یادداشت/

«تل عامریه» یادآور خاطرات خوش «سید حکیم» است

یکی از فرماندهان ارشد فاطمیون در یادداشتی در خصوص فرمانده شهید لشکر فطمیون می‌گوید: هر بار که به تل عامریه و تپه‌های هشتی نگاه می‌کنم، چهره سید حکیم را با لبخندش تجسم می­‌کنم و از دیدن این منطقه بسیار لذت می­‌برم.
کد خبر: ۲۳۸۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۱ - 09May 2017
«تل عامریه» یادآور خاطرات خوش «سید حکیم» است

به گزارش دفاع پرس از مشهد، «سید محمدحسن حسینی» با نام جهادی «سید حکیم» از نیروهای با سابقه و از فرماندهان ارشد لشکر فاطمیون در 17 خردادماه سال گذشته در اطراف شهر تدمر واقع در شرق استان حمص سوریه در حین انجام عملیات شناسایی توسط تله انفجاری نیروهای تروریستی تکفیری به شهادت رسید.

شهید سید حکیم از اعضای سپاه محمد (ص) بود که در جریان اشغال شوروی سابق و طالبان به مبارزه برخاست و با آغاز حمله تکفیری‌ها به سوریه در سال 1391 داوطلب حضور در سوریه جهت دفاع از حرم‌های مطهر شد.

وی به عنوان فرمانده تیپ ابالفضل العباس (ع) از زبده‌ترین نیروهای اطلاعات و عملیات و شناسایی بود که پیش از شهادت فرماندهی محور عملیاتی تدمر را برعهده داشت.

یکی از فرماندهان ارشد لشکر فاطمیون و همرزم سردار شهید سید حکیم در یادداشتی که در زیر آمده حماسه دلاوری‌ های این فرمانده رشید فاطمیون را بیان می ­کند.

بسم رب الشهداء و الصدیقین

چند جمله‌ای درباره شهید سید حکیم (سيد محمدحسن حسینی)

امروز در بین صحبتی که با یکی از دوستان داشتم به یاد شهید سید حکیم افتادم. به ذهنم رسید در حق این شهید که همچنان بوی عطرش در فضای این منطقه وجود دارد، مطلبی بنویسم.

حقیقتش این است که هر بار که به تل عامریه و تپه‌های هشتی نگاه می‌کنم، چهره سید حکیم را با لبخندش تجسم می­‌کنم و از دیدن این منطقه بسیار لذت می­‌برم.

سید حکیم دارای صفات بارز و آشکاری بود و بهتر است دوستانی که با این شهید حشر و نشر داشته‌اند نیز در موردش بگویند و بنویسند.

شهید سید حکیم فرمانده­‌ای شجاع، با عقاید و رفتاری پایدار و سرو قامتی تنومند بود که به راحتی کمرش خم نمی‌شد. در چند عملیاتی که کنار هم بودیم کمتر دیدم، بواسطه شنیدن صدای تیر و صوت خمپاره‌ای سرخم کند یا پشت سنگی و تل خاکی مخفی شود.

هر وقت که تیری به سمتش می‌آمد، راست قامت به دشمن و منطقه خیره می‌شد و به دنبال فرد و محل تیراندازی می‌گشت و می‌گفت چیزی نیست، اگر تیر قرار بود به ما اصابت کند همان تیر اول اصابت می­‌کرد. بی‌خیال، دشمن ترسو است و توانایی زدن مرا ندارد. خیلی ضعیف است.

می­‌گفت: تکفیری‌ها وقتی مرا می‌بینند دستشان می‌لرزد. تیراندازی بلد نیستند نمی‌توانند مرا بزنند. نمی­‌خواهم روی خاک بخوابم تا لباسهایم کثیف شود.

اینگونه صحنه‌ها واقعا چهره‌اش را زیباتر می­‌کرد و حرف‌هایش به اطرافیان روحیه و آرامش می‌داد.

در عمليات‌ها نفر اول ستون و جلودار بود و با شهادتش از ما سبقت گرفت و رفت و هم اکنون در بلندی­‌های منطقه، رفتار، کردار و گفتار ما را به تماشا نشسته است.

ما از نگاه سیدحکیم چگونه‌ایم؟ خدا می­‌داند

روحش شاد و راحش پر رهرو باد

فرمانده تیپ حضرت ابوالفضل العباس (ع)

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها