محمدرضا دهشیری:

امام خمینی (ره) با مفهوم‌سازی به جنگِ نظامات استبدادی رفت

معاون نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو گفت: امام خمینی (ره) با طرح یکسری از نظامات مفهومی به جنگ با نظامات سیاسی و استبدای عصر خود رفت؛ مفاهیمی مثل نظام مستضعفین، کوخ‌نشینی و کاخ‌نشینی و طرح مفهوم بسیج از جمله این مفاهیم بودند.
کد خبر: ۲۷۸۳۷۳
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۶ - 11February 2018

امام خمینی (ره) با مفهوم‌سازی به جنگِ نظامات استبدادی رفتبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، اندیشه‌های ناب امام خمینی (ره) در راستای پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگرفته از اندیشه‌های دینی و الهی بود. این اندیشه که مبتنی بر روحیه عرفانی و معنوی این مرد بزرگ تاریخ اسلام و تاریخ بشریت بود، توانست نظام استبداد و غیر قابل شکست آن دوران را در هم بکوبد؛ لذا این اندیشه توانست الگوی مناسبی را فراروی سایر ملل اسلامی و ملت‌های آزادی‌خواه در مبارزه با ظلم و جور قرار دهد.

لزوم بررسی سایر ابعاد اندیشه‌ای امام خمینی (ره) ما را بر آن داشت تا گفت‌وگویی با محمدرضا دهشیری، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه و مؤلف کتاب «بازتاب مفهومی و نظری انقلاب اسلامی ایران در روابط بین‌الملل» داشته باشیم.

وی دارای مدرک کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تولوز فرانسه است. معاون نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو، مدیر گروه سیاسی شبکه ۴ سیما و مدیر امور پژوهشی معاونت سیاسی صدا و سیما در پرونده اجرایی دهشیری دیده می‌شود.

مشروح گفت‌وگو را در ادامه بخوانید

عده‌ای از اندیشمندان انقلاب اسلامی ایران را با توجه به نگاه محدود و مادی‌گرایانه صرفاً از جنبه تغییرات درون‌نظامی تحلیل می‌کنند؛ به این صورت که معیار بر حق بودن و بر خط بودن انقلاب اسلامی را بر اقتصاد یا سایر دستاورد‌های درونی می‌دانند. در حالی که گستره انقلاب اسلامی در بُعد بین‌المللی قابل مطالعه است. نظر شما در این باره چیست؟

انقلاب اسلامی ایران در فضای دو قطبی نظام بین‌الملل و با حضور دو اردوگاه شرق و غرب، شکل گرفت؛ انقلاب اسلامی ایران تلاش کرد تا با شعار نه شرقی و نه غربی جبهه سومی را در نظام بین‌الملل ایجاد و زمینه ورود بازیگران دیگری را در نظام بین‌الملل از جمله جنبش‌های آزادی‌بخش و ضد استکبار جهانی فراهم کند. از همه این‌ها مهم‌تر تمدن اسلامی به عنوان بازیگری در عرصه بین‌الملل وارد عرصه بین‌الملل مطرح شد. هانیتیگتون وقتی نظریه برخورد تمدن‌ها را ارائه کرد، تأکید داشت که تمدن اسلامی یکی از بازیگران عرصۀ نبرد تمدن‌ها به شمار می‌آید؛ هر اندازه از تاریخ انقلاب جلوتر آمدیم، نقش محوری انقلاب اسلامی در تشکیل تمدنی نوین در دل تاریخ بشریت برایمان پررنگ‌تر جلوه کرد؛ بنابراین از نگاه اندیشمندان دنیا تأثیرات انقلاب اسلامی غیر قابل انکار است. از سوی دیگر انقلاب اسلامی هم توانست درباره مفهوم‌سازی کار کند، لذا قدرت معنایی و گفتمانی اهمیت یافت و هم توانست درباره توزیع قدرت کار کند، به این معنا که توزیع قدرت صرفاً بین قدرت‌های بزرگ نباشد بلکه بازیگران ایدئولوژیک هم در نظام بین‌الملل نقش‌آفرین باشند. همچنین انقلاب اسلامی توانست یک ساختاری را طراحی کند که نقش بازیگران نوین را برجسته‌تر کند و علاوه بر آن بر فرآیند تصمیم‌گیری بین‌الملل مؤثر باشد.

 چه عواملی باعث شد تأثیرات انقلاب اسلامی در سطح بین‌الملل نادیده گرفته شود؟

این معضل بستگی به تعریف انقلاب اسلامی نزد اندیشمندان کج‌فهم داخلی و خارجی دارد؛ انقلاب اسلامی توسط چند گروه به جهانیان شناسانده شد:

اولین گروهی که مانع نادیده‌انگاری تأثیرگذاری انقلاب اسلامی در سطح بین‌الملل و تقلیل مفهومی آن شد، غربی‌ها بودند. آن‌ها با نگاهی مادی‌گرایانه و سکولار انقلاب را تحلیل کردند؛ به این صورت که انقلاب اسلامی باعث عقبگرد ملت ایران به سنت‌ها شده است و این به معنای پشت پا زدن به مدرنیته است؛ لذا سعی کردند انقلاب را یک جریان واپس‌گرا و ارتجاعی معرفی کنند. اما باید گفت: انقلاب اسلامی پلی بین اسلام و مدرنیته برقرار کرد؛ به این معنا که اسلام و انقلاب اسلامی مخالف مدرنیته نیست بلکه مدرنیته ابزاری برای پیشرفت آموزه‌های دینی و فرهنگ عمومی معرفی شد. اینکه امام خمینی (ره) فرمودند: ما مخالف سینما نیستیم و با فساد مخالفیم ناظر بر این نگاه عمیق بود.

دومین گروهی که برای تقلیل اصل و مفهوم انقلاب اسلامی تقلا کرد، سلطنت‌طلب‌ها بودند. این گروه وابسته به رژیم پهلوی درصدد القای مانع‌آفرینی انقلاب اسلامی در مسیر پیشرفت ایران شد و جمهوری اسلامی را نظام دیکاتور معرفی کردند و تلاش داشتند شخصیت‌های رژیم پهلوی را تطهیر کنند.

سومین گروهی که ضد جریان انقلاب اسلامی ایران و در راستای جلوگیری از جهانی شدن گفتمان انقلاب عمل کردند، اعراب بودند. به این صورت که انقلاب اسلامی را جریان تندروی شیعی معرفی کردند که دارای روحیه تهاجمی است و قصد دارد در امور داخلی کشور‌ها دخالت کند و با صدور انقلاب قصد ناامنی منطقه‌ای دارد.

چهارمین گروه افرادی بودند که در مقاطع مختلف از نظام و انقلاب جدا شدند؛ مثل منافقین و برخی افراد سیاسی که به صف دشمن پیوستند. این گروه سعی کردند انقلاب اسلامی را چهره‌ای خشن و اخلال‌گر معرفی کنند که قصد دارد با ابزار‌های نظامی به سرکوب مردم بپردازد. تلاش کردند نارضایتی عمومی مردم ایران علیه نظام را ایجاد کنند.

ضعف انقلابیون در صدور آموزه‌های انقلاب اسلامی

عامل پنجم ضعف انقلابیون در معرفی دیدگاه‌های خود به زبان‌های بین‌المللی است. یعنی افرادی که تعلق خاطر به نظام داشتند، توانایی ارائۀ دیدگاه‌های بومی نظام به زبان‌ها بین‌المللی را نداشتند. این مسأله موجب شد در بازار ایده‌ها و اندیشه‌ها سهم اندیشه‌های تولید شده به نفع انقلاب اسلامی اندک باشد لذا قدرت چندانی برای تقابل با سایر افکار و اندیشه‌های رایج مثل اندیشه‌های سکولار و لیبرال نیافتیم. این آسیب از یک جهت باعث نفوذ اینگونه اندیشه‌های غیر دینی درون کشورمان شد.

امام خمینی (ره) با نظام مفهومی و مفهوم‌سازی به جنگ نظامات الحادی رفت

امام خمینی (ره) با طرح مفاهیم قرآنی و اسلامی جنگ نوینی را در قبال قدرت‌های شیطانی عصر خویش آغاز کرد. مفاهیمی مثل استکبارستیزی، نظام مستضعفین، کاخ‌نشینی و کوخ‌نشینی و ... اکنون نظام ما با وجود بی‌نهایت مفاهیمی که در منابع دینی و انقلابی خود انباشته دارد، به نظر می‌رسد با خلأ مفهومی و به دنبال آن به کمبود تولید محتوا روبروست. امام (ره) از چه راهکار‌هایی در به کارگیری این مفاهیم استفاده کرد؟

امام خمینی (ره) چند گونه مغهوم را در عصر خویش ارائه کردند:

یکسری سلسله مفاهیمی بود که ما به آن مفاهیم دوگانه می‌گوییم. یعنی بر اساس «تعرف الأشیاء بأضدادها؛ اشیاء با ضدشان شناخته می‌شوند» امام (ره) شروع به مفهوم‌سازی کرد. به عنوان نمونه استضعاف را در مقابل استکبار؛ شیطان و باطل در برابر ایمان و حق؛ جنگ فقر و غنی؛ خودی و اجنبی؛ اسلام ناب محمدی (ص) در مقابل اسلام آمریکایی؛ یعنی اسلامی که بر فقه استوار است و بر اساس مقتضیات زمان و مکان منطبق است؛ فرهنگ استقلالی در مقابل فرهنگ استعماری؛ اسلام منهای روحانیت در مقابل اسلام با روحانیت؛ تمدن اسلامی در مقابل تمدن صادراتی تعریف کردند.

دومین سری از واژه‌هایی که امام خمینی (ره) تولید کردند، تعاملی و یا مکمل هم بودند؛ مفاهیمی مثل استقلال و آزادی؛ حوزه و دانشگاه؛ تخصص و تعهد؛ علم و تهذیب؛ ذخایر فوق‌الارضی و ذخایر تحت‌الأرضی؛ در اندیشه امام منظور از ذخایر فوق‌الأرضی جوانان و ذخایر تحت‌الأرضی منابع نفتی و ... بود. همچنین مفاهیمی مثل حکم شرعی و حکم حکومتی؛ دین و سیاست؛ دولت و ملت؛ ملی و الهی؛ جسمی و روحی به معنای پیوند مادیت و معنویت از سوی امام (ره) وضع شد.

سومین نوع از واژگانی که امام خمینی (ره) به کار بردند، واژگان ابداعی بود؛ یعنی برخی از این دست واژه‌ها قبلاً مطرح نبودند و یا کمتر استعمال می‌شدند و یا اینکه امام (ره) بار معنایی جدیدی به آن‌ها دادند که از برخی از آنان به قرار ذیل است:

۱ـ مصلحت: هرچند این واژه در مصادیق مختلف به کار می‏رفت، اما امام (ره) این مفهوم را در مسائل حکومتی وارد کرد.

۲ـ طاغوت: امام (ره) این مفهوم قرآنی را به نظام استبدادی شاه اطلاق کرد.

۳ـ به کارگیری قاعدۀ جُبّه: این قاعده برگرفته از حدیث پیامبر گرامی اسلام (ص) است که فرمود: «الْإِسْلَامُ یَجُبُ‏ مَا قَبْلَهُ‏». هر کس به اسلام بگراید، همه جرائم او بخشیده خواهد شد.» از این رو امام خمینی (ره) این مفهوم را وارد عرصه سیاست کرد.

مفاهیم و موضوعات دیگری مثل مجلس خبرگان به جای مجلس مؤسسان، مجلس شورای اسلامی به جای مجلس شورای ملی از سوی ایشان نهادینه شد. واژه جمهوری اسلامی را نیز اولین بار امام خمینی (ره) به کار برد. همچنین موضوع ولایت فقیه را با تعریف خاصی ارائه کردند. مفهوم مسجد به عنوان مرکز قیام و بسیج عمومی به کار رفت؛ یعنی امام (ره) مسجد و محراب را محلی برای حرب و مبارزه علیه دشمنان بر شمردند. یا عبارت «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» به جای «جنگ، جنگ تا رفع پیروزی» که برگرفته از آیه «وَ قاتِلُوهُمْ‏ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ؛ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‌‏اى نباشد». امام (ره) صدا و سیما را نیز به عنوان دانشگاه یا رسانه تعلیمی و تربیتی معرفی کردند در حالی که صدا و سیما تا آن زمان یک نهاد تفریحی تلقی می‌شد. به کار بردن واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا و واژه استکبار نسبت به قدرت‌های آن دوران از دیگر واژگان ابداعی امام (ره) در عصر خویش بود. یا رژیم پهلوی اصطلاحی با عنوان سیاست مستقل ملی داشت؛ امام خمینی (ره) فرمودند: این جمله صحیح است منتها سیاستِ مستقل، اما جدا از ملت ایران.

امام (ره) قاعده نفی سبیل را ارتقا داد

همچنین امام (ره) درباره قاعده نفی سبیل نیز یک بازخوانی مجدد معنایی و تفسیری داشتند؛ زیرا تا آن زمان این قاعده را تکوینی می‌دانستند؛ به این معنا که خداوند از ابتدا به صورت تکوینی مقرر کرده است که راهی برای سلطه کفار بر مسلمانان وجود نداشته باشد، اما امام (ره) آن را تشریعی معرفی کردند، یعنی مسلمانان نباید کاری کنند که موجب سلطه کفار شود. از تعابیر دیگر امام خمینی (ره) عقل سیاسی بود. مثلاً می‌فرمود: عقل سیاسی ایجاب می‌کند که ما وحدت داشته باشیم و دست در دست یکدیگر با کفار مبارزه کنیم.

مفهوم بسیج از ماندگارترین مفاهیم تولیدی امام (ره) بود

بسیج و تفکر بسیجی یکی از ماندگارترین واژگانی بود که امام خمینی (ره) مفهوم‌سازی کردند. این مفهوم به قدری تأثیرگذار بود که باعث تشکیل گروه‌های مردمی فراوان برای مقابله با دشمن شد و در جنگ هشت ساله شاهد رشادت‌های این گروه‌های مردمی بودیم. اکنون کشوری مثل عراق «حشد الشعبی» را با همین الگو ایجاد کرد.

امام (ره) تعبیر حج ابراهیمی را احیاء کرد

امام (ره) کلمه یوم‌الله را که یک کلمه قرآنی بود، به ایام خاصی اطلاق کردند؛ مثلاً فرمودند: ۲۲ بهمن یوم‌الله است، ۱۷ شهریور یوم‌الله است. واژه شهید محراب را برای شهدایی مثل شهید مدنی، شهید صدوقی، شهید اشرفی اصفهانی و ... اطلاق کردند. تعبیر حج ابراهیمی از دیگر مفاهیمی بود که امام خمینی (ره) آن را احیاء کرد برای اینکه در آن برائت از مشرکین و کفار باشد. تأثیر این تعبری امام را نیز اکنون به وضوح در ایام حج مشاهده می‌کنیم.

امام خمینی (ره) پیوندی بین سیاست و عرفان برقرار کرد

امام خمینی (ره) در قالب انقلاب اسلامی فرهنگ جدیدی را فراروی ملت‌ها قرار داد که در این فرهنگ قدرت معنوی بر قدرت‌های مادی غلبه دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟

همین طور است؛ امام خمینی (ره) با روحیه معنوی و اخلاقی بالایی که داشتند، پیوندی بین سیاست و عرفان برقرار کردند؛ ما همین رفتار را در سیره انبیاء و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) مشاهده می‌کنیم. مثلاً در ماجرای شکست آمریکا در طبس فرمودند: شن‌ها مأمور خدا بودند. در حالی که می‌توانستند علت شکست آنان را مسائل مادی معرفی کنند. یعنی یک موضوع سیاسی و نظامی را به سپهر عرفان می‌کشانند. یا تعبیر «خرمشهر را خدا آزاد کرد» همین مضمون را می‌رساند.

عاملی که باعث بدبینی قشری از مردم شد

عده‌ای از اندیشمندان غربی مثل هانتیگتون و برخی اندیشمندان داخلی انقلاب اسلامی را یک حرکت خودجوش مردمی معرفی می‌کنند؛ یعنی با یک نگاه کاملاً سکولار و غیر الهی. در حالی که در اندیشه امام (ره) تعابیری مثل انفجار نور و بیداری قلوب را داریم.

ما معتقدیم هیچ مؤثری جز خداوند وجود ندارد و خداست که جهت‌دهی می‌کند؛ منتها خدا فرموده: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خدا حال قومى را تغییر نمی‌‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند». تا مردم به فکر تحول نباشند، خداوند هم تغییری در آن‌ها ایجاد نمی‌کند. از این رو مردم در یک زمانی اراده کردند که برای اهداف اسلامی (نه مادی) قیام کنند. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی عده‌ای با رفتار‌هایی که انجام دادند، باعث دوری مردم از یکسری مبانی اعتقادی شدند. تعدادی از مردمی که حاضر بودند در راه حفظ نظام اسلامی و انقلاب اسلامی جان خودشان را فدا کنند، وقتی با رفتار‌های متناقض برخی مسئولان نظام نسبت به مبانی دینی برخورد کردند، از عقیده خود بازگشتند. رواج روحیه اشرافی‌گری در سطح مسئولان نظام اسلامی برآمده از حس سهم‌خواهی آنان بود که به هر طریقی می‌خواستند اقدامات خود را توجیه کنند. در حالی که مردم ما در قبال همین مسائل در مقابل حکومت پهلوی ایستادند.

امام (ره) کاپیتولاسیون را مانند پتکی بر سر حکومت پهلوی و آمریکا زد

چه عوامل دیگری را برای قیام مردم علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی معرفی می‌کنید؟

یکی از مهم‌ترین دلایلی که قشری از مردم را به قیام علیه حکومت پهلوی واداشت، روحیه غیرت ملی بود؛ از این جهت که مردم شاهد تسلط صد در صدی قدرت‌های بزرگ بر کشورمان بودند؛ لذا احساس حقارت و ذلت مردم را اذیت می‌کرد. قرارداد‌های ننگینی که در طول تاریخ حکومت پهلوی بسته می‌شد و امتیازات مکرری که شاهان پهلوی به آمریکا و قدرت‌های آن زمان می‌دادند، نمونه‌هایی از انفعال این رژیم در قبال این قدرت‌ها بود؛ مثلاً قرارداد کاپیتالاسیون قراردادی بود که شخصی مثل امام خمینی (ره) را به تحریک واداشت تا جایی که با سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های متعدد این قرارداد را مانند پتکی بر سر حکومت پهلوی و آمریکا زدند. از این رو انقلاب اسلامی را می‌توان انقلاب عزتخواهی نامید که قصد داشت نوعی بازگشت به خویشتن و هویت‌یابی مجدد داشته باشد که آن هویت برآمده از بنیاد‌های ایرانی اسلامی و بومی باشد نه بنیاد‌های وارداتی که از غرب وارد کشور می‌شد و فرهنگ مردم را تحت تأثیر قرار می‌داد.

تکریم علما امتیاز مهم مردم ایران در مقابله با فساد پهلوی بود

ضمن اینکه مردم ایران از ابتدا روحیه‌ای اسلام‌گرایانه داشتند و علما و فق‌ها را تکریم می‌کردند و این خود یک امتیاز برتر بود. در طول تاریخ هم هر پادشاهی بر مردم ایران حکمرانی می‌کرد، برای بقای حکومت خود علما و فق‌ها را به صورت ظاهری هم که شده، تکریم می‌کردند؛ بنابراین حرف‌شنوی مردم ایران از علمای دین از امتیازات مثبت ملتمان بوده است.

منبع: تسنیم

نظر شما
پربیننده ها