وصیت‌نامه بسیجی شهید رضا مذهب‌شناس/ با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید

بسیجی شهید «رضا مذهب‌شناس» در وصیت‌نامه خود آورده است: « در تابوت را باز کنید که ببینند چیزی از این دنیا نمی‌برم و با افتخار و سر بلندی به دیدار سالار شهیدان آقا امام حسین (ع) می‌روم و با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید.»
کد خبر: ۳۱۴۱۷۹
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 20October 2018

به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «رضا مذهب‌شناس» در تاریخ چهارم بهمن ۱۳۱۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ سوم اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ منطقه فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه بسیجی شهید رضا مذهب‌شناس/ با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید

تصاویر وصیت‌نامه بسیجی شهید رضا مذهب‌شناس

وصیت‌نامه بسیجی شهید رضا مذهب‌شناس/ با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

(مپندارید آنهائیکه در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند بلکه زنده‌اند و در نزد خدا روزی می‌خورند)

آه، چقدر مشتاقم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم من به شهادت در راه خدا مباهات می‌کنم. (امام حسین (ع))

سلام و درود بر تمام شهدای جنگ انقلاب اسلامی و سلام و درود بر تمام مجروحین و معلولین جنگ حق علیه باطل و سلام بر تمام ملت شهید پرور ایران از طفل سیزده ساله حسین فهمیده تا پیرمرد هفتاد ساله که همه سربازان امام زمان (عج) هستند.

این وصیت‌نامه را می‌نویسم تا راه شهیدان و معلولان جنگ حق علیه باطل را که در دانشگاه علی اصغر (ع) فارغ‌التحصیل شدند را زنده نگه‌دارم و ان‌شاءالله من نیز راه آنها را ادامه خواهم دارد.

اگر می‌خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر و منزلت الهی شما می‌کاهد بر زیان نیاورید. (امام حسین (ع)).

از همسرم می‌خواهم که مرا ببخشد برای اینکه با خوبی‌ها و بدی‌ها و سختی‌های من ساخته. امیدوارم که مرا حلال کند و از دخترانم منیر، ناهید، مهین و فاطمه آن‌ها هم نیز مرا ببخشند و حلال کنند گاهی عصبانی می‌شدم و بر سر آن‌ها داد و فریاد می‌کشیدم، به خاطر این بود که آن‌ها برای خودشان بگونه‌ای باشند که حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب (س) بودند و از حمید پسر کوچکم می‌خواهم که پدرش را عفو کند.

همانطور که تو می‌خواستی راه برادر تو را ادامه دهی من هم که با برادرت در والفجر مقدماتی بودم و بعد از شهادتش در عملیات خیبر شرکت نمودم در این مرحله از جنگ نیز نتوانستم جای او را خالی در جبهه‌ها بگذارم و از داماد‌های عزیزم حلالیت می‌طلبم و روی تمامی نوه‌هایم را می‌بوسم و بهترین چیزی که شما از وصیت من می‌توانید فراگیرید تقوا و ترس از خداست و اکتفا کردن به آنچه خدا به شما واجب گردانیده است.

در پایان اگر خداوند این افتخار شهادت را نصیب این بنده حقیر رو سیاه نمود شما از مسئولین امر بخواهید که مرا در بغل خانه علی پسرم دفن نمایند و در مراسم من در جلوی تکیه امام حسین (ع) (منزل) با حضور آقای موسوی همان گونه فرزندم در وصیت‌نامه‌اش گفت: در تابوت را باز کنید که ببینند چیزی از این دنیا نمی‌برم و با افتخار و سر بلندی به دیدار سالار شهیدان آقا امام حسین (ع) می‌روم و با همان لباس رزم مرا به خاک بسپارید.

به امید پیروزی رزمندگان و اقامه نمودن نماز در صحن اباعبدالحسین (ع) با تمام خانواده شهدا و معلولین و مجروحین به پیشوای امام امت.

والسلام علیکم و رحمة الله برکاتة

حاج رضا مذهب‌شناس

۱۳۶۴/۱۱/۳۰»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها