بسیجی شهید «رضا مذهبشناس» در وصیتنامه خود آورده است: « در تابوت را باز کنید که ببینند چیزی از این دنیا نمیبرم و با افتخار و سر بلندی به دیدار سالار شهیدان آقا امام حسین (ع) میروم و با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید.»
«مسعود ترکان» در نامه خود آورده است: «در هر صورت از همه حلالیت میطلبم. اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کنید. من که از شما دوستان جز خوبی ندیدم و در مقابل بدی بسیار کردم.»
بسیجی شهید «سید محمدحسن صنیعخانی» در قسمتی از دستنوشته خود آورده است: « اینجا میدان صفاست خدا کند که امام زمان (عج) از دست ما راضی باشد و ما را جزو سربازان خود قراردهد.»
شهید «سید محمد حسن صنیع خانی» در وصیتنامه خود آورده است: «همیشه این فکر را از عقلتان بیرون بیاورید که ما به زودی جنگمان تمام میشود بلکه ما تا موقعی که پرچم حسین (ع) را در تمام کشورها و جهان بر پا نکنیم باید بجنگیم تا موقعی که ظلم و استعمار وجود دارد ما باید بجنگیم حتی اگر ۳۵ میلیون کشته بشوند.»
بسیجی شهید «مسعود ترکان» در نامه خود آورده است: «دیگر کار بصره تمام است. از بصره تا کربلا راهی نیست. انشاءالله به زودی از میدان انقلاب اتوبوس کربلا با بلیط (۳۵ تومان) همه را سوار میکند.»
شهید«مجید حداد عادل» در نوشته خود آورده است: «از شوق و شور شهادت خنجری دگر دمید. من مرگ هیچ شهیدی را باور نمی کنم، نه باور نمی کنم. من با شهید همیشه باور کردم که وطن خالی از اندیشه آزادی نیست.»
اشعاری با نام «میکشی از دل زبانه» سروده شهید «مجید حداد عادل» بود که توسط مجله سروش بعد شهادت وی به چاپ رسید.
برای بزرگداشت شهید «سید حمیدرضا باطنی» نشست یادبودی در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۷ توسط کارکنان و هنرجویان هنرستان سروش برگزار گردید.
شهید «سید حمیدرضا باطنی» در وصیتنامه خود خطاب به مادرش آورده است: «مادرم! سلام گرم مرا از راه دور از سنگرهای اسلام بپذیر. بدان من مدیون تو هستم. اسلام همیشه مدیون چنین مادرانی است که چنین فرزندانی تربیت میکند.»
بسیجی شهید «امیر وفایی» در نامه خود خطاب به برادران بسیجی آورده است : «ای برادران، شرعاً و عرفاً و واجداً تک تک ما مسئولیم در قبال این خونها که هر عمل ناشایست ما مویرگی از حیات اسلام پاره میکند.»