وصیت‌نامه شهید «حسن افشانمهر»:

مادر جان، مبادا گریه برای شهادتم منافقان و بدخواهان را خوشحال کند

شهید «حسن افشانمهر» در قسمتی از وصیت نامه خود می‌نویسد: مادر جان سلام، جواب سلام فرزندت را با سربلندی بده، مبادا گریه‌ات کافران و منافقان و بدخواهان را خوشحال کند. مادر جان لباس خونی‌ام را نگهدار وقتی خواهر کوچکم بزرگ شد، لباسم را به آن نشان بده.
کد خبر: ۳۴۳۲۸۱
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۰۴:۰۰ - 24September 2019

در سخنان امام تفکر کنید، شرق و غرب و عوامل مزدور داخلیش را بهتر بشناسید //تیتر با حرف اضافه شروع نمی شود/// هایپر لینک دفاع پرس اشتباه است و طبق اصول خبرگزاری اصلاح شود/// لید را چه کسی گفته!!! لید هم بازخوانی و طبق اصول خبری اصلاح شود/// عکس بهتر لحاظ شود چون کشیده شده////

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر، شهید «حسن افشانمهر» در 2 خرداد سال 1345 ‏در محله «صلح آباد» شهر بوشهر چشم به جهان گشود.

حسن دوران ابتدایی را تا پایان کلاس سوم دبستان، در مدرسه «مهرگان» صلح آباد سپری کرد و ‏پس از مدتی به دلیل وجود برخی مشکلات زندگی به همراه خانواده ‏به شهر چغادک مهاجرت کرد.

وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «‏شهید عاشوری» چغادک و مقطع راهنمایی را در مدرسه «‏مالک اشتر» به تحصیل پرداخت، این دوره مقارن با جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران در مبارزه با رژیم شاهنشاهی شد که حسن در مدرسه در همین راستا فعالیت بسیاری داشت.

‏وی که در اخلاص زبانزد خاص و عام بود پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تشکیل بسیج، در گروه  ‏مقاومت محل نیز حضوری چشم گیر داشت و یکی از اعضای پر جنب و جوش بسیج به شمار می آمد.

تحصیلاتش در دبیرستان مصادف با آغاز جنگ تحمیلی شد. ‏شب ها با همرزمان بسیجی خود، به پاسداری از جان و مال مردم محل اهتمام می ورزید.

وی وقتی روایت های رزمندگان از جبهه حق علیه باطل را می شنید و ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان را از تلویزیون مشاهده می کرد آرام نمی گرفت و آرزوی رفتن به جبهه در وجودش اوج می گرفت.

پس به دنبال اعزام به جبهه ها در تکاپو بود و سر از پا نمی شناخت. زمان نام نویسی جهت اعزام به جبهه با اخلاص و خوش خلقی تمام به دوستانش می گفت: «برادران مرا حلال کنید، شاید که بعد از این همدیگر را نبینیم» سرانجام حسن از طریق  پایگاه امام علی النقی (ع) و در قالب گردان قدس به جبهه های نبرد اعزام شد.

حسن که به آرزوی دیرینه خود در اعزام به جبهه ها رسیده بود سرانجام  در روز یک مرداد سال 1362 ‏در عملیات «والفجر 2»‏، در آزادسازی پادگان حاج عمران پیرانشهر، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله دشمن بعثی قرار گرفت و شهد شیرین شهادت را نوشید.

وصیت نامه شهید «حسن افشانمهر»

(والعصر ان النسان لفی خسر الا الذین امنو و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)

سلام گرم من به اسلام و تمام شهدای راه حق و امام امت و ملت غیور ایران و مردم شهید پرور و پدر و مادر و خواهر و برادرانم و تمام دوستان. هم اکنون که وصیتنامه را می نویسم در ساعت 12 شب روز پنج شنبه 9/4/62 می باشد.

با سلام به شما حزب الله امت گوش به فرمان امام.

مبادا امام را تنها بگذارید اگر چنین شود اسلام را تنها گذاشتید. در سخنان امام تفکر کنید، شرق و غرب و عوامل مزدور داخلیش را بهتر بشناسید، مبادا انقلاب خونین اسلامی مان صادر نشود. مبادا جوسازی مزدوران در مورد یاران امام در جامعه جا پیدا کند و مبادا قدس آزاد نگردد که بنده با اعتماد بر اینکه کلید فتح قدس در کربلاست در رهی راهی شدم که کربلا در آنجاست.

انجمن های اسلامی مدارس و نهادهای انقلاب تبلوران خط امام در جامعه بکوشید که خدا با ماست تبلیغات و کلاس های مختلف تشکیل دهید، دعا کنید که خداوند اخلاص دهد. انتخاب راهم آگاهانه بود و هدفم مشخص خداحافظ.

مادر جان سلام، جواب سلام فرزندت را با سر بلندی بده، مبادا گریه ات کافران و منافقان و بدخواهان را خوشحال کند. مادر جان لباس خونیم را نگهدار وقتی خواهر کوچکم بزرگ شد به آن نشان بده.

مادر جان به همه تبریک بگو به برادران از همه نزدیکترم پاسداران انقلاب و برادران گروه مقاومت تبریک بگو برادرانم را سلام، مبادا سلاحم زمین بماند.

خواهرم سلام... خواهرم بجای لباس عزا لباس پیام بپوش مبادا اطاعت از ولی امر ولی فقیه و عارف توانا فراموش شود بخدا توکل کنید.

مادر و پدر عزیزم اگر من لایق شهادت بودم مرا در بهشت شهدا چغادک بخاک بسپارید و در پایان به تمام کسانی که مرا دوست می دارند توصیه می کنم که سوره والعصر را بخوانید و دعا فرج و نماز را بر پا کنید خداوند شما را حافظ اوست در دنیا و در آخرت.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی کنار مهدی (عج) خمینی را نگهدار.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار