کند 

این تصاویر در حد نگاهی سطحی و خام توریستی باقی می‌ماند. کارگردان چه بخواهد و چه نخواهد، عاشورا، دفاع مقدس و انقلاب را در کنار هم قرار داده و به بیننده این اختیار را داده که این مفاهیم را در عرض هم تفسیر کند.

«نفس» داستان دختری به نام بهار است که فیلم را پیش می‌برد. بیننده در طول فیلم با او همراه می‌شود با دغدغه‌های کودکانه‌اش آشنا می‌شود و با او از حالی به حال دیگر می‌رود. فیلم چنان بهار را برای مخاطب می‌سازد که مرگ او موقع تاب‌بازی بر اثر بمباران هوایی یک فاجعه بزرگ قلمداد می‌شود. این سنگینی فاجعه چنان است که بیننده جز تصویری وحشیانه از جنگ چیز دیگری در ذهنش شکل نمی‌گیرد.

در حالی که تصویر جنگ در شیار 143، تصویری امیدوارانه بود. اگر در «نفس» مفهوم انقلاب و ایام محرم را نمی‌دیدیم، می‌شد به درک دیگری از جنگ تحمیلی رسید؛ ولی مشکل این جاست که در خلال پرداختن به جنگ به عاشورا هم نگاهی ناصواب دارد.

در این فیلم بی‌شمار نشانه وجود دارد که هیچ‌کدام کارکرد معنایی ندارد. تنگی نفس غفور پدر بهار، کتاب خواندن پنهانی بهار، قایقی که بهار از پدرش جایزه گرفته، با حجاب بودن معلم مدرسه در قبل از انقلاب، شخصیت روحانی و خنثای فیلم (دایی بهار) که از دست ساواک فرار کرده و به خانه غفور آمده و ... در فیلم تاثیری ندارد.

«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کند 

این فراوانی نشانه در فیلم به متن آن برمی‌گردد. متن فیلم بیشتر از آنکه سینمایی باشد، ادبی است. اگر داستان فیلم در قالب کتاب و به صورت یک رمان کوتاه منتشر می‌شد، موفق‌تر بود.

داستان با یک بی‌سرانجامی شروع و با بی‌سرانجامی به پایان می‌رسد. هر چه فیلم پیش می‌رود بیشتر سردرگم می‌شویم چون اصلا داستانی در فیلم وجود ندارد که ذهن را از یک پرده به پرده دیگر ببرد. همه فیلم ذهنیت بهار است که مشخص نیست برای چه کسی حرف می‌زند، تا صحنه کشته شدن بهار بر اثر موشک‌باران مخاطب گمان می‌کند که قرار است با زنی روبه‌رو شود که کودکی خود را روایت می‌کند. در سکانس اختتامیه و با مرگ بهار همه چیز از دست می‌رود و بیننده خود را در همان بی‌سرانجامی که اشاره شد، می‌بیند.

گذشته از این ضرورت پرداخت به وقایع سیاسی و اجتماعی سال‌های 56 تا 62 در پس زمینه زندگی بهار چیست؟ مسلما چیزی جز کودکی از دست رفته در زیر آتش جنگ نیست. این مسئله به تنهایی اشکال ندارد. مشکل از جایی آغاز می‌شود که از این پرداخت قرار است چه برداشتی داشته باشیم؟

«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کند 

البته فیلم اشارات قابل تاملی دارد؛ غربتی‌هایی که تا چند وقت پیش چیزی نداشتند صاحب همه چیز شدند. حتی به خود اجازه می‌دهند تا درباره ازدواج بهار که حتی به سن بلوغ هم نرسیده تصمیم بگیرند. قبل از جنگ همه چیز را رها می‌کنند و به خارج از کشور می‌روند. خانواده بهار که تا به حال در حاشیه شهر زندگی می‌کردند به این خانه می‌آیند و همین خانه هم هست که مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد و بهار کشته می‌شود. رفتن غربتی‌ها از این خانه بی‌مناسبت با رفتن شاه در سال 57 نیست.

اما اینکه این رفتن چه تناسبی با ویرانی خانه دارد، ما را به جوابی درست نمی‌رساند. بهتر اینکه سراغ تفسیر پیام فیلم نرویم؛ چرا که هر معنا در تعارض معنای دیگر قرار می‌گیرد. سکانس آموزش سخت‌گیرانه قرآن در مکتب تصویر خوش‌آیندی نیست.

انس بهار با کتاب‌های زردی که می‌خواند بیشتر از قرآن است، آرامش او وقتی است که با این کتاب‌ها دمخور می شود. بیننده با آرامش بهار آرام می‌شود و وقتی او کتک می‌خورد، عصبی می‌شود. از همین جهت است که وقتی معلم قرآن، بهار را به خاطر قرائتش تهدید به زندانی شدن در زیر زمین، پیش مارهای سمی می‌کند، بهار از مکتب فرار می‌کند و خود را در حمام زندانی می‌کند. نگاه ما به قرآن در این سکانس نگاه مثبتی نخواهد بود.

حتی در سکانس بعد وقتی پدربزرگ بهار با آرامش و لبخند به او سوره‌ای آموزش می‌دهد از نگاه تلخ سکانس قبل کم نمی‌کند. حجم مطالبی که نرگس آبیار قصد گفتن آن را دارد به قدری زیاد است که در بیان همه آنها دچار لکنت شده است.

«نفس» معنایی چندپاره از مفهومی واحد را ارائه می‌کند 

به غیر از موارد فوق، در فرم هم، فیلم یکدستی و ریتم مناسبی ندارد. همینطور در نوع اجرای صحنه‌ها و بازی‌ها. با اینکه «مهران احمدی» بازیگر قابل و توانایی است، در این اثر در حد و اندازه‌ای که باید ظاهر نشده است و بالعکس سنگینی حضور «ننه آقا» در فیلم چنان پررنگ است که همه چیز را تحت سیطره خود قرار داده است. بازی درخشان «پانته‌آ پناهی‌ها» از امتیازات مهم فیلم است که تا حد زیادی ناجی «نفس» شده است. این بازی متاسفانه از دید داوران جشنواره پنهان ماند.

نوع بازی حساب شده پناهی‌ها و موفقیتش در طراحی فیزیک، زبان و حرکت ننه‌آقا چنان دقیق و کارآمد است که مخاطب را به باور پیرزنی رنج کشیده و رنجوری که مدام کتک می‌زند و نفرین می‌کند، نزدیک می‌کند. لحن و صدای ننه‌آقا دقیقا همان چیزی است که باید باشد.

پناهی‌ها در این نقش نه به افراط افتاده و نه تفریط. بازی کردن چنین نقشی این خطر را داشت که بازیگر به سمت تیپ سازی برود و از این ماده خام، تندیسی کاریکاتوروار خلق کند. قطعا یکی از نکات مثبت فیلم، حضور پناهی‌ها در جان‌بخشی شخصیت ننه‌آقا است.

مختصر اینکه نرگس آبیار با فیلم شیار 143 انتظاری را ایجاد کرد که در «نفس» برآورده نشد. با این حال باید در انتظار اکران گسترده بود تا فیلم بیشتر خود را نشان دهد و در ذهن مخاطبان بیشتری رسوخ کند تا بدانیم آبیار چقدر در این فیلم موفق عمل کرده است.

انتهای پیام/ 161

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۴
0
0
عالی بود
الکی ایراد نگیرین
نظر شما
پربیننده ها