حال پرسش این است که خاستگاه اهمیت برترساز دو مفهوم «امنیت و آرامش» کجاست و این دو مفهوم چرا تا به این حد و مقدار در قیاس با دیگر مفاهیم و واژگان مهم شدهاند. برای ارائه پاسخی روشن و بیابهام به این پرسش نخست باید با بهرهگیری از دیگر واژگان، معنایی «هر چند مجمل» برای این دو به دست آوریم. آن گاه با واکاوی نیاز به این دو، خاستگاه برترساز آنها را معین کنیم. فرهنگ لغتنویسان فرهیخته، امنیت را نبود ترس و تهدید معنا کردهاند. امنیتنویسان پژوهنده نیز گفتهاند امنیت نیازی است مهمتر از نیازهای جسمانی . به زعم آنان پیشنیاز ضروری رشد و بالندگی، امنیت است. پیداست که مراد این پژوهندگان از امنیت، همه انواع امنیت است. بر این اساس میتوان «خاستگاه» امنیت را در درون یکایک آدمیان و در روابط میان اقشار و گروههای مختلف جست وجو کرد. این درون آدمیان است که جویای امنیت است و ناامنی را برنمیتابد. خاستگاه آرامش نیز چنین است. چنانچه آرامش را رهایی از تنش و فشار و احساس آسودگی و راحتی و دلخوشی معنا کنیم،آن گاه در مییابیم که این احساس نیز در شمار درونیترین حالات احساسی آدمیان است و لاجرم فقدانش با اختلال در نظامهای عصبی، روانی و ذهنی همراه است. از همین روی وقتی از اعضای یک جامعه پرسش شود که در خلوت خود چه نیازی را در صدر نیازهای روانی خود مینشانید، اغلب آنها از نیاز به امنیت و آرامش سخن خواهند گفت. همان گونه که گفته شد، امنیت و آرامش بویژه در جریان امروز، بشدت متاثر از تعاملات و ارتباطات بین فردی است. به همین سبب، وقتی افراد جامعه؛ «پیوند دوستانهای» با یکدیگر داشته باشند، به یکدیگر احترام بگذارند، از تحقیر و تهدید یکدیگر بپرهیزید، در برابر همدیگر احساس مسئولیت کنند، هیجانات منفی (خشم، کینه، انزجار و...) خود را لگام زنند، به منبعی نیرومند برای «حمایت اجتماعی» از یکدیگر تبدیل شوند و در تعامل با یکدیگر اخلاقی رفتار کنند، آن گاه میتوان امیدوار بود که جامعه رنگ امنیت و آرامش به خود گیرد و شهروندان در کنار یکدیگر «زیست نیکو» داشته باشند.
ایجاد تقویت و بسط امنیت، در هر شکل و نوع آن و بویژه امنیت اجتماعی، نیازمند همت و اراده جمعی است. یعنی یکایک ما شهروندان جامعه چنانچه به امنیت و آرامش «ذهنی» ( روانی و درونی ) و «عینی» ( فقدان رواج و شیوع وقوع کجروی و انحراف و جرم در جامعه) خود بیندیشیم که میاندیشیم، باید با شور و اشتیاق و انگیزه و تمایل، سهم و نقش خود را در این زمینه بپذیریم و آن را، آن گونه که بایسته و ضروری است، ایفا کنیم. به عبارت دیگر، برای ایجاد امنیت حداکثری و فرا چنگ زدن به آرام،ش ناگزیر باید «همه با هم» اهتمام ورزیم و گام فراسو نهیم. به همین سبب، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ناجا) برای هفته ناجای امسال بیان و گزاره «همه با هم برای امنیت و آرامش» را به عنوان شعار این هفته برگزیده است.
شعاری که ناجا بر میگزیند از یک پشتوانه نظری و نخبگی برخوردار است و اغلب متناسب با شرایط زمانی و اجتماعی و نظایر آن فرمول بندی میشود. بنابراین، اگر نیک از «امنیت و آرامش» سخن به میان میآید و این دو مفهوم در شعار جا خوش میکنند، از آن روست که از یک سو نعمت بزرگ امنیت و آرامشی را که برخلاف بسیاری دیگر از شهروندان خاورمیانه و حتی اروپا و آمریکا، نصیبمان گشته و همه در سطحی بالا از آن برخوردار شدهایم، قدر بدانیم و از دیگر سو بگوییم که چنین نعمتی را یک یا چند نهاد و سازمان دولتی به تنهایی و بدون یاری و همراهی همگان، نمیتوانند حفظ کنند و آن را بسط و گسترش دهند. از همین روی، در آغاز شعار دو واژه «همه با هم» را جای دادهایم تا بگوییم که حفظ امنیت و آرامش نیازمند «انسجام عمومی» و «همفکری همگانی» و «همراهی» یکایک شهروندان جامعه است.
شاید با خواندن این چند سطر بلافاصله این پرسش در ذهن شکل بگیرد که هر یک از ما شهروندان چگونه میتوانیم به حفظ و تقویت «امنیت و آرامش» خود و دیگری یاری رسانیم؟ در پاسخ به این پرسش میتوان چندین و چند راهکار و روش را برشمرد که از آن میان این روشها پر اثرتر به نظر میرسند؛
1ـ پرورش احساس مسئولیت در خود، در برابر جامعه
2ـ اجتناب از هر نوع رفتاری که موجب رنجش و آزردگی دیگری میشود
3ـ تقویت فضایل اخلاقی، بویژه راستگویی و درستکاری
4ـ واکنش خوشبینانه در برابر دیگران
5ـ «دعوت دوستانه» از دیگران به نیکیها و «درخواست مشفقانه» از آنان برای دست نیازیدن به کنشهای دیگر آزارانه
6ـ گسترش پیوند و ارتباط سودمند و دوستانه با دیگر شهروندان
7ـ از میان راندن «فرصت» اقدام کجروان به جرم و بزهکاری