خاطره دو برادر که هم‌خون نبودند

من او را کمتر از برادر خودم نمی‌دانستم، بین ما واقعا یک رابطه معنوی فوق العاده‌ای برقرار بود که شاید قابل بیان نباشد. شاید در بعضی از مقاطع به دلیل مسائل کاری ما از هم جدا بودیم، ولی ارتباط قلبی و روحی ما برقرار بود.
کد خبر: ۱۰۶۴۰۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۳ - 01October 2016
به گزارش دفاع پرس از استان گلستان، متن زیر خاطره ای از سردار شهید عباس مهری از شهدای استان گلستان از زبان سردار تقی مهری فرمانده راهور ناجا است.

سردار شهید عباس مهری در روستای مهر از توابع شهرستان سبزوار متولد شد و تا چند سال اول ابتدایی در محل تولد زندگی و سپس به همراه خانواده به شهر گرگان مهاجرت کرد و از آن به بعد روابط ما که دارای ارتباط فامیلی نیز بودیم آغاز شد. مرکز اتصال ما مسجد حسینی واقع در منطقه سازمان آب گرگان یا همان مسجد مهری های سبزواری مقیم گرگان بود.

شهید عباس مهری از همان دوران در مسجد فردی شاخص و در انجام فرایض دینی و دعاهای کمیل و ندبه همچون پدرش کوشا و دقیق بود.

در سال 57 بهمراه شهید مهری و دوستان دیگر تصاویری از حضرت امام (ره) را در خانه ها توزیع می کردیم. از آنجایی که من و شهید با هم اختلاف سنی زیادی (حداکثریک سال) نداشتیم؛ رابطه فامیلی باعث شده بود در اغلب کارهای آن سالها با هم باشیم و یادم هست که ایشان در راهپیمایی مهم 5 آذر گرگان شرکت فعال داشتند.

در دوران انقلاب یکی از کارهایی که انجام می شد نگهبانی از محل و حفظ امنیت مردم بود که شهید مهری یکی از افراد ثابت این نگهبانی ها بود و همچنین در سالهای 57 و 58 با حضور فعال در بسیج ضمن حراست از انقلاب در مباحث مطروحه در سطح شهر با حمایت از اصالت انقلاب در حد سن و سال خودش مشارکت داشت.

در سال 59 من و شهید عباس مهری بهمراه دو تن از دوستان برای عضویت در سپاه پاسداران ثبت نام کردیم و پس از پذیرفته شدن، آموزشهای اولیه را در پادگان المهدی چالوس گذراندیم. در پادگان المهدی ما با شهید عسگری (جانشین لشکر 25 کربلا) هم دوره بودیم.

خاطراتی از شهید عباس مهری از زبان سردار تقی مهری 

من و شهید عباس مهری بدلیل همفکری، هم مسجدی، همراهی دوران انقلاب و رابطه فامیلی از هم جدا نمی شدیم. من او را کمتر از برادر خودم نمی دانستم، بین ما واقعا یک رابطه معنوی فوق العاده ای برقرار بود که شاید قابل بیان نباشد. شاید در بعضی از مقاطع بدلیل مسائل کاری ما از هم جدا بودیم ولی ارتباط قلبی و روحی ما برقرار بود. مثلا در عملیات رمضان شهید بدلیل مجروحیت به عقب منتقل شد و بنده هم بعلت جراحت کم در منطقه ماندم و به همین دلیل ارتباط فیزیکی مان مدتی کم شد.

لازم به یادآوری است که بنده بهمراه شهید عباس مهری در عملیات رمضان برای اولین بار در منطقه عملیاتی جنوب حضور داشتیم. در این عملیات تیپ 25 کربلا بفرماندهی سردار مرتضی قربانی و مسئولیت طرح و عملیات تیپ نیز بعهده سردار رزاقیان بوده است.

شهید عباس مهری در عبادات خود ضمن اجرای واجبات، اهل مستحبات نیز بود و قرآن را هم که در آن موقع در سنگر ها کم بود خوب قرائت می کرد و این رویه تاثیر زیادی در دیگران داشت. ایشان دارای روحیه فداکاری و گذشت زیادی بود. مثلا قبل از عملیات رمضان که به نوبت نگهبانی می دادیم او همیشه نگهبان بعدی خود را بخصوص در زمانهای آخر شب که خواب بسیار شیرین بود دیرتر بیدار می کرد تا آنها بیشتر بخوابند.

در شناسایی ها شهید در یافتن هویت دشمن بسیار هوشمندانه عمل می کرد و در واقع دشمن شناسی اش عالی بود و این حالت در عملیات های بعدی هم وجود داشت و باعث گردید که در برگشتن به منطقه سه گیلان و مازندران، ایشان در قسمت طرح عملیات مشغول شود و ما هم به قسمت اطلاعات و عملیات رفتیم و خلاصه اینکه شهید بزرگوار از هوش بالایی برخوردار بود بطوریکه در دوره دافوس نیز جزو نفرات برتر شده بود.

شهید عباس مهری دارای روحیه ای شاد بود و اغلب در آموزش های بسیج و دفاع شخصی و سایر آموزش های تکمیلی و همچنین مراوده با خانواده شوخی های قشنگی می کرد که باعث خنده و شادی دیگران می شد و در واقع شهید دارای یک روحیه بسته ای نبود و یک آدم کاملا شاد بود.

خاطراتی از شهید عباس مهری از زبان سردار تقی مهری 

انتهای پیام/

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۱
قاسم مهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۶
0
0
خدا رحمت کند همه شهدا رو
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار