چرا آمریکایی ها غیر قابل اعتماد و غیر منطقی هستند؟

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، به دلیل اصول حاکم بر سیاست خارجی امریکا در مقابل کشورمان بعد از وقوع انقلاب اسلامی، دولت های امریکایی در حالی که همواره با سیاست هایی مانند تحریم در پی تضعیف قدرت و مواضع ایران بوده اند، به طور همزمان نیز در مواقعی که مناسب دیده اند از راهکارهای دیگری مانند مذاکره نیز برای کسب اهداف خود استفاده کرده اند.

بعد از وقوع انقلاب اسلامی بدین دلیل اینکه ایران مخالفت خود را با سیاست های منطقه ای و جهانی امریکا نشان داد و سلطه هژمونیک امریکا در منطقه را نپذیرفت، هدف سیاست های خصمانه ی این قدرت جهانی قرار گرفت. از جمله نمونه های این سیاست ها در دهه آغازین انقلاب می توان به نقش امریکا در آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران و حمایت از عراق در جریان جنگ و بعد از آن نیز اعمال تحریم های مختلف در دهه 70 و 80 علیه کشورمان اشاره داشت.

اما نکته شایان ذکر دیگر در مورد سیاست خارجی امریکا در قبال ایران این موضوع می باشد که در سه دهه گذشته امریکا همواره کشورمان را هدف تحریم های مختلف قرار داده است، اما در کنار این تحریم ها همواره با اهرم دیپلماسی و مذاکره اهداف دیگری را تعقیب نموده است. در موضوعات افغانستان، عراق و تاحدودی در برنامه هسته ای ایران مشاهده شد، این کشور هر زمان که احساس نیاز نموده است در پی برقراری مذاکره با ایران نیز برآمده.

در این رابطه می توان به گزارش ها و اخبار منتشر شده طی هفته های اخیر اشاره داشت که مقامات امریکا اعلام نموده اند خواستار برقراری مذاکره مستقیم با کشورمان برای حل موضوع هسته ای می باشند. در واقع در حالی که امریکا تمایل خود برای برقراری مذاکره را به بهانه تغییر دولت در ایران نشان داده است باید توجه داشت که این کشور اهداف دیگری را نیز در کنار موضوع هسته ای در روند مذاکرات احتمالی تعقیب خواهد کرد.

اما آنچه در رابطه با مذاکره با امریکا برای کشورمان باید مورد توجه قرار گیرد این نکته است که دولتمردان امریکایی در جریان مذاکره با کشورها با استفاده از ابزارهای دیگری در پی اعمال فشار بر آنها برآمده اند  تا به طور مناسب تری به اهداف خود از مذاکره دسترسی یابند. در رابطه با ایران، اعمال تحریم های جامع تر و گسترده تر  در آستانه مذاکرات احتمالی یکی از ابزارهایی بوده است که دیگر نهادهای امریکایی در هماهنگی با دولت این کشور برای تضعیف مواضع ایران اتخاذ می کنند.

در این رابطه "آسوشیتدپرس" گزارش می دهد: در حالی که دولت امریکا تمایل خود را برای مذاکره مستقیم با ایران نشان داده است، کنگره آمریکا در پی تدوین مجموعه ای جدید از تحریم هاست که همه چیز ایران، از معدن و ساختمان سازی گرفته تا بخش های دیگری از صنعت نفت را هدف قرار دهد.

همچنان که مشاهده می شود در دوره زمانی کنونی امریکا در پی آن است که از دو ابزار سیاست خارجی خود یعنی مذاکره و تحریم در کنار هم برای دسترسی به اهداف ترسیم شده در قبال ایران استفاده شود. بدین شکل که هر چند با برگزاری مذاکرات مستقیم نیت ظاهری خود برای حل مشکلات را نشان می دهد، اما با استفاده از تحریم ها در پی آن است که فشار بیشتری به ایران وارد کرده و با تضعیف آن، مقامات کشورمان را ناچار به پذیرش سیاست های خود در جریان مذاکرات نماید؛ امری که البته تاکنون موفقیت بدست نیاورده است.

طبعا چنین سیاستی نه با مشی جمهوری اسلامی و نه هیچ کشور و حکومت مستقل دیگری مطابقت ندارد. آنچه که غرب آن را سیاست چماق و هویج نامگذاری می کند برای دولتمردان جمهوری اسلامی مدل تازه ای نیست. چرا که تجربه نشان داده است که نه چماق غرب کارایی لازم را درقبال جمهوری اسلامی دارد و نه به ظاهر امتیازاتی که تعبیر به هویج می شود، وجود دارد. برای نمونه تا مدت ها در مذاکرات هسته ای، غرب در قبال تعلیق غنی سازی یعنی حق قطعی و مسلم جمهوری اسلامی تنها به وعده رفع برخی از تحریم ها اکتفا می کرد. قطعا جمهوری اسلامی چنین مطالبی را به عنوان امتیاز تلقی نمی کند و تنها مشی غرب روند مذاکرات را طولانی خواهد کرد.

در قبال ایالات متحده نیز آنچه که توقع جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور مستقل و صاحب نقوذ می باشد اصل احترام متقابل است. اگر رفع هر تحریمی از طرف آمریکا به عنوان امتیاز تلقی شود این نکته پذیرفته نخواهد شد. چرا که توطئه های چند دهه گذشته این کشور بر ضد ملت مسلمان ایران نیازمند یک تغییر رویکرد و بازسازی متقابل است و صرف یک حرکت تبلیغاتی هیچ گره ای را باز نمی کند.

در این رابطه می توان به سخنان چند روز گذشته مقام معظم رهبری رجوع کرد که با اشاره به این جنبه های سیاست های امریکا در قبال ایران، غیر قابل اعتماد بودن و غیر منطقی بودن امریکایی ها را در گذشته و مذاکرات احتمالی آینده به مسئولان کشورگوشزد کردند.