پس
از نماز، مادر به هاشم گفته بود: «خوب مادرجان هرچه خدا بخواد همان میشه»
هاشم ادامه داده بود: «ننه بعد نمازت دستهایت را بلند کن به سمت آسمان و
بگو خدایا من از هاشم راضیم توهم راضی باش .» مادر هم همین جمله را به زبان
آورده بود.برای همین تا هاشم این جمله را شنید ابتدا کف پای مادرش را
بوسیده بود و بعد یک پشتک کف منزل زده و گفته بود:«دیگه تمام شد.»
منظورش شهادت بود که همان هم شد. ولی تا قبل از رضایت مادر، هاشم هنگام عملیات مثل گلوله تانک بدون خوف بسمت دشمن میرفت بدون خوف ولی شهادت قسمتش نمیشداینبار با رضایت مادر انگار جواز شهادت را گرفته بود چون با اطمینان گفت: «دیگه تمام شد» و چند روز بعد در عملیات خیبر در روز ششم اسفند ماه سال 1362 بواسطه انفجار راکت هواپیما به شهادت رسید.
همرزمانش روایت میکنند: در عملیات خیبر بعد از سخنرانی حاج همت برای گردان مقداد در منطقه جفیر توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد و با اصابت یک راکت در نزدیکی هاشم و دوستانش مثل شهید ابراهیم حسامی که او هم از دلیران سپاه بود و شهید حسین محمدی و رضا هاشمی به شهادت رسید. اگر همرزمانشان نبودند بقایای پیکر باید گمنام دفن میشد چون سر و سینه شهید متلاشی شده بود وازطریق پایی که مجروح شده بود واز ران پوست برداری شده بود شناسایی شد.
پیکر جانباز شهید هاشم کلهر معاون گردان مقداد لشکر27 حضرت رسول (ص) در گلزار شهدای بهشت زهرا(س)قطعه 28 ردیف 21 شماره 16 آرام گرفته است.