در اولین هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم بعثی عراق که حکومت شاه را منهدم شده میدید، فرصت را جهت توسعهطلبیهای ارضی، طرح شعار رهبری اعراب به علت خلأ رهبری –که پس از جمال عبدالناصر در جهان عرب به وجود آمده بود- و به دست آوردن ژاندارمی حوزه خلیج فارس، یگانهای ارتش خود را مأمور به تعرض علیه مرزهای مشترک با ایران کرد. با آغاز سال 1358 هواپیماهای ارتش بعثی عراق شهر مهران و پاسگاههای مرزی آن را بمباران کردند؛ این تجاوزات مرزی از زمین و هوا تا آخرین لحظات ظهر روز 31 شهریورماه سال 1359 ادامه یافت.
در تیرماه سال 1358 صدام حسین تکریتی –که تا آن زمان معاون اول ریاست جمهوری عراق بود- در یک کودتای خاموش «احمد حسن البکر» رئیسجمهور عراق و پدرزن خود را برکنار کرد و خود به جای وی زمام قدرت را در آن کشور به دست گرفت؛ با روی کار آمدن صدام تحرکات نظامی ارتش بعثی عراق در مجاورت مرزهای دو کشور تشدید شد.
از آبانماه سال 1358 برخوردهای مرزی میان یگانهای گارد مرزی جمهوری عربی-سوسیالیستی بعثی عراق و مرزبانان ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران افزایش یافت؛ تا آنجا که کنسولگری کشورمان در بصره به دست بعثیها اشغال شد و دیپلماتهای ایرانی مستقر در آن ساختمان بازداشت شدند. مردم شهرهای خرمشهر در اقدامی تلافیجویانه مدرسه عراقیها را تسخیر و معلمان آنجا را –که غالباً از افسران استخبارات عراق بودند- دستگیر کردند؛ مردم کرمانشاه نیز کنسولگری آن کشور را اشغال کردند.
از اردیبهشتماه سال 1359 فعالیتهای دیپلماتیک دو کشور با نامهنگاری به دبیرکل و شورای امنیت سازمان ملل متحد، گاه مخاطب قرار دادن مقامات سیاسی یکدیگر و بعضاً اظهار نظرات تند در رسانههای خود، عملیات روانی وسیعی را علیه یکدیگر به اجرا گذاردند.
پس از شکست نظامی ایالات متحده آمریکا در طبس، دولت بعثی عراق با سایر مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران به توافق رسیدند که آن کشور از کودتای موسوم به نقاب –که از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان اجرا میشد- حمایت سیاسی کند؛ طبق طرح، قرار بود که چند جنگنده شناسایی-رزمی «RF4» مراکز حساس پایتخت ازجمله محل اقامت رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) را بمباران کرده و با دستگیری مسئولان کشور، اقدام به تعویض قدرت و بازگرداندن آن به یکی از مهرههای خاندان سلطنتی کنند.
پس از کشف کودتا و دستگیری عوامل آن، تحرکات نیروهای عراقی در مرز افزایش یافت؛ 10 روز پس از کشف کودتا در آخرین روز تیرماه سال 1359 تبادل آتش سنگینی میان طرفین درگرفت؛ عراقیها اقدام به آتش زدن چاههای نفت در حوالی دهلران کردند؛ که توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ناچار از اجرای آتش سنگین علیه یگانهای عراقی به منظور پاسخگویی و خاموش کردن آتش آنان شد. این حوادث در مردادماه سال 1359 با تمرکز قوای عراق در مرزهای مشترک و حملات گاه و بیگاه واحدهای توپخانه و زرهی ارتش بعثی عراق همراه بود.
در اوایل شهریورماه سال 1359 پروازهای شناسایی نیروی هوایی ارتش بعثی عراق بر فراز آسمان خوزستان افزایش یافت؛ از دهم شهریورماه تجاوزات نظامیان بعثی در مرزهای کرمانشاه و ایلام گسترش یافت. در شانزدهم شهریور ماه پاسگاههای مرزی و قرارگاه گروهان ژاندارمری در خانلیلی به اشغال بعثیها درآمد؛ دهه سوم شهریورماه سال 1359 سراسر نوار مرزی شاهد زد و خوردهای سنگین میان دو طرف در عرصههای دریا، زمین و هوا بود.
در روز 26 شهریورماه سال 1359 صدام حسین رئیسجمهور دیکتاتور عراق عهدنامه مرزی 1975 الجزایر –که بیانگر وضعیت خطوط مرزی میان دو کشور بود- را در مجلس شورای ملی آن کشور جلوی چشمان خبرنگاران پاره و اعلام کرد که عراق بر تمام رودخانه اروند (شط العرب) حاکمیت دارد و حق کشتیرانی را صرفاً از آنِ عراق دانست؛ ضمناً جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرد که اگر جزایر سهگانه «بوموسی»، «تنب بزرگ» و «تنب کوچک» را به اعراب بازنگرداند، از طرف تمامی اعراب و با توسل به قوای قهریه، سرزمینهای مد نظر خود و اعراب را آزاد خواهد کرد.
