کودتای 15 جولای 2016 ترکیه، بر طبق نظر اکثریت جامعه ترکیه، نقطه عطفی در تاریخ جمهوریت ترکیه قلمداد میشود و از آن تحت عنوان «جنگ استقلال دوم» یاد میکنند؛ چراکه منجر به حذف بزرگترین رقیب دولت یعنی «جماعت گولن» شد.
گروه بینالملل
دفاع پرس- حسن صادقیان کارشناس مسائل ترکیه و علویان
در
یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار داده است، نوشت: کودتای 15 جولای 2016 ترکیه، بر طبق نظر اکثریت جامعه ترکیه، نقطه عطفی در تاریخ جمهوریت ترکیه قلمداد میشود و از آن تحت عنوان «جنگ استقلال دوم» یاد میکنند؛ چراکه منجر به حذف بزرگترین رقیب دولت یعنی «جماعت گولن» شد. اما بخش اقلیت جامعه ضمن نگرش منفی به کودتای مذکور، از عبارت «کودتای کشوری در مقابل کودتای لشکری» استفاده میکنند. تسویه حساب نزدیک 90 هزار نفر در ادارات و نهادهای مختلف قضایی، نظامی، سیاسی، دینی، فرهنگی- آموزشی، اقتصادی و اجتماعی «کودتای کشوری» است که دولت حاکم در قبال «کودتای لشکری» جماعت گولن به اجرا گذاشت.
هر چند کودتای 15 جولای، همزمان سیاست داخلی و خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار داد که در عرصه خارجی، ترکیه از زیر بار «آمریکای کوچک» بودن رهایی یافت و وارد لوکوموتیو روسیه، ایران و سوریه شد؛ اما آنچه مهم است تغییر و تحولات سیاست داخلی ترکیه است که تندتر شدن آهنگ تغییر آن در روزها و ماههای آتی زیاد دور از انتظار نیست.
در این خصوص دو تحلیل متفاوت وجود دارد:
1- چرخش دوباره دولت ترکیه به اصول کمالیسم و الگو قرادادن آتاتورک جمهوریخواه
2-بسط سیاستهای نوعثمانیگرایی و تبعیت از سیاستهای عبدالحمید دوم عثمانی
تحلیل اول:
در عرصه سیاست داخلی ترکیه یک بازگشت دوباره به تبعیت از «اصول ششگانه انقلاب کمالیسم» اتفاق خواهد افتاد. به تعبیر دیگر، «الگوبرداری از اصول انقلاب کمالیسم» فرمول حکومتداری سالهای آتی رهبران ترکیه خواهد بود. شش اصل انقلاب کمالیستی، در واقع «برنامه و راهنمای انقلاب» بعد از پیروزی «جنگ استقلال» ترکیه در سال 1923 میلادی است، که عبارتند از: «جمهوری خواهی، ملی گرایی، خلق گرایی، دولت گرایی، لائیسیسم و انقلاب گرایی.»
بنابراین اردوغان در سالهای آتی در «مسیر آتاتورک» حرکت خواهد کرد؛ اما برعکس آتاتورک که از میان شش اصل فوقالذکر بر «ملیگرایی و لائیسیزم» تمرکز داشت؛ از تمامی اصول ششگانه بهعلاوه «اسلامگرایی» در حکومت خود استفاده خواهد کرد. کشور ترکیه که همسایه یونان دارای تمدن «تولرانس و سازواری» است، جایی برای «تعصبات مذهبی» نیست. سیاستهای مذهبگرایی رجب طیب اردوغان و نزدیکان وی، در قالب دفاع از «میراث عبدالحمید دوم»، سلطان عثمانی معنا نخواهد شد.
تحلیل دوم:
حزب عدالت و توسعه با رهبری رجب طیب اردوغان هرچه قدر قدرتمندتر شود، تمایلاتش برای بسط و گسترش سیاستها و رویکردهای نوعثمانیگرایی شدت خواهد یافت. بهعنوان مثال حکومت ترکیه، نام «دانشکده پزشکی نظامی» را بهنام عبدالحمید نامگذاری میکند، رئیس مجلس «اسماعیل قهرمان»، در مجلس و در «قصر دولماباغچه» مراسم بزرگداشت عبدالحمید برگزار میکند(20 سپتامبر 2016). نام سومین پل بزرگ ترکیه بنام «یاووز سلطان سلیم» پادشاه عثمانی نامگذاری میشود که دشمن شماره یک علویان است. عبدالحمید دوم نیز دشمن سرسخت «ملیگرایی و آزادیخواهی» بود. وی مدت کوتاهی بعد از تشکیل مجلس مبعوثان، تدوین اولین قانون اساسی و استقرار مشروطیت در عثمانی (مشروطیت اول 1876) دستور بستن مجلس، تعلیق قانون اساسی، و تبعید «مدحت پاشا» را صادر، و مقاومت آزادیخواهان را با سرکوب خونین پاسخ داد. او سپس مدحت پاشا رفورمیست بزرگ ترک و معمار مشروطه را در تبعید به قتل رساند. به فاصله 33 سال از تشکیل اولین مجلس در عثمانی، مشروطیت دوباره تاسیس گردید. (مشروطه دوم 1908) عبدالحمید، اینبار نیز زیر بار محدود شدن اختیارات سلطان نرفته و قیامی ارتجاعی را علیه آزادیخواهان و تأسیس دوباره مجلس سازماندهی کرد، که بخشی از واحدهای ارتش عثمانی نیز از آن حمایت کردند. این قیام، در تاریخ ترکیه بهنام «قیام ارتجاعی 31 مارس» معروف است (13 آوریل 1909). این قیام بهوسیله ارتش و حمایت «حزب اتحاد و ترقی» سرکوب، عبدالحمید دستگیر و تبعید گردید. عبدالحمید، سمبل سلطنت، استبداد، دشمنی با آزادیخواهی و تاریکی قرون وسطی است.
نتیجه اینکه رهبران دولت کنونی ترکیه در خصوص کودتای 15 جولای 2016 ادعا کردند که «در جنگ استقلال دوم» هستیم، ولی آیا جنگ استقلال دوم قرار است زیر پرچم عبدالحمید پیش برود؟ یا آتاتورک جمهوریخواه. اکثریت بزرگ ملت ترک در مقابل سیاستهای از نوع عبدالحمید دوم هستند، حتی بهطور قطع نمیتوان اکثریت آنهایی که به حزب عدالت و توسعه رأی دادهاند را زیر پرچم عبدالحمید جمع کرد. عبدالحمید جبهه داخلی را از هم میپاشاند، و جنگ میهنی را از پشت خنجر میزند، با تکیه به عبدالحمید فقط میشود به آغوش امپریالیستها افتاد. عبدالحمید، پرچم جنگ علیه آتاتورک است. آنهایی که در این سیاستها اصرار ورزند به سرنوشت عبدالحمیدها دچار خواهند شد.