سینما، پیدایش و رسالت آن در ایران (10) / پایانی

سینمای راه گم کرده ایران، بیگانه با رسالت خود

درب «خانه سینما» که در دولت احمدی‌نژاد، درپی تصمیمی غیرکارشناسی از سوی سیاسیون بسته شد با بازگشایی در دولت روحانی، براساس بی‌کفایتی مسوولان فرهنگی توسط هنرمندان گِل گرفته شد.
کد خبر: ۳۲۹۸۷۱
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۳:۵۰ - 28January 2019

سینمای راه گم کردۀ ایران، بیگانه با رسالت خودگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- رسول شادمانی؛ دیدگاه متعالی حضرت امام (ره) به سینمای سالم و سازنده، با بیان جمله‌ی تاریخی و روشن‌گر؛ «ما با سینما مخالف نیستیم، با مرکز فحشا مخالفیم»، شاکله‌ی اولیه‌ی جریانی نو و بدیع در سینمای ایران را پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنا نهاد. سینما در تلاطم تحول و پوست‌اندازی و در شرایطی که هنوز بر جریان جدید مسلط نشده بود با جنگ مواجه شد. سینمای نوپای انقلاب در این برهه عملکردی فوق‌العاده داشت و به درستی رسالت خود را در قامت رسانه‌ای تاثیرگذار به‌جا آورد. تولیدات این دوران که به لحاظ محتوایی برگرفته از مجاهدت‌ها و رشادت‌های سربازان وطن در مقابله با تهاجم اهریمن به خاک میهن و روح حماسی و متعالی ایشان بود، ساحت جدیدی در ژانر فیلم‌های جنگی جهان تحتِ عنوان «سینمای دفاع مقدس» خلق کرد که موازی با سینمای بازخوانی شده‎ی انقلاب مبتنی بر مؤلفه‌های دینی باهدف دمیدن روح تعهد در کالبد انسان و در تکامل آن بود.

ترکیب و هم‌نواییِ هم‌گونِ سینمای حماسی دفاع مقدس در تقارن با ساحت روحانی سینمای متعهد و انسان‌ساز انقلاب می‌توانست مانیفست روشنگر سینمای ایران، تحتِ عنوانِ سینمایی مولف و الگو و گونه‌ای بدیع و بی‌بدلیل جهت ارائه به ساختار سینمای جهان باشد.

پایان جنگ، اما اتفاقات دیگری را رقم زد. در بدترین زمانِ ممکن برای سینمای نوپای پس از انقلاب، دولت اصلاحات با اندیشه‌های سکولاریستی و لیبرال‌منشانه‌ی رهبران خود در پی ایجاد جامعه‌ی مدنی به‌عنوان یکی از رویکرد‌های اومانیستی غرب مدرن، سکان‌دار امور کشور شد. دولت‌مردانِ اصلاح‌طلب شعار‌ها و اهداف پوپولیستی خود را برگرفته از آزادی قلم و اندیشه، توسعه‌ی دموکراسی، احقاق حقوق زنان، ایجاد فضای بازِ سیاسی، گفت‌و‌گوی تمدن‌ها و ... بر پایه‌ی «فرهنگ» استوار ساخته بودند و در این بین سینما از جایگاهی مهم و استراتژیک برای پیشبرد امور برخوردار بود.

در واقع در این برهه و در این زمان که سینما پس از انقلاب و تحولات ناشی از آن و نیز با پایان جنگ و فروکش کردن احساسات و هیجانات تنیده در روح حماسی دفاع مقدس، مجال بازیابی خود را یافته بود، مسیر سینما در ایران پی‌ریزی شد و خشت‌های اول این دیوار بلند بنا نهاده شد. در این دوره و با ژست دولت در ایجاد فضای باز سیاسی عده‌ی قابل توجهی از سینماگران و حتی تئاتری‌ها وارد کار شدند و تولید در عرصه‌ی سینما و تئاتر به شکل فزآینده‌ای ارتقاء پیدا کرد، اما آنچه مغفول ماند و انحراف ایجاد کرد مباحث و موضوعات پیرامون محتوای آثار تولیدی بود که با ساختار فرهنگی و اجتماعی و علوم انسانی جامعه‌ی آرمان‌گرا، سنتی و متمدن ایران همخوانی نداشت و گاه حتی در تضاد بود.

سینمای راه گُم‌کرده و شهرآشوب ایران در این سردرگمی نشأت گرفته از عدم وجود نقشه‌ی راه، بیش از اندازه و بدون دانش با سیاست عجین شد. این مهم که نطفه‌ی آن در دولت اصلاحات بسته شد و در همان دوران منجر به استیضاح و سرانجام استعفاء وزیر ارشادِ وقت – سید عطاالله مهاجرانی - شد در دولت‌های بعد نیز سامان نیافت.

در دولت احمدی‌نژاد اختلافات میان «خانۀ سینما» به‌عنوان بزرگ‌ترین نهادِ صنفی سینماگران ایران با دولت، که طی تصمیمی عجیب منجر به اعلام تعطیلی رسمی و غیرقانونی بودن فعالیت این نهاد از سوی وزیر ارشاد گردید حاشیه‌های بسیاری را دامن زد که هیچ نفع و خیراتی برای سینما به دنبال نداشت.

در این دوران و در زمان حیات دولت نهم و دهم - به ویژه با وقوع حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 – که می‌توان گفت: سینمای ایران بیش از پیش مبتلا و آغشته به سیاست شد نیز توفیقی برای سینما در جایگاه رسانه‌ای مهم، استراتژیک و سازنده و تاثیرگذار برای جامعه درپی ایجاد نشاط و در عین‌حال ارتقاء دانش اجتماعی در عصر حاضر در راستای پیشبرد اهداف و آرمان‌های متعالی فرهنگی حاصل نشد.

با پایان کار دولت دهم و برای آغاز برنامه‌های دولت یازدهم که دوباره شعار‌ها و موضوعات دوران اصلاحات مرور می‌شد، هر اتفاقی مغایر با وقایع دولت قبل می‌توانست توفیق جلوه‌گر شود. بازگشایی مجدد «خانۀ‌سینما» با حضور شخصِ حجت‌الله ایوبی، رییس سازمان سینمایی با همراهی مرحوم عزت‌الله انتظامی و جمعی از سینماگران، همزمان با روز ملی سینما از جمله مهمترین اتفاقات فرهنگی در آغاز دولت حسن روحانی بود. این اقدام که با پروپاگاندا و نمایشی رسانه‌ای همراه بود، روحانی را در آن ایام به عنوان چهره‌ای فرهنگی و محبوب نزد عده‌ی کثیری از اهالی سینما معرفی کرد.

راه‌اندازی گروه سینمایی «هنروتجربه» با هدف حمایت و اکرانِ فیلم‌های سینماگران جوانی که با توجه به ظرفیت‌های محدود سالن‌های سینمایی در ایران از اکران عمومی بازمانده‌اند از میراث به جا مانده‌ی دولت یازدهم است که رئیس وقت سازمان سینمایی – برگرفته از تجارب سینمای فرانسه - زمینه‌های لازم برای راه‌اندازی آن‌را با اختصاص بودجه یک میلیارد و 500 میلیون تومانی فراهم کرد.

طرح توسعه و بازسازی سالن‌های سینمایی نیز در این دوره اجرایی شد و بدین ترتیب به تعداد سالن‌های نمایش فیلم در کشور افزوده شد. این اتفاقات سخت افزاری و نمایشی، اما هیچ کمکی به ارتقاء و بهبود کیفی سینما و فیلم‌های سینمایی در جایگاه رسالت رسانه‌ای آن نکرد.

در مقابل اما، درب «خانۀ سینما» که در دولت احمدی‌نژاد و در پی تصمیمی غیرکارشناسی از سوی سیاسیون بسته شد با بازگشایی در دولت روحانی، بر اساس عملکرد ضعیف مسوولان فرهنگی توسط هنرمندان گِل گرفته شد.

سینمای هنروتجربه که حجت‌الله ایوبی در زمان راه اندازی آن طی یادداشتی با افتخار اعلام کرده بود؛ «فرانسوی‌ها 60 سال است برای مبارزه با تهاجم فرهنگی به‌عنوان یکی از راهکار‌های مقابله هالیوود برای نخستین بار به منظور تقویت سینما به حمایت از سینمای هنروتجربه پرداختند. امروزه در سینما‌های سراسر جهان از چین تا مکزیک و از پاریس تا رم دریافته‌اند که سینما تنها صنعت نیست، سینما تنها پول نیست، سینما هنر و یک تجربه انسانی ارزشمند است» و نیز تاکید کرده بود؛ «ساز و کار گروه سینمایی هنروتجربه مبتنی بر پژوهش و اکتشاف است»، با صرف هزینه‌های هنگفت و حواشی بسیار در اداره‌ی آن، ذره‌ای از ادعا‌های اعلام شده نیز عملی نشد و حتی بسیاری از مخاطبین سینما، همچنان با آن غریبه و ناآشنا هستند.

ساخت و توسعه‌ی بنا‌های سینمایی و افزایش سالن‌های نمایش در جهت بسط و گسترش فرهنگ متعالی مورد نیاز جامعه به عنوان تامین خوراک و روح فرهنگی، آنگاه معنا می‌یابد که محصول ارائه شده قابلیت و ظرفیت لازم را داشته باشد که در غیراین‌صورت ازدیاد سالن‌های نمایش، محل ترویج و اشاعه‌ی هر چه بیشتر هجویات و ضدتبلیغ در برابر فرهنگِ سازنده و هدایت‌گر خواهد بود، که با رسالت سینما در جایگاه رسانه‌ای اثربخش و استراتژیک متغایر و متفاوت است؛ و این حالِ امروز سینمای ما در عصر جمهوری اسلامی است که به مدد اندیشه‌های سکولار و لیبرالی برخی مدیران و مسوولان فرهنگی کشور، سخیف‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین و بی‌کفایت‌ترین فیلم‌ها که صرفاً جهت تصاحب گیشه و فروش بیشتر به بهانه‌ی رونق اقتصادی صنعت سینما و تقویت سینمای مستقل با توسل به انواع و اقسام جلوه‌های هجو در رفتار و گفتار در رقابت با هم تولید می‌شوند و به نمایش در می‌آید.

ابتذال در سینمای امروز کمتر از سینمای دهه‌ی چهل و پنجاه نیست. برخی فیلم‌ها همچنان شانه به شانه‌ی فیلمفارسی‌ها می‌زنند، با در نظر گرفتن این‌که در آن دوران هدف، اشاعه و ترویج ابتذال در جهت مهیا نمودن اذهان عموم در گرایش به اندیشه‌ها و تمدنِ غرب بود و امروز با تعیین خطِ‌مشی سینمای سالم و انسان‌ساز توسط امام خمینی (ره) و تاکیدات و دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) در اهمیت و تاثیر فیلم و سینما در ترویج فرهنگ متعالی ایرانی – اسلامی، مسیر روشن سینما تبیین و تعیین شده است.

سعید مستغاثی، نویسنده، کارشناس و تئوریسین سینما در این‌باره می‌گوید: «این است نزولی که سینمای ما در این سال‌ها داشته. تقریبا از اواسط دهه ۷۰ شروع شد و مشخصاً از زمان دولت اصلاحات. به یاد دارم سال اول جشنوارۀ دولت اصلاحات با آقای سیف‌الله داد - معاون سینمایی وقت - جلسه‌ای داشتیم که او گفت: من از ابتذالی که امسال در جشنواره حاکم است عذرخواهی می‌کنم، تازه سال ۷۶ بود. 2 سال بعد از آن، همین صحبت را آقای مجید مجیدی در جشن خانه سینما کرد که همه برآشفتند که دبیر جشنواره از صدای پای ابتذال گفته است! اواخر آن دوره آقای مجیدی باز، به گمانم در نامه‌ای به آقای خاتمی، تاکید روی این مسئله کرد که سینمای این دوره ابتذال محض بود. این سیر نزول ادامه داشت و در دوران آقای احمدی‌نژاد هم ادامه یافت. در همه این دوره‌ها کسانی سعی کردند برگردند و گفتمان انقلاب را در فیلم‌های خود بیاورند، اعم از فیلمسازان و برخی از مسوولان، که زحمات آن‌ها را قدر می‌دانیم. یعنی فیلم‌هایی ساخته شد و این‌طور نبود که هیچ چیزی نباشد. تلاش‌های قابل تقدیر شد و فیلم‌هایی آمد، اما سیر جریان اصلی سینمای ما این نزول را ادامه داد. سال‌های ۹۰ و ۹۱ ما با سینمای بسیار ناجوری روبرو شدیم.

وقتی به دولت یازدهم رسیدیم در سرازیری بسیار مهیبی قرار گرفتیم که در اینجا فیلم‌های شانه تخم‌مرغی که در دوره‌های قبل در بقالی‌ها یافت می‌شد، در جریان اصلی سینما وارد شد. قبل از آن، جرات پیدا نمی‌کرد و یا اجازه نمی‌دادند و یا نمی‌آمدند، ولی در اینجا در صدر جریان اصلی سینمای ما نشست و آن سینمای سوپر فیلمفارسی وارد شد. باید اذعان کرد که فیلمفارسی‌های ما هم به این ابتذال نبودند. آن زمان به معنی ابتذال و مستهجن به این حد نبود. الان به جز موارد استثنایی که در سال شاید ۵-۴ مورد باشد سینمای ما به یک سینمای پوک و خالی از مغز رسیده است. هر کسی فیلمی می‌آورد می‌گوید همه فیلم من خنده و سرگرمی است. در حالی که آن‌ها به نظر من فیلم هم نیست. یعنی سینمای ما از ریل سینما هم خارج شده است. یعنی قطار در باتلاقی می‌رود که سینما هم نیست. ۸۰-۷۰ درصد فیلم‌هایی که به اسم سینما به خورد ما می‌دهند اصلا با هیچ استاندارد سینما و فیلم و هنر همخوانی ندارد و خارج از این ریل است.» (1)

و این حکایت سینمای راه گم کرده و حیرانِ ایران در چهل سالگی انقلاب است که با پشت سر گذاردنِ 36 دوره جشنواره‌ی سینمایی، در آستانه‌ی برگزاری سی‌و‌هفتمین جشنوارۀ فیلم فجر قرار دارد و مفتخر و دلخوش به دریافت جوایز بین‌المللی متعدد از فستیوال‌های معتبر دنیاست؟!

1) cinemapress.ir
انتهای پیام/ 130

نظر شما
پربیننده ها