سرانجام در بعد از ظهر روز 31 شهریورماه سال 1359 ارتش متجاوز بعثی-صهیونیستی صدام تهاجم سراسری خود را رسماً از دریا، زمین و هوا به میهن اسلامیمان آغاز کرد.
ارتش متجاوز بعثی-صهیونیستی صدام برای تجاوز زمینی به جمهوری اسلامی ایران در طرح مانور خود، نوار مرزی مشترک را به سه منطقه عملیاتی تقسیم کرد.
هدف و تلاش اصلی دشمن در منطقه عملیاتی جنوب قرار داشت و اکثر قوای خویش را در آن منطقه متمرکز کرده بود.
ارتش بعثی-صهیونیستی صدام منطقه عملیاتی شمالی را به سپاه یکم، منطقه غرب را به سپاه دوم و منطقه عملیاتی جنوب را به سپاه سوم واگذار و به علت وسعت منطقه و اهمیت اهداف، بیشترین توان رزمی خود را متوجه این منطقه کرد.
یگانهای عملکننده در نخستین مرحله تجاوز دشمن بعثی به حریم جمهوری اسلامی ایرانسپاه یکم شامل: لشکر 7 پیاده کوهستان.
سپاه دوم شامل: لشکرهای 2، 4 و 8 پیاده کوهستان، لشکرهای 6 و 12 زرهی و تیپ مستقل 37 زرهی.
سپاه سوم شامل: لشکرهای یک و 5 پیاده مکانیزه و لشکرهای 3، 9 و 10 زرهی لشکر 11 پیاده و چند تیپ مستقل نیروی مخصوص.
دشمن در ابتدای تهاجم خود برای سهولت کار یگانهای رزمی، مناطق عملیاتی را به چند جبهه تقسیم کرد و سپس در هر جبهه، متناسب با اطلاعاتی که از پیش در اختیار داشت، سعی کرد تمام معابر وصولی را فوراً اشغال، و با سرعت به سوی اهداف از پیش تعیین شده پیشروی کند.
سپاه سوم نیروی زمینی ارتش بعثی-صهیونیستی صدام منطقه عملیاتی جنوب –که شامل جنوب استان ایلام و سراسر استان خوزستان میشد- را به سه جبهه شمالی «از دهلران تا تنگه چذابه و ارتفاعات میشداغ»، «جبهه میانی از تنگه چذابه تا بُستان» و «سوسنگرد و غرب اهواز» و جبهه جنوبی را «از مدخل جنوبی اروند تا شمال خرمشهر» تقسیم کردد.
سازمان رزم یگانهای دشمن در جبهه شمالی منطقه عملیاتی جنوب
لشکر یک پیاده مکانیزه شامل:
1- تیپ یک پیاده مکانیزه:
الف- گردانهای 1، 2 و 3 پیاده مکانیزه.
ب- گردان 1 تانک.
2- تیپ 27 پیاده مکانیزه:
الف- گردانهای 1، 2 و 3 پیاده مکانیزه.
ب- گردان 8 تانک.
3- تیپ 34 زرهی:
الف- گردانهای تانک آندلس، اشپیله و قرطبه.
ب- گردان 8 پیاده مکانیزه.
4- عُدههای لشکر:
گردانهای پدافند هوایی، شیمیایی، شناسایی قدس، مخابرات و مهندسی رزمی لشکر.
5- پشتیبانی لشکر:
فرماندهیهای اردنانس، بهداری، ترابری و نگهداری.
6- توپخانه لشکری:
الف- گردانهای 1 و 8 توپخانه 122 میلیمتری.
ب- گردان 26 توپخانه 130 میلیمتری.
پ- گردان 28 توپخانه 152 میلیمتری.
ت- یک گردان توپخانه پدافند هوایی.
لشکر 10 زرهی شامل:
1- تیپ 17 زرهی:
الف- گردان تانک حماد شهاب.
ب- گردانهای تانک 14 و 30 تموز.
پ- گردان 6 پیاده مکانیزه.
2- تیپ 24 پیاده مکانیزه:
الف- گردانهای 1، 2 و 3 پیاده مکانیزه.
ب- گردان تانک حزیران.
3- تیپ 42 زرهی:
الف- گردانهای تانک البعث، صدام و یافا.
ب- گردان 9 پیاده مکانیزه.
4- عُدههای لشکر:
گردانهای پدافند هوایی، شناسایی النصر، مخابرات، مهندسی رزمی و گروهان شیمیایی لشکر.
5- پشتیبانی لشکر:
فرماندهیهای اردنانس، بهداری، ترابری و نگهداری.
6- توپخانه لشکری:
الف- گردانهای 19 و 142 توپخانه 122 م م.
ب- گردانهای 49 و 51 توپخانه 130 م م.
پ- گردان 39 مختلط توپخانه 122 و 130 م م.
ت- یک گردان توپخانه پدافند هوایی.
سازمان رزم یگانهای دشمن در جبهه میانی منطقه عملیاتی جنوب:
لشکر 5 پیاده مکانیزه شامل:
1- تیپهای 6، 8 و 26 زرهی.
2- تیپ 33 نیروی مخصوص دریایی.
لشکر 3 زرهی شامل:
1- تیپهای 6 و 8 مکانیزه.
2- تیپ 31 نیروی مخصوص، منهای گردان 1 که در کرکوک مستقر بود.
لشکر 11 پیاده شامل:
تیپهای 22، 44 48 و 113 پیاده.
تیپ 12 زرهی ابن ولید نیز احتیاط سپاه سوم بود؛ که در نخستین روزهای تهاجم جهت تقویت لشکرهای 1 پیاده مکانیزه و 10 زرهی در جبهه شمالی منطقه عملیاتی جنوب توسط سپاه سوم نیروی زمینی ارتش بعثی-صهیونیستی صدام بهکارگیری شد.
لشکر 1 پیاده مکانیزه مأموریت داشت که با عبور از معبر وصولی فکه و دوسلک خود را به شهر شوش رسانده و پس از تصرف آن جاده استراتژیک اندیمشک-اهواز را تأمین کرده، در محاصره شمال اهواز شرکت کند و به لشکر 9 زرهی در اهواز ملحق شود.
لشکر 10 زرهی نیز مأمور عبور از مرز و پیشروی داخل خاک جمهوری اسلامی ایران تا تصرف و یا محاصره دزفول بود؛ از مهمترین وظایف این لشکر تصرف مراکز حساس نظامی ازجمله پادگان دو کوهه، پایگاه هوایی شکاری چهارم شهید وحدتی دزفول، پادگان عینخوش، سایتهای 4 و 5 و ارتفاعات و تنگههای مهم همچون ارتفاعات حمرین، تپههای موجود در منطقه و تنگههای رقابیه، زلیجان و فنی بود.
لشکر 5 پیاده مکانیزه مأموریت داشت که از معبر وصولی کوشک به سوی مناطق جنوبی و غربی اهواز حرکت کرده و ضمن قطع جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر، جنوب و غرب اهواز و نیز شمال خرمشهر را محاصره کند و در نهایت با اشغال اهواز از شمال توسط لشکر 9 زرهی، به آن یگان ملحق شود.
لشکر 9 زرهی نیز مأموریت داشت تا با عبور از معبر وصولی تنگه چذابه، بستان، سوسنگرد، حمیدیه و هویزه را اشغال کرده و اهواز را از شمال محاصره و با ورود به شهر، آن را –که مرکز استان خوزستان است- تصرف کند و به لشکر 5 پیاده مکانیزه ملحق شود.
بدین ترتیب، عملاً با اجرای این مانور توسط یگانهای سپاه سوم، رؤیای فتح زودهنگام خوزستان و الحاق آن به خاک جمهوری عربی-سوسیالیستی بعثی عراق تحقق مییافت.
همانگونه که پیشتر بیان شد، منطقه عملیاتی غرب تحت مسئولیت سپاه دوم نیروی زمینی ارتش بعثی-صهیونیستی صدام بود.
این سپاه موظف بود که یگانهای نظامی جمهوری اسلامی ایران را از مرزهای شرقی عراق به منظور عدم دسترسی جمهوری اسلامی ایران به بغداد دور نگهدارد؛ زیرا عراق عمق استراتژیکی نداشت.
طرح مانور سپاه دوم نیروی زمینی ارتش بعثی-صهیونیستی صدام به منظور اشغال منطقه، بر اساس اهمیت از جنوب به شمال عبارت بود از:
لشکر 2 پیاده کوهستانی با تیپهای 2، 4 و 36 پیاده به همراه تیپ 37 زرهی لشکر 12 زرهی مأمور تصرف مهران، سد کنجان چم و جاده استراتژیک مهران-دهلران بود.
لشکرهای 12 زرهی و برخی از یگانهای لشکر 4 پیاده کوهستانی مأموریت داشتند ارتفاعات بازیدراز و شهرهای سومار، نفتشهر و گیلانغرب را تصرف و تأمین کنند.
