بسیجی شهید «مجید عابدی» در جواب نامه برادر شهیدش «عبدالحمید عابدی» شرح حالی از خانواده خویش را بیان میکند.
پاسدار شهید «مرتضی عباسی مقانکی» در نامه خود آورده است: «شما را به تقوا و صبر در امور و اطاعت و نماز وصیت و سفارش میکنم هر راهی غیر راه خدا و هر قدرتی غیر او باطل و ضعیف و بیمعناست.»
بسیجی شهید «علیرضا مذهب شناس» در نامه خود آورده است: «هر روز دو رکعت نماز هدیه برای امام زمان (عج) بخوانید. راستی هیچ میدانید اسم گروهان ما فدائیان مهدی (عج) است. زیرا دوسه نفر امام زمان (عج) را دیدهاند و امام زمان (عج) با یکی از این برادران صحبت کرده است.»
بسیجی شهید «علیرضا مذهب شناس» در نامه خود آورده است : «مادرم، اگر زنده ماندم بعد از زیارت کربلا میآیم و به درسم ادامه میدهم و اگر هم سعادت شهادت را داشتم میروم تا در پیش «آیت الله بهشتی» درس شهامت و شهادت را بیاموزم و ...»
پاسدار شهید «محمد سوری» در دستنوشته خود آورده است: «جسم در کنار بچهها بود اما روح و فکرم با حسین بود؛ حسینی که بدون آموزش راهی جبهه شده بود و چیزی در این خصوص به من نگفته بود. روزهای آخر آموزش بود و فرمانده گفته بود قرار است برای رفتن به تهران برای رزمندگان بلیط تهیه شود، من در دوراهی رفتن به تهران و اندیمشک مانده بودم...»
پاسدار شهید «محمد سوری» در دستنوشته خود از فراق خانوداه و شرح حالی از پادگان «دوکوهه» و پادگان «حمزه سیدالشهدا (ع)» شیراز را بیان میکند.
پاسدار شهید «حمید سربی» در وصیتنامه خود آورده است: «من شهید شدم که اسلام و امام زنده بمانند، من شهید شدم که دشمن در خون من غرق و نابود شود، من شهید شدم که شهادت وصلِ عبد با معبود شود، من شهید شدم که شهادت وصلِ عاشق با معشوق شود و من شهید شدم و به آرزویم رسیدم.»
شهید «مجتبی باقری زند» در جواب نامه به یکی از دانش آموزان آورده است: «ای برادر عزیزم، نمیدانید این نامههایی که شما عزیزان به رزمندگان مینویسید چه تأثیری در روحیه رزمندگان دارد و در بینشان چه شور و شوقی میافکند. با دعای شما رزمندگان اسلام در تمامی جبهههای نبرد حق علیه کفر پیروز باشند.»
شهید «مجتبی باقری زند» در مناجاتنامه خود با حضرت زهرا (س) آورده است: «خانم به جان حسینت یک گوشه چشمی بنما؛ والله قسم عوض میشوم و لیاقت قرب پیدا میکنم.»
شهید «مجتبی باقریزند» در نامه خود خطاب به شهید «حسین آزمایش» آورده است: «برادرم حسین جان، بالاخره تو در میان زاهدان شب هستی و من در میان خفتگان شب، تو در آنجا روحت غرق معنویات شده و من در اینجا غرق مادیات هستم. خداوند انشاءالله ما را از منجلاب مادیات نجات داده و به زُلال معنویات برساند.»