پدر شهید محمدرضا بیات در گفت‌وگو با دفاع پرس مطرح کرد؛

شهیدی که همانند حضرت زهرا (س) آرزوی گمنامی داشت و در دفاع از حرم به آرزوی خود رسید

پدر شهید مدافع حرم گفت: محمدرضا همیشه از خدا می‌خواست که مزاری نداشته باشد و برای احیای دین خدا خاکستر شود و این آرزویش با بمباران منطقه العیف درسوریه به اجابت رسید.
کد خبر: ۲۷۹۰۵۸
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۲:۱۰ - 15June 2018

حسن بیات پدر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات در گفت و گو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، با اشاره به دوران کودکی محمدرضا اظهار داشت: محمد رضا متولد 7 بهمن سال 1365 در محله خزانه تهران به دنیا آمد. محمدرضا از کودکی بسیار آرام و ساکت بود. در حدود پنج یا شش سالگی در مسجد امام خمینی (ره) با فضای دینی انس گرفت و آشنا شد فرزندم از همان سن کودکی نماز خواندن همراه با مکبری را در مسجد همزمان آغاز کرد و همراه بزرگترها در مسجد برای برپایی ایستگاه صلواتی و کارهایی که در مسجد می توانست انجام دهد کمک می کرد.

وی افزود: محمدرضا به مداحی و نوحه خوانی نیز خیلی علاقه مند بود و در این عرصه نیز ازسن کم وارد شد. وقتی به مقطع  دبیرستان رسید عضو بسیج مدرسه شد و در عرصه های فرهنگی نیز فعالیت می کرد.

بیات با اشاره به دوران مدرسه رفتن فرزندش اشاره کرد و یادآور شد: محمد رضا بسیار خوش اخلاق و مهربان بود و با همه افراد با احترام برخورد می کرد. رعایت ادب و احترام را تا آن حد می کرد که اگر حق با وی نیز بود منطقی برخورد کرده و دعوا نمی کرد. خیلی به افراد خانواده احترام می گذاشت. در مدرسه خیلی خوب بود و یک بار هم مرا به مدرسه نخواستند. خوب درس می خواند و بسیار منظم و با اخلاق رفتار می کرد.

بیات با اشاره به فعالیت هایی که محمدرضا در حوزه های مختلف انجام می داد بیان کرد: در همه حوزه های فرهنگی، اعتقادی و سیاسی و حتی در برپایی ایستگاه صلواتی در بسیج مسجد فعالیت می کرد و برای وی فرق نداشت کدام حوزه باشد هرجا احساس تکلیف کرده و کاری به زمین مانده بود حضور پیدا کرده به خدمت برای رضای خدا و اعتلای جامعه اسلامی می پرداخت.

پدر شهید مدافع حرم ادامه داد: در خنثی کردن فتنه 88 یکی از اعضای فعال بود و با نیروی انتظامی و بسیج همکاری کرد و فردی مثمر ثمر بود. در بسیج مسجد ناظریه پایگاه کوثر نیز فعالیت می کرد، عضو فعال در بحران ها و حل مسائل شهری و اجرای برنامه های مختلف به ویژه راهپیمایی 22 بهمن، گردهمایی و تجمعات مردمی و قانونی بسیار تاثیرگذار بود.

پدر شهید مدافع حرم محمدرضا یادآور شد: رشته تحصیلی وی کامپیوتر و در این زمینه درس خوانده بود ولی به مسایل اجتماعی خیلی علاقه مند بود. کار در ارتباط با مردم را دوست داشت و گره گشای مشکلات و کارهای مردم منطقه خود بود انجام چنین کارهایی وی را راضی می کرد. به بهشت زهرا (س) زیاد  می رفت و فعالیت در این عرصه برای وی آرامش خاطر و  رضایت درونی را در پی داشت.

شهیدی که همانند حضرت زهرا (س)آرزوی گمنامی داشت و در سوریه به آرزوی خود رسید//ویژه عید

وی در مورد ویژگی خصوصیات رفتاری فرزند خود اظهار کرد: محمدرضا یکی از ویژگی های اخلاقی که داشت این بود که خیلی کارها را انجام می داد و به روی خود نمی آورد. فرزندم برخی کارهایی را که انجام می داد حتی من که پدرش بودم نمی دانستم چند بار به کشور عراق رفته بود و نیز در برپایی مراسم های مختلف در نجف و عراق شرکت می کرد. محمدرضا  اهل نماز شب  بود و بدون وضو جايي نمي‌رفت. خيلي شجاع و به من و مادر خود خیلی احترام مي‌گذاشت. از بصيرت و بينش سياسي و اجتماعي و معلومات و اطلاعات خوبي برخوردار بود. صدای دلنشینی داشت و مطالب را زیبا می خواند.

بیات با اشاره به زمانی که محمد رضا  می خواست به سوریه برود اظهار کرد:

 یک سال زمینه سازی کرد تا توانست به سوریه برود، به شدت منقلب شده بود خیلی علاقه مند به رفتن به سوریه بود و تلاش بسیاری کرد، خود را به آب و آتش زد تا توانست زمینه رفتن خود را آماده کند.

دوره های فشرده تکاوری و امدادگری و تیراندازی را دیده بود، با این که جثه ضعیفی داشت ولی در آوژانس نیز مدتی کار کرده بود، در یک حادثه ای قبل از رفتن به سوریه شکم وی آسیب دیده بود ولی به محض این که کمی بهتر شد و دوران نقاهت را تا حدودی سپری کرد، کارهای اعزام به سوریه اش را انجام داد و خیلی زود رفت.

وی ادامه داد: لحظه ای که فرزندم می خواست برود و برای خداحافظی کنار من آمد، لحظه وداع علی اکبر امام حسین (ع) را برای من تداعی کرد و گفت پدر باید برای احیای اسلام بروم. قد و بالای فرزندم را نگاه کردم و همدیگر را در آغوش گرفتیم  محمدرضا سریع خداحافظی کرد و رفت برنگشت مرا نگاه کند می ترسید محبت پدر و فرزندی مانع رفتنش شود. فرمانده پسرم بعد از شهادت محمدرضا به من گفت: فرزندتان خیلی پای کار بود و هرکاری که در منطقه بود پیشقدم  می شد و به بهترین نحو ممکن انجام می داد. از پاک سازی میدان مین تا جابه جایی مهمات و برخی مواقع به عنوان  تخریب چی  خدمت می کرد و خلاصه لحظه ای آرام و قرار داشت.

پدر شهید مدافع حرم با اشاره به این نکته که محمدرضا مارا برای رفتنش به سوریه آماده کرد خاطر نشان کرد: محمدرضا خیلی عاشق و بی پروا بود و توجیح وی برای رفتن به سوریه ذکر این نکته بود که ائمه (ع) مظلوم هستند و برای دفاع از حریم اهل بیت (ع)  باید برویم و من مادرش را با این کلام راضی کرد،با تمام وجود به سوریه رفت تا غبار مظلومیت از رخ مردم مسلمانان و حرم حضرت زینب (س) بزداید.

محمدرضا در تاریخ 24 فروردین سال 94 به همراه تعدادی از رزمندگان فاطمیون در منطقه العیف به شهادت رسید پسرم به همراه تعدادی از رزمندگان فاطمیون که باهم شهید شدند همگی مفققودالاثر هستند و از پیکر آنها چیزی نمانده است،البته باید بگویم آرزوی دیرینه محمدرضا این بود که در راه اسلام به شهادت برسد و هیچ نشانه ای از پیکرش نماند این را بارها گفته بود تاهمانند حضرت زهرا (س) مزاری نداشته و گمنام بماند. فرمانده گردان یکی از لشکرهای فاطمیون در منطقه العیف بود.

محمدرضا موقع عملیات، برای هنگام خطر پیشقدم شده و اگر در منطقه‌ امکان کمین و غافلگیری دشمن وجود داشت، خودش برای شناسایی مقر آنان‌ می‌رفت.وی فرمانده‌ای مهربان و صمیمی که با نیروهای تحت امرش وی را محرم اسرار خود  می‌دانستند. وی فرمانده ای دوست داشتنی بود.

انتهای پیام/191

نظر شما
پربیننده ها