لشکر 6 زرهی مأموریت داشت از معبر وصولی خانقین، خسروی قصرشیرین آن شهر مرزی را اشغال کرده و سپس به همراه لشکر 8 پیاده کوهستانی جهت اشغال شهر سرپلزهاب تنگه پاتاق را تصرف و تأمین کند.
لشکر 8 پیاده کوهستانی نیز مأموریت داشت تا وارد خاک جمهوری اسلامی ایران شده، شهر سرپلزهاب را تصرف کند و در اشغال تنگه پاتاق به لشکر 6 زرهی ملحق شود.
منطقه عملیاتی شمالغرب نیز در کنترل عملیاتی سپاه یکم نیروی زمینی ارتش بعثی-صهیونیستی صدام قرار گرفت؛ سپاه یکم با بهرهگیری از توان و ظرفیت ضدانقلاب مأموریت داشت ضمن تصرف و تأمین ارتفاعات و معابر وصولی حساس با بهکارگیری لشکر 7 پیاده کوهستانی به منظور کنترل اقدامات «معارضان کُرد عراقی» یگانهای نظامی، انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران را در کردستان و آذربایجان غربی با پدیده شورشیان داخلی درگیر نگهدارد؛ تا اهداف اصلی عراق در منطقه عملیاتی جنوب با آسودگی بیشتری پیگیری شود.
در روز دوم مهرماه سال 1359 مهران به تصرف دشمن درآمد. روز سوم مهرماه، قصرشیرین سقوط کرد و در روز ششم مهرماه پس از یک درگیری خونین و مقاومت نیروهای مردمی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر گیلانغرب، عناصر ژاندارمری، واحدهایی از تیپ 1 لشکر 81 زرهی کرمانشاه، نیروی هوایی و تلاش فوقالعاده هوانیروز، دشمن بدون دستیابی به اهداف خود مجبور به خروج از شهر و استقرار در ارتفاعات بازیدراز شد.
در منطقه عملیاتی جنوب علیرغم وضعیت خطرناکی که وجود داشت دشمن در غرب رودخانه کرخه زمینگیر شد؛ اما در خرمشهر و آبادان همچنان مقاومت ادامه داشت و نیروهای خودی آماده بازپسگیری شهرهای حمیدیه و سوسنگرد میشدند.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نخستین هفته جنگ تحمیلی با بیشترین سورتی پرواز شناسایی، رزمی، پشتیبانی-رزمی و خدمات پشتیبانی-رزمی بسیاری از نقیصههای موجود در نیروی زمینی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروهای مردمی، ژاندارمری، کمیتههای انقلاب اسلامی و عشایر بومی و مرزنشین در دفاع از میهن اسلامی در مقابل تجاوز همه استکبار جهانی –که ارتش بعثی-صهیونیستی صدام تجلی آن بود- را برطرف کرد و سبب نجات بسیاری از محورها و حتی برخی از شهرهای مرزی شد؛ در این میان پایگاه هوایی چهارم شکاری شهید وحدتی دزفول افتخار بیشترین اجرای مأموریت در مناطق عملیاتی و همچنین تقدیم تعداد بسیاری از شهدا را در پرونده خود دارد.
به هر حال با ناکامی صدام و همپیمانانش در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران و بلعیدن یکباره خاک میهن اسلامیمان در روز ششم مهرماه سال 1359 شورای امنیت سازمان ملل متحد با برخوردی ضعیف و یکجانبه، اولین قطعنامه خود را درباره جنگ صادر کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در قطعنامه 479 از طرفین خواسته بود از بهکارگیری زور و تخریب بیشتر خودداری کرده و مسائل مورد اختلاف را با تشریک مساعی حل و فصل کنند.
این قطعنامه اصلاً به طرف متجاوز و آغازگر جنگ، لزوم عقبنشینی متجاوز و تأدیه خسارات ناشی از این جنگافروزی هیچ اشارهای نکرده بود؛ به همین دلیل رژیم بعثی-صهیونیستی صدام در روز بعد قطعنامه مذکور را پذیرفت؛ ولی با وقاحت تمام برای این پذیرش -که به نفع آن کشور بود- از موضع برتر سخن گفت و اعلام کرد که ایران باید حاکمیت مطلق عراق بر مناطق اروند (شطالعرب) و اراضی زینالقوس را بپذیرد؛ تا برای صلح مستقیماً مذاکره صورت گیرد.
بدیهی بود که در چنین شرایطی ملت و مسئولان جمهوری اسلامی ایران و بهخصوص حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی هرگز زیر بار ننگ ذلت در مقابل ایادی استکبار جهانی نمیرفتند و تا اخراج و تنبیه متجاوز، آماده جانفشانی در راه اسلام و وطن خویش بودند.