روزی که «ایوان» به خون نشست

شهر مرزی ایوان در استان ایلام، توسط سه فروند جنگنده ـ بمب افکن رژیم بعثی ـ صهیونیستی صدام مورد هدف قرار گرفت؛ در این حمله ناجوانمردانه، بیش از 140 تن از هموطنان روزه دار شهید و حدود 700 نفر دیگر نیز به شدت مجروح شدند.
کد خبر: ۲۹۴۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۴ - 08June 2018

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهرستان مرزی «ایوان» در شمال غرب استان ایلام ـ که با شهر سومار در استان کرمانشاه پیوستگی جغرافیایی دارد ـ واقع است.

شهرستان ایوان را می توان یکی از نقاط چهار فصل کشور محسوب کرد؛ این شهرستان و روستاهای مجاور آن از خاک حاصلخیز ـ که از رودخانه دائمی و مرزی «کنگیر» مشروب می شود ـ برخوردار می باشد.

ایوان علیرغم وسعت کم (شش درصد) مساحت کل استان ایلام، یکی از نقاط راهبردی کشور است؛ زیرا از شمال بر سر راههای ارتباطی سومار، گیلان غرب و قصر شیرین ـ که همگی از شهرهای مرزی هستند ـ واقع شده است؛ این شهر کوچک علاوه بر اینکه در نزدیکی معبر وصولی بعقوبه ـ بلدروز ـ مندلی در خاک عراق و سومار در خاک ایران واقع شده است، به نوعی عقبه و محل پشتیبانی جبهه نبرد در صورت هرگونه رویارویی نظامی با کشور عراق نیز محسوب می شود؛ این امر در جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران نیز عملاً رخ داده است.

ارتش عراق از ابتدای تهاجم تجاوزکارانه اش بارها جهت قطع جاده سومار ـ ایوان غرب و دور زدن یگانهای خودی اقدام کرده است ولی هر بار با مقاومت دلیرانه اهالی بومی و نیروهای نظامی کشورمان مواجه و با تحمل تلفات پرسنلی و ضایعات لجستیکی بسیار زیاد مجبور به عقبنشینی شده است؛ به همین دلیل، این شهر کوچک از ابتدای تجاوز رژیم بعثی صدام به جمهوری اسلامی ایران، بارها آماج حملات هوایی دشمن واقع شد؛ این حملات هم جنبه نظامی داشت و هم اثباتگر خوی توحش و به دور از موازین انسانی و حتی بین المللی از سوی حکام متجاوز حزب بعث بود؛ زیرا دشمن برای قطع حمایت ملت ایران از نظام جمهوری اسلامی و به منظور تحمیل خواسته های نامشروع خویش در مذاکرات احتمالی صلح، مراکز مسکونی و اهداف غیر نظامی را نیز به عنوان اهداف نظامی تلقی و به آنان با انواع و اقسام تسلیحات متعارف و غیر متعارف هجوم می‌آورد.

بر اثر همین حملات هوایی عده ای از ساکنان شهر ایوان به ناچار در میان دشت و صحرا آواره شدند و زندگی را در گرما و سرما در زیر چادرها ادامه دادند؛ حال آنکه هرگز از احتمال بمباران روستاهای اطراف و تحمل تلفات سنگین انسانی در امان نبودند.

هرگاه آرامشی نسبی برقرار می شد، عده ای به شهر باز می گشتند و زندگی روزمره را به همراه تعدادی که در شهر مانده بودند از سر می گرفتند؛ دشمن نیز از طریق رسانه ها و عوامل نفوذی خود در منطقه اقدام به اجرای عملیات روانی می کرد و ضمن بمباران گاه و بیگاه شهر و روستاهای اطراف، ساکنان بومی را از ماندن در خانه و کاشانه آباء و اجدادی خویش می ترساندند.

طلوع خورشید صبح روز شنبه هجدهم خردادماه سال 1364 هجری شمسی، بار دیگر آغاز زندگی را در یکی از گرمترین روزهای سال در آن دیار نوید داد.

آن روز، روز اول هفته و جنب و جوش مردم برای کار و تلاش آغاز شده بود؛ دکانها، مغازه ها و مراکز خرید باز شده و مردم مشغول امور روزمره خویش شدند؛ این نشاط جمعی تا جایی برقرار بود که یکی از فرهنگیان شهر گفته بود که فروشگاه فرهنگیان، اجناس مربوط به ایام سال تحصیلی (نزدیک مهرماه هر سال مطابق قاعده) را زودتر از موعد آورده بود و عرضه می کرد.

آری! زندگی در زیر سایه سنگین تحمیلی مرگ هنوز جریان داشت و غلبه هم با زندگی بود ولی در ساعت 10:30 دقیقه نیمروز شنبه هجدهم خردادماه سال 1364 هجری شمسی (برابر با هشتم ژوئن سال 1985 میلادی) اوضاع به ناگاه دگرگون شد؛ مرگ تحمیلی میآمد تا تمام هستی شهر را همانند گرگی گرسنه بدرد و سهم خویش از زندگی آرام این مردم مظلوم ولی غیرتمند را با دندانهای پلید خویش ببلعد.

در چشم بر هم زدنی، سه فروند جنگنده-بمب افکن نیروی هوایی ارتش عراق در آسمان شهر ظاهر شدند؛ آنها پس از گردشهایی روی شهر، شیرجه رفتند، تمام بمبهای خود را بر سر اهالی و خانه هایشان فرو ریختند و با شکستن دیوار صوتی شهر را ترک کردند.

حال سایه شوم مرگ و نیستی بر همه وجود شهر چمبره زده بود و زندگی را تا آن ساعت غلبه داشت به محاکات کشیده بود.

معدود بازماندگان از بمباران، به سرعت وارد عمل شدند و خودجوش اقدام به انتقال اجساد شهدا و افراد زخمی به درمانگاه و بیمارستانهای صحرایی مستقر در اطراف منطقه کردند؛ تعهد و احساس مسئولیت آنان تا جایی بود که یکی از مدیر آموزگاران برای حفاظت از اسناد و مدارک مدرسه و مدارک آموزشی دانشآموزانش شبانه و با زحمت فراوان تمامی اسناد را به یکی از روستاهای نسبتاً امن منطقه منتقل کرد.

در آن روز اهالی سلحشور و غیور شهرستان ایوان دو روی سکه مظلومیت و حماسه را به رخ تاریخ کشیدند.

بر اثر این بمباران وحشیانه رژیم بعثی-صهیونیستی صدام به شهرستان ایوان، بیش از 140 تن از هموطنان با کام خشکیده و دهانی روزه به شهادت رسیدند و حدود هفتصد نفر نیز به شدت مجروح شدند؛ آری! بمباران هجدهم خردادماه سال 1364 هجری شمسی، حماسه و مظلومیت مردمان آن دیار را به اوج رسانید و بار دیگر «کُلُّ یَومٍ عاشورا وَکُلُّ أَرضٍ کَربَلا» تفسیر شد.

آری! روز شنبه هجدهم خردادماه سال 1364 هجری شمسی مطابق با هجدهم رمضان سال 1405 هجری قمری بود و مردم روزه دار شهر مقاوم ایوان، خود را برای راز و نیاز در اولین شب قدر و نشستن در سوگ شب ضربت خوردن آئینه تمامنمای عدالت، حضرت حیدر کرار امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) آماده شوند که بسیاری از آنان خود کربلایی لایق دیدار چهره ملکوتی حضرت مولا گشتند.

در این میان آنچه شباهت این مظلومان حماسه ساز را با اصحاب و اهل بیت حضرت ارباب بیکفن امام حسین (ع) بیشتر می کند، شهادت عده ای از کودکان مظلوم و بی دفاع همانند کودک 18 ماهه خانواده نادری که همنام پیامبر اعظم اسلام (ص، امام باقر و امام سجاد (ع) بود، است.

گزارش از امین داوری

انتهای پیام/ 171

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار