محمدباقر قالیباف:

عملیات «خیبر» وعده­‌گاه شهید رفیعی با معبودش بود/ تا فرات رفت و برنگشت

محمدباقر قالیباف در یادداشتی حال و هوای سردار شهید «ابوالفضل رفیعی» را در شب عملیات خیبر این‌گونه روایت می‌کند: شب عملیات «خیبر» دم غروب در آب‌راه «شط علی» آماده حرکت شده بودیم که صدایم کرد و گفت «ببین باقر، امشب شب رفتن من است. من امشب به فرات می‌رسم و موعد قرارم با خدا امشب است.»
کد خبر: ۲۴۷۰۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۱ - 10July 2017
عملیات خیبر وعده­ گاه شهید رفیعی با معبود بودبه گزارش دفاع پرس از مشهد، در پی شناسایی پیکر مطهر سردار رشید اسلام «ابوالفضل رفیعی» جانشین فرمانده لشکر 5 نصر، محمد باقر قالیباف از فرماندهان دفاع مقدس در یادداشتی یاد و خاطره این شهید والامقام را گرامی داشت.

محمد باقر قالیباف در یادداشت خود آورده است:

«ابوالفضل یک طلبه رزمنده و عملیاتی بود. چندین بار مجروح شده بود، در جبهه‌های کردستان تا جنوب. در یکی از مجروحیت‌ها پشت ابوالفضل پر شده بود از ترکش‌های ریز که در سطح پوست متوقف شده بودند. گفتم ابوالفضل شانس آوردی که ترکش‌های عمیق نیست وگرنه آبکش شده بودی. برگشت و گفت من این‌طور شهید نمی‌شوم. من «ابوالفضل» هستم و قراری با خدا دارم. من باید برسم به فرات و علقمه.

گذشت تا شب عملیات خیبر. دم غروب در آب‌راه «شط علی» آماده حرکت شده بودیم که صدایم کرد و گفت: «ببین باقر، امشب شب رفتن من است. من امشب به فرات می‌رسم و موعد قرارم با خدا امشب است.» گفتم: «شوخی نکن.»، گفت: «مطمئنم که ما دیگر همدیگر را در این دنیا نخواهیم دید.»، همدیگر را محکم در آغوش گرفتیم. با لبخند گفت: »من بچه دارم اما خیلی دوست داشتم پسر دیگری می‌داشتم و نامش را الیاس می‌گذاشتم. به من قول بده که اگر بچه اولت پسر بود، نامش را الیاس بگذاری.»، قول دادم و رفت.

ابوالفضل درست می‌گفت. آن شب آخرین دیدار ما در این دنیا بود. تا فرات رفت و برنگشت. من به قولم عمل کردم و نام پسر اولم را الیاس گذاشتم.

سال‌ها گذشت تا دوباره پیدایش کردیم. شهید «ابوالفضل رفیعی» معاون فرمانده لشکر ۵ نصر، که پیکرش به عنوان شهید گمنام در دانشگاه فردوسی مشهد به خاک سپرده شده بود، حالا شناسایی شده. خوشا به سعادت او که مجاهدت، شهادت، گمنامی و غربت را چشید و در قرب الهی متنعم است.

خوشا به حال شهیدان‌مان که با خدای خود گفتگو‌ می‌کردند و با او وعده می‌گذاشتند و به وعده خدای‌شان ذره‌ای تردید نمی‌کردند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها