به گزارش گروه سایر رسانههای
دفاع پرس، اصلیترین وظیفهای که انتشارات شاهد از آغاز فعالیت خود در عرصه نشر و ترویج آثار، ارزشها و جانفشانیهای مجاهدان راستین و ایثارگر به عهده گرفته، همانا زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آنان است. این آثار چه در قالب خاطره و چه در قالب یادگار نوشتهها و آثار مکتوب حکایت از پاسداری از عزت و شرف این مرز و بوم دارد و برگ زرینی در کتاب تاریخ پر فراز و نشیب مبارزات حقطلبانه این عزتمندان افتخارآفرین است که اگر توفیق سیراب شدن از شراب طهور شهادت را نیافتند، اما مسلماً متحمل مصایب شدید و مقدسی چون جانبازی و اسارت شدهاند که اجر و منزلت آنان نزد پروردگار افزون و بلندمرتبه است.
از مهمترین و معتبرترین شیوههای برافروخته نگاه داشتن آتش یاد و خاطره آن دلاورمردان عرصه مجاهده و پیکار به دست دادن گزارشهای واقعی و عینی از زندگانی و سلوک آنان در قالب ضبط خاطرات، دستنوشتهها و یادداشتهای بهجا مانده از آنهاست که میزان تأثیرگذاری آن بر مخاطب آگاه به مراتب از شیوههای دیگر بیشتر ارزیابی میشود، زیرا در اینگونه نگارش عنصر خیال کمترین نقش را در اثر دارد و آنچه هست یکسره پهنه انکارناپذیر واقعیت است.
از سوی دیگر انتشار خاطراتی که از مجاهدان راه حق در حافظهها باقی مانده یا بر صحیفه کاغذ نقش بسته، دستمایه بکر و بیبدیلی است برای آن عده از محققان و هنرمندانی که در آثار خود دغدغه سالکانی را دارند که روزگاری برای پاسداری از سرزمین اسلامی خویش به میدان آمدند و حماسهها آفریدند تا آن شجره طیبهای که به دست مبارک آن پیر فرزانه در خاک این مرز و بوم کاشته شده بود، ببالد و به ثمر بنشیند.
***
نوشتن از شهدا که ستارگان پرفروغ آسمان ایثار، گذشت و مردانگی هستند، با واژگانی از جنس خاک کاری بس صعب و دشوار است.
کی میتوان به توصیف قبیلهای از نسل افلاک پرداخت؟ اگر هر آنچه که در زنجیره کلمات در امتداد زمان صورت صحیفهای به نام کتاب را به خود اختصاص داده است، به مدد بطلبی باز نمیتوانی به توصیف رفