جلوه‌هایی از حضور زنان در هشت سال دفاع مقدس

زنان فداکار ایران در هشت سال دفاع مقدس، بارها همچون بانوان نهضت عاشورا در کربلا حماسه آفریدند و تشویق‌های این شیرزنان در پشت جبهه، گرمابخش حال و هوا و فضای جبهه‌های حق علیه باطل شد.
کد خبر: ۲۹۵۸۰
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۹ - 10October 2014

جلوه‌هایی از حضور زنان در هشت سال دفاع مقدس

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، تشویق این شیرزنان هنگام بستن پیشانی بند و پوشاندن لباس رزم بر اندام رشید فرزندان، برادران و همسران خویش، در هیچ جای دنیا مانند نداشته است.

اگرچه بیشتر بر جنبه های عاطفی و احساسی زنان تکیه می شود، ولی زنان ما در حماسه دفاع مقدس دوشادوش رزمندگان غیور این مرز و بوم دلیرانه ایستادند و به جهانیان نشان دادند که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات چشم بپوشند.
 
این بانوان به سبب عشق به اسلام و میهن در طول جنگ تحمیلی با پیروی از مکتب عاشورا و پیام رسان آن زینب کبری (س) حماسه های فراموش نشدنی زیادی خلق کردند.
 
در این دوران زنان آگاه، فعال و پرتوان در فعالیت هایی همچون مقاومت در صحنه های نبرد، امدادگری و خدمات پشتیبانی مشارکت داشتند.
 
این بانوان، حماسه سازان گمنامی بودند که شجاعت و شهادت را به مردان و فرزندان خود آموختند و به وجود آن فداکاران افتخار می کردند.
 
آنان ، آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری و اسطوره های شهادت و شهامت بودند، فرار از دشمن برایشان مفهوم نداشت و بر این عقیده استوار بودند که تا آخرین نفس نباید پشت به دشمن کرد، زیرا ایران، سرزمین ایثار، مقاومت و شهادت است.
 
امام خمینی (ره) درباره نقش زنان در جنگ فرمود: 'مقاومت و فداکاری زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب انگیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز، بلکه شرمسار است. به اعتقاد من بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جمعیت فکری خواهران است و اگر زنان ما، در این حال و هوای فکری نبودند، نیمی از این شور وجود نداشت.
 
امام (ره) همچنین فرمود: 'من هر وقت بانوان محترم را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند، مطمئن می شوم که این راه به پیروزی منتهی می شود.
 
نقش بانوان کشورمان بخصوص استان مرکزی به عنوان زادگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی در تاریخ هشت ساله دفاع مقدس، نشانگر حضوری حماسی، هدفمند، هدایت شده و موثر، و بر پایه اخلاق، مدیریت و راهبردی فردی و جمعی صورت گرفته است.
 
هشت سال دفاع مقدس نشان داد که بانوان ایرانی در لحظات ویژه نبرد و امدادرسانی ، از آمادگی کامل برای ارائه هر گونه فداکاری بهره مندند.
 
دفاع' برای بانوان ایرانی همانند همسر جانباز بودن و پرستاری از مجروحان جنگی، مددیاری به آزادگان و در سنگر عفاف و حجاب، جنگ نرم و سایبری و دیگر هجمه های دشمنان همچون هشت سال دفاع مقدس استمرار دارد.
 
مجموعه یافته های مطالعاتی نشان می دهد؛ حضور بانوان در هشت سال دفاع مقدس گاه به صورت غیرنظامی و از طریق پشتیبانی فرهنگی برای ارتقاء روحیه شجاعت و جهاد طلبی، پرستاری، مداوای مجروحان، تدارکات و امدادرسانی، برگزاری جلسات دعا و نیایش، جمع آوری کمک های مردمی و نظیر آن است.
 
باید اذعان کرد که برای معرفی 'ایثار خاموش' بانوان شرکت کننده در دفاع مقدس، به صورتی جدی و نهادینه اقدامی گسترده و فراسو، انجام نشده است.
 
همچنین تصاویری جامع از 'رنج خاموش' آنان در سوگ شهادت و شکیبایی بخاطر اسارت پدر، برادر، همسر و یا فرزندانشان و جانبازی عزیزانشان موجود نیست.
 
این ها، همه در حالی است که بانوان کشورمان در پشت جبهه و در جبهه نبرد حق علیه باطل دلاورانه جنگیدند و برخی از آنان به فیض شهادت نائل آمدند.
 
شماری از بانوان ایثارگر در استان مرکزی، 'راز این همه اعتماد به نفس' را در شوق زندگی، دین باوری و عمل به فرمایشات و وصایای امام خمینی (ره) و وصیت نامه شهدا عنوان می کنند. همه این بانوان متفق القول می گفتند: آنچه انجام دادیم برای جلب رضایت الهی بوده است.
 
'پریوش آذری' از بانوان ایثارگر استان مرکزی می گوید: همکاری اش با دفاع مقدس در لباس فرشته سان پرستاری از طریق سپاه برقرار شد و محل خدمتش بیمارستانی در اهواز بود.
 
او بیان کرد: من به همراه تیم پزشکی، در اتاق عمل مشغول جراحی یک رزمنده مجروح بودم، عمل جراحی در شرایط بسیار سختی انجام می شد و در همان لحظات طاقت فرسا، حمله هوایی دشمن آغاز شد.تیم پزشکی و پرستاری تصمیم گرفتند اتاق عمل را ترک نکنند. اراده به خرج دادیم و مقاومت کردیم و به کار خود ادامه دادیم و پایان ماجرا قلب همگی ما را شاد کرد. عمل جراحی با موفقیت انجام شد و رزمنده سلامتی اش را به دست آورد.
 
'سکینه امینی' (مادر شهید مهدی ظفرمند) از دیگر بانوان استان مرکزی گفت: یک شب خمیر مانده بود و نانوا پیدا نمی کردیم. گفتند: بروید آخر خیابان کشتارگاه، آنجا برخی زنان هستند که در منزل نانوایی می کنند؛ دیر هنگام بود. اما به راحتی نمی شد از کنار موضوع گذشت. مرا خانم سجادی همراهی می کرد. ایشان گفت: اگر این موقع شب و در تاریکی و خلوتی خیابان، اتفاقی پیش آمد از چه کسی و چگونه کمک بخواهیم. گفتم: با صدای بلند حضرت ابوالفضل (ع) را صدا بزن. در همین اثنا، آقایی سر از خانه بیرون آورد و با تعجب گفت: این وقت شب اینجا! خانم ها چه می خواهید؟ گفتیم: برای جبهه نان تهیه می کنیم. امشب که خمیر آماده شد، نانوا پیدا نکردیم. دنبال خانمی نانوا می گردیم. مرد نشانی بانوی نانوا را داد. از او تشکر کرده، آدرس را گرفتیم و رفتیم. به خانه زن که رسیدیم. او گفت: همسرش اجازه نمی دهد این وقت شب کار کند. شوهر آن خانم که آمد به او گفتیم: نان را برای جبهه می خواهیم و باید آن را صبح زود با بچه هایی که به جبهه می روند، بفرستیم. مرد قدری تامل کرد، به همسرش نگاهی انداخت. ما شوق این خدمت به جبهه را در چشم هر دو دیدیم و مطمئن شدیم که نانوای خود را یافته ایم. مرد اجازه داد و گفت: زهرا، بلند شو برو کمکشان کن.
 
«زهرا امیدی» از دیگر بانوان ایثارگر استان مرکزی می گوید: من به همراه بانوان متعددی به خانواده مهاجران جنگی و آسیب دیدگان از جنگ کمک می کردیم. بسیاری از این خانواده ها، به دور از همسران و یا پدرانشان زندگی می کردند. آنها یا در جبهه نبرد بودند و یا به شهادت رسیده بودند. سرپرستان برخی از این خانواده ها هم شغل و کسبی نداشتند. در این شرایط کار ما امدادرسانی به این دسته از خانواده ها بود.
 
امیدی بیان کرد: یک شب هنگام سرکشی به خانواده های مستقر در منطقه خانه سازی اراک، متوجه شرایط سخت بانویی جوان شدیم. درد بسیار زیادی داشت. اما خویشتنداری می کرد و سعی می کرد تا درد خود را ساده جلوه دهد. با او همدردی و همدلی کردیم. متوجه شدیم همسرش شهید شده و روزهای آخر بارداری خود را می گذراند. به هر طریقی بود او را به بیمارستان رساندیم. او در شرایط زایمان قرار گرفته بود. پس از چند ساعت وضع حمل نمود و صاحب یک جفت دختر و پسر شد. نامش فاطمه بود و پس از آن خودش نیز به جمع ما پیوست و در کمک به آسیب دیدگان جنگ کوشش و تلاش می کرد.
 
زهرا الحسینی یکی دیگر از بانوان ایثارگر استان مرکزی می گوید: حضورش در دفاع مقدس از طریق بسیج بوده است. عمده خدماتش در دوران دفاع مقدس، ارائه کمک های اولیه و درمانی به مجروحان جنگی بوده است. آموزش های رزمی را سپری کرده و نقشی موثر در تامین نیروی انسانی و کمک های درمانی به بیمارستان های صحرایی داشته است.
 
خانم الحسینی با خاطره گویی از یک رزمنده مجروح که او را به بیمارستان صحرایی منتقل کرده بودند، گفت: در عملیات والفجر مقدماتی، در بخشی از منطقه عملیاتی خاک به صورت ماسه و خیلی نرم بود. همین مساله می توانست مانع بزرگی در تردد باشد. اما شب عملیات رگبار شدیدی از باران بارید و سطح زمین از «رمل» (خاک و ماسه) بطور کامل شسته شد واراده خداوند این چنین رزمندگان رامشمول لطف ومرحمت خود نمود. درآن شب، عملیات با موفقیت انجام شد و هیچ ماسه ای، مانع تردد پر تحرک رزمندگان نشد.
 
خانم الحسینی در نقل خاطره دیگری اظهارکرد: در بیمارستان صحرایی به همراه جمعی از پرستاران مشغول درمان مجروحان بودیم. یک فرمانده گروهان که برای معالجه به بیمارستان منتقل شده بود تعریف می کرد؛ تیر از رو به رو به پیشانی ام اصابت کرد. قدری صبر کردم. دیدم هیچ مشکلی برایم پیش نیامده است. نخواستم به محل آسیب دیدگی دست بزنم. تا آخر عملیات با بچه ها بودم و الحمدلله این عملیات با موفقیت پایان یافت.
 
دفاع مقدس، تنها یک رویداد سپری شده در دفتر تاریخ نیست، واقعیتی است که می تواند به لحاظ اهمیت برخاسته از باورها و ارزش های ناب دینی و الهی، آن را به عنوان «مخزن الاسراری» برای حاکمیت ارزش های مطلوب و ارائه معیارهای متعالی جهت راهنمایی و هدایت رفتار و کردار آحاد جامعه همواره مورد بهره برداری قرار داد.
 
(برگرفته از کتاب نقش بانوان استان مرکزی در دفاع مقدس- طرح تدوین نقش استان مرکزی در دفاع مقدس- تهیه شده در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی)
نظر شما
پربیننده ها