مراسم گرامیداشت شهدای عملیات کربلای 5 در نیشابور؛

علمداری که نیروی اطلاعات_ عملیات شد/ عملیات کربلای 5 معادلات جهانی را بهم زد

آئین گرامیداشت 200 شهید کربلای پنج شهرستان نیشابور در منزل غواص شهید محمدرضا اویسی ثانی برگزار شد.
کد خبر: ۶۵۹۸۴
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۷ - 12January 2016

علمداری که نیروی اطلاعات_ عملیات شد/ عملیات کربلای 5 معادلات جهانی را بهم زد

به گزارش دفاع پرس از نیشابور، با فرارسیدن سالروز عملیات کربلای 5 و با هدف تجلیل از غواص شهید محمدرضا اویسی ثانی و 200 شهید شهرستان نیشابور که در این عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، آئین گرامیداشتی با حضور جمعی از فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس برگزار شد.

در ابتدای این مراسم که به همت دفتر حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیشابور برگزار گردیده بود زیات عاشورا قرائت شد و ذکر مصیب حضرت اباعبدالله­ الحسین(ع) توسط مداح اهلبیت خوانده شد. در ادامه سرهنگ حسینی­ منش و سرهنگ ابوالفضل کابلی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس به تشریح عملیات کربلای 4و5 و نتایج آن پرداختند.

سرهنگ حسینی­ منش گفت: عملیات کربلای 5 در فاصله زمانی خیلی کم با عملیات کربلای 4 و در شرایطی انجام شد که رژیم بعث عراق به واسطه عملیات کربلای 4 تمام توان و قدرت دفاع خود را در منطقه عملیاتی شلمچه  متمرکز کرده بود.

وی افزود: اما رشادت و دلاوری که رزمندگان و جان­ برکفان سپاه اسلام در این عملیات از خود نشان دادند و در یک شرایط سخت و نابرابر جلو ارتش تا بن دندان مسلح عراق ایستادند و همین مقاومت و پایداری باعث شد تا به ماشین جنگی عراق ضربه مهلکی وارد شود. این پیروزی رزمندگان اسلام، موجب شد تا نگاه ابرقدرتها نسبت به ایران و توان دفاع او تغییر پیدا کند و معادلات جهانی را بر هم بزند.

این فرمانده دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنانش گوشه­ای از حماسه­ آفرینی­ های دلاورمردان ایران اسلامی در رویارویی با دشمن بعثی و درگیریهای تن به تن که در این عملیات بین نیروهای خودی و ارتش عراق صورت گرفته بود را بیان کرد.

در ادامه نیز خاطراتی از شهید اویسی ثانی توسط همرزمانش روایت شد.

زندگینامه شهید محمد رضا اویسی ثانی

در ششمین روز از دیماه سال ۱۳۴۱ در بحرود، یکی از روستاهای نیشابور، محمدرضا دیده به جهان گشود. او دوران دبستان را تا سال چهارم در روستا گذراند، سپس همراه برادرش که سه سال از او بزرگتر بود به نیشابور آمد تا تحصیلاتش را ادامه دهد. دوران دبستان را در یازده سالگی با معدل ۱۸ به پایان رساند، دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز با تلاش بیشتر و با موفقیّت کامل سپری نمود. پدر رضا کارمند راه آهن بود و البته کار خانهسازی هم انجام میداد. در خلال دوران تحصیل، رضا و برادرش اوقاتفراغت خود را در کارهای معماری به پدرشان کمک میکرند، با این وجود از درس غافل نبودند. سال ۱۳۵۷ که انقلاب به اوج خود رسید، رضا سهم مخصوصی در امر فعالیتهای مختلف انقلاب داشت. در رژیم ستمشاهی با همهی مشقات، رضا خود را از همه آلودگیها دور نگهداشته و فردی درستکار و با ایمان بود. او تا آنجا که میتوانست مردم را ارشاد میکرد و در امور اجتماعی عزلت اختیار نمیکرد.

بعد از تمام شدن دوران دبیرستان، محمدرضا خود را برای خدمت سربازی معرفی میکند، او سه ماه سربازی را در پادگان آموزشی تربتحیدریه میگذراند ولی چون جنگ شروع شده بود و عشق جنگیدن در جبهه در او شعلهور شده بود، لذا طاقت نیاورد و به مسئولین آنجا گفت که اسمش را برای جبهه بنویسند. این نقطهی عطفی در زندگیاش بود که اینگونه با عطر دلانگیز جبهه آشنا شد. بعد از اتمام خدمت سربازی به نیشابور بازگشت و عضو بسیج محله گردید.

او در روستاها نیز فعالیت خویش را دو چندان کرده بود و به مردم روستاها تعلیمات و آموزشهای نظامی میداد. محرم و روزهای عاشورا و تاسوعا در مجالس مذهبی شرکت میجست. عَلَم برداشتن در آن ایام بعهده او بود. آری شهدا علمداران واقعی عزت و تعالی بشریتاند!!

رضا انسان صبور و بردباری بود و کمتر مشکلات خود را بر زبان میآورد، همواره با درد خویش تنها بود و فردی قانع بود. نمازش را اول وقت بجای میآورد و به بقیه هم توصیه میکرد که ستون دین را سنگ سهلانگاری نزنند. او بسیار متواضع و فروتن بود و برای والدین خود احترام زیادی قائل بود.

محمدرضا وقتی از طریق روزنامه، اطلاع حاصل میکند که دانشگاه علوم رضوی دانشجو میپذیرد، برای پاسخ به اشتیاق خود در امر آشنایی با علوم و معارف اسلامی در کنکور آن شرکت میکند و برای قبولی پنج هزار تومان نذر میکند. او پذیرفته شده و مشغول تحصیل در دانشگاه میشود. از آنجائی که دنیا دار مصائب است و انّ الانسان فی کبد، در سال دوم دانشگاه بهترین یاور و مونس خود، یعنی پدرش را، در ۲۳ سالگی از دست میدهد. حال کولهبار رضا از مشکلات و سختیها سنگینتر شده بود. او هم پدر خانواده بود و هم برادر و هم فرزندی برای مادر. چند ماهی موقتاً تحصیل در دانشگاه را متوقف میکند و به ناچار به نیشابور برمیگردد اما به اصرار خانوادهاش و بقیه خویشان مجدداً به تحصیلات خود ادامه میدهد. او بارها از طرف دانشگاه به جبهه میرفت و در مهمترین و حساسترین بخش، یعنی قسمت اطلاعات عملیات کار میکرد و همواره بیصبرانه در انتظار وعدهی معبود بود، آری رضا حقیقتاً پیش از شهادتش شهید شده بود!!

سرانجام محمدرضا، خود را از شهد شیرین شهادت سیراب ساخت. او بالاخره در تاریخ 1365/10/26 در عملیات کربلای5، آب حیات نوشید و بهای این عشق را پرداخت.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار