یاران خراسانی (۳۷)؛

درس عبرتی که شهید «کاوه» به ضدانقلاب داد/ ماجرای آزادسازی روستای «خلیفان»

محمدمهدی اصغرزاده در خاطرات خود آورده است: «ضدانقلاب به یکی از پایگاه‌های بسیج میاندوآب حمله کرده بود و بیشتر بسیجیان پایگاه را به شهادت رسانده بود. شهید کاوه که از ماجرا با خبر شد ضدانقلاب را رها نکرد و ضربه جبران‌ناپذیری به آنها زد.»
کد خبر: ۴۷۴۵۸۹
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۶ - 31August 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از مشهد، سردار سرلشکر پاسدار «محمود کاوه» فرمانده لشکر ویژه شهدا در یکم خرداد ۱۳۴۰ در «مشهد» متولد شد و سرانجام در یازدهم شهریور ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای ۲» در «حاج عمران» به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این فرمانده خراسانی پس از تشییع باشکوه در مشهد، در بهشت رضا و در جوار همرزمان شهیدش آرام گرفت.

در آستانه فرارسیدن سی‌وپنجمین سالگرد شهادت سردار محمود کاوه، به ذکر خاطراتی در خصوص این فرمانده دلاور سپاه اسلام به روایت همرزمانش خواهیم پرداخت.

درس عبرتی که شهید «کاوه» به ضدانقلاب داد/ ماجرای آزادسازی روستای «خلیفان»

آزادسازی روستای خلیفان

سردار شهید ناصر ظریف روایت می‌کند: قرار بود عملیاتی در محور مهابادـ سردشت در منطقه خلیفان انجام شود چراکه ضدانقلاب در یکی از روستاهای منطقه مستقر شده بود.

با هدایت محمود نیروها وارد منطقه شدند و درگیری شدیدی شروع شد ولی چون عملیات به روز کشید کار به سختی پیش می‌رفت و آتش سلاح‌های سبک ضدانقلاب بسیار سنگین بود به‌طوری که امکان تحرک و نزدیک شدن به ضدانقلاب را در آن شرایط و ساعات روز مشکل کرده بود. شهید کاوه در اینجا از سلاح و ادوات استفاده مؤثر و بهینه‌ای کرد.

علیرغم اینکه روز بعد نیروها تا حدودی خسته بودند اما ادامه عملیات در دستور کار قرار داشت. کار قفل شده بود و شهید بروجردی برای بررسی شرایط به منطقه آمده بود.

من در ارتفاعاتی تپه مانند مستقر شدم و منتظر دستور بودم. شهید بروجردی به اتفاق شهید کاوه در خصوص عملیات مشورت کردند که در نهایت نتیجه این شد که کار ادامه پیدا کند.

نزدیکی‌های ظهر از محور دیگری تحرکاتی علیه دشمن آغاز شد و انسجام ضدانقلاب را در یک نقطه جغرافیایی از هم گسست. تا بعدازظهر همان روز درگیری ادامه پیدا کرد که با تجزیه ضدانقلاب که ماحصل طرح‌ریزی فرماندهان بود، چندین معبر جدید علیه آنها باز شد که شکست ضدانقلاب و آزادی و پاکسازی روستای خلیفان و محدوده آن را به همراه داشت.

درس عبرتی که شهید «کاوه» به ضدانقلاب داد/ ماجرای آزادسازی روستای «خلیفان»

درس عبرت شهید کاوه به ضدانقلاب

محمدمهدی اصغرزاده روایت می‌کند: ضدانقلاب به یکی از پایگاه‌های بسیج میاندوآب حمله کرده بود و بیشتر بسیجیان پایگاه را به شهادت رسانده بود.

خبر که به محمود کاوه رسید اول صحت و سقم این ماجرا را از طریق فرمانده سپاه میاندوآب پیگیر شد. وقتی مشخص شد که خبر درست است، دستور آماده باش و حمله داد.

بچه‌های تیپ ویژه شهدا که در مهاباد مستقر بودند با یک گردان به سمت ضدانقلاب حرکت کردند. گروهی که بسیجیان را به شهادت رسانده بودند در اصل، دسته کمین ضدانقلاب بودند که تا آن زمان هیچ ضربه‌ای نخورده بودند و حالا با نیروهای تیپ ویژه شهدا مواجه شده بودند.

نیروهای تیپ وقتی با پیکر بسیجی‌هایی مواجه شدند که مظلومانه به شهادت رسیدند به دنبال تک‌تک نیروهای ضدانقلاب بودند. در اولین برخورد، نیروهابا رشادت کامل تعداد زیادی از ضدانقلاب را به هلاکت رساندند، بقیه آنها هم فرار کردند.

شهید کاوه با این حال ضدانقلاب را رها نکرد و شبانه روز نیروها را گروه‌گروه به دنبال آنها می‌فرستاد. از هر جاده‌ای که ضدانقلاب فرار می‌کرد با پیگیری‌ها و شناسایی‌هایی که صورت می‌گرفت محل اختفای آنها مشخص می‌شد و نیروها وارد عمل می‌شدند.

ضدانقلاب مجبور بود که جنازه کشته‌های خود را در جایی دفن کند اما شهید کاوه به جنازه‌های آنها هم امان نمی‌داد. آنها را از زیر خاک در می‌آورد و عقب ماشین می‌انداخت و جهت عبرت دیگران می‌برد.

در جریان این عملیات که ۱۰ روز به طول انجامید، ضدانقلاب به بن‌بست رسید و مجبور شد تمام خودروهای خود را آتش بزند و با دادن تلفات سنگینی متواری و از مرز خارج شود.

درس عبرتی که شهید «کاوه» به ضدانقلاب داد/ ماجرای آزادسازی روستای «خلیفان»

جوانی در کسوت فرمانده عملیات

محمد ابراهیمی اول روایت می‌کند: یک روز عصر اعلام کردند که نیروها برای معرفی برادر کاوه در محوطه جمع شوند.

در این مراسم شهیدان محمد بروجردی، ناصر کاظمی و محمدعلی گنجی‌زاده حضور داشتند. کنار آنها نوجوان ۱۷ یا ۱۶ ساله‌ای که یک پیراهن سپاه به تن داشت ایستاده بود.

ابتدا شهید بروجردی و بعد شهید کاظمی صحبت کردند. در پایان هم شهید بروجردی برادر کاوه را به عنوان فرمانده عملیات معرفی کرد.

همه نیروها تعجب کرده بودند که چگونه یک جوان با این جثه و سن و سال قرار است فرمانده عملیات باشد و این بهت‌زدگی در چهره آنها دیده می‌شد.

در ادامه مراسم شهید کاوه در سخنانی پس از معرفی، صحبت مقدماتی درباره کردستان داشت.

وی در ادامه گفت من و شما وارد کردستان شدیم تا دین خود را به انقلاب ادا کنیم. تا قبل از ورود شما، کردستان حالت تدافعی داشت. تمام مقرهای ارتش، شهربانی، ژاندارمری و سپاه نیز حالت تدافعی دارند و کومله و دموکرات رها هستند و جولان می‌دهند. ما هم در مقرهایی که مستقر هستیم منتظریم که آنها به ما حمله کنند تا دفاع کنیم، ولی با ورود شما می‌خواهیم شکل جنگ را به نفع خودمان تغییر بدهیم. ضد انقلاب از ابتدا به دنبال مقرها و نیروهای انقلابی بود و اکنون ما بر عکس عمل می‌کنیم.

وی ادامه داد: ضدانقلاب را در خانه‌ و مقرهایشان غافلگیر و به هلاکت خواهیم رساند. این کار جز از دست شما از دست هیچ نیروی دیگری بر نمی‌آید. شما که در آموزش بودید به ما نوید چنین نیرویی را با توان بالا دادند. اولین عملیات ما خیلی سخت خواهد بود و از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی بسیار مهم است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها