دفاع پرس بررسی می کند؛

بازارِ شامِ موسیقی/ وقتی مدیران فرهنگی اعتمادبه‌نفس ندارند

در بحث موسیقی باید گفت که متاسفانه هنوز نه چارچوب این هنر مشخص شده و نه می دانیم چطور باید با آن برخورد کنیم. هرکسی هم در «بازارِ شام موسیقی» ساز خودش را می‌زند.
کد خبر: ۷۶۱۹۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۵ - 04April 2016

بازارِ شامِ موسیقی/ وقتی مدیران فرهنگی اعتمادبه‌نفس ندارند

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- سیروس رضایی؛ موسیقی در کشور ما یک «هنر بی پدر و مادر» است. نه کسی آن را به فرزندی میپذیرد و نه کسی دوست دارد وارد دعواهای شرعی و عرفی آن شود. با اینکه در اکثر اتومبیل ها انواع موسیقی در حال پخش شدن است، مردم در گوشی های همراهشان موسیقی های مختلف را دانلود می کنند و تلویزیون و ماهواره هم مدام در حال پخش موسیقی به انحای مختلف هستند، اما هنوز نه چارچوب این هنر مشخص شده و نه کسی می داند چطور باید با آن برخورد نماید. هرکسی هم در «بازارِ شام موسیقی» ساز خودش را میزند.

وزارت ارشاد، صداوسیما، وزارتخانه های علوم و آموزش و پرورش و سایر نهادهای فرهنگی و مرتبط تاکنون نتوانستند منشور موسیقی را تهیه کنند. رهبر معظم انقلاب هم در دیدار با هیأت علمی و دستاندرکاران برگزارى همایش ملى «فقه هنر» این دغدغه را پس از ابراز خوشحالی عمیق خود از تفکر به این مقوله، چنین مطرح کردند که : « منتظر میمانیم که انشاءالله از نتایج این اجتماع شما، گردهمایى شما استفاده کنیم. و بعد هم اگر زنده ماندیم، ادامهى کار شما را -که انشاءالله کار تازهاى را شروع کردهاید- شاهد باشیم.»

از سوی دیگر گره کور موسیقی و سردرگمی در این مقوله به وضوح در میان مدیران فرهنگی دیده می شود. موسیقی باوجود نیکی ها و بدی هایی که دارد هنوز نقطه ی ثقل خود را نیافته است. حضرت آیت الله خامنهای در جای دیگری می فرمایند: «به نظرم میرسد که موسیقی میتواند گمراه کننده باشد، میتواند انسان را به شهوات دچار کند، میتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند؛ میتواند هم این نباشد و میتواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام اینجاست.» حال باید پرسید، با اینطور تیغ دولبه ای چطور برخورد کردیم؟

بحث اصلی این است که مردم ایران اسلامی به مسائلی اساسی به صورت عرفی و شرعی اعتقاد دارند. یعنی حتی اگر بپذیریم که چارچوب های مختلف موسیقایی در کشور ما نامشخص هستند (که همینطور است)، اما هنوز خط کش هایی وجود دارد که بد و خوب را تشخیص دهیم. با وجود پذیرش نقص هایی که سیاستگذاران داشتند اما نباید «عنان از کف داد» و هرآنچه را که با نگاه اول هم می توان رد کرد، به عنوان موسیقی بپذیریم.

برخی از متولیان فرهنگی در اقدامی بی سابقه، تلاش کردند موسیقی مبتذل را به جامعه وارد کرده و حتی فراتر از آن، به ترویجش بپردازند و از آن تقدیر کنند. اتفاقی که با کپی آثار درجهچندمی ماهوارهای کلید خورد؛ با قدم برداشتن گام به گام و تقلید مو به مو از برنامه های شبکه های لسآنجلسی و انگلیسی ادامه یافت.

مردمی که شبکه های ماهواره ای را تماشا نمی کردند، پس از پخش برنامه های موسیقی و طنز با تِم خاص در ایام عید، علاقه مند شدند که آثار اصلی را ببینند. این که در تولیدات ما صرفا روسری به سر داشته باشیم و مردان به حرکات موزون آنچنانی دست نزنند، کافی نیست. باید توجه داشت که فضای گفتمانی انقلاب اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانی در آن بازتولید شود. تغییر ذائقه مردم در ازای به دست آوردن چند مخاطب بیشتر، نه تنها کاری پسندیده نیست، بلکه به ضد خودش تبدیل می شود. در عرصه ارتباطات به آن «اثر بومرنگ» می گویند. رسانه ای که مقلد است، غیرمبتکر است و خلاقیت ندارد و دست به کپی می زند، بینندگانش را در بلندمدت نه تنها نمی تواند نگه دارد، بلکه این اعمال علیه خودش استفاده می شوند و مردم از آنها دست برمی دارند.

وقتی دکور برنامه های ما، میزانسن های ما، حتی چیدمان صندلی و نشستن مخاطب، کپی شده باشد، دیگر کسی به ما اعتماد نخواهد کرد. این فضای مسموم باعث طرد شدن «مخاطبان آنی»، بی انگیزگی «مخاطبان ثابت» و کسالت «مخاطبان وفادار» خواهد شد. اتفاقی که می تواند رسانه را به یک عنصر کم تأثیر بدل کند و از قدرت آن به شکل محسوسی بکاهد.

از سوی دیگر مدارس هم به این هرج و مرج در موسیقی کمک می کنند. اگرچه در ایام نوروز مدارس تعطیل هستند اما در بقیه ی سال خصوصا در مدارس غیرانتفاعی و مهدکودک ها، موسیقی جایگاه ویژه ای دارد. در بخشی از مهدکودک ها، آموزش رقص با موسیقی هایی که به واقع می توان آنها را غنا دانست، می پردازند. «مستند بحران خاموش» گوشه ای از این فضای اختلاط و موسیقی های ممنوعه را به تصویر کشیده است. رسانه نیز در این پازل وارد شده و به عنوان دانشگاهی عمومی، کودکان و نوجوانان را به سمت موسیقی هایی ناخوشایند و نامطلوب سوق می دهد.

حال اگر از سیاستگذاران فرهنگی بگذریم (که آنان به واقع یکی از مقصران اصلی این ماجرا هستند) مدیران اجرایی فرهنگی نیز باید در قبال ناهنجاری های فعلی موسیقایی در کشور پاسخگو باشند. اگر فضای رسانه ای کشور را بخشی از یک کلّفرهنگی در نظر بگیریم و آن را به مثابه بخشی از آن مورد تحلیل قرار دهیم متوجه می شویم که با کم کاری های مختلف و جهت دهی های متناقض در این عرصه مواجهیم. رسانه نیز ناگزیر به عرصه ای وارد شده است که مجبور می شود با جایزه های 100 میلیونی، «شب»های خود را «کوک» کند.

کم توجهی به نیازهای واقعی جوانان و حل مشکلات تربیتی و آموزشی آنها باعث شده است که کنداکتور رسانه های ما (صوتی، تصویری، مجازی و حتی مکتوب) با مواردی دمدستی و سطحی پر شوند. از خودبیگانگی و عدم اعتماد به نفس مدیران فرهنگی در برابر تهاجم فرهنگی زمانی روشن می شود که حتی رنگ و مدل پرده ی پشت «دورهمی»های ما کپی شده از روی یک پردهی هندی است که آن هم کپی شدهی امریکایی میباشد. این نصب کردن پرده، نوعی پردهدری است. نیست؟

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
حسین
|
-
|
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۷
0
0
احسنت . حق با شماست . موسیقی در ایران بی سر و صاحب است . هیچ کس هم جرات ندارد به این حیطه وارد شود چون هرگونه انگی به او خواهد چسبید .
نظر شما
پربیننده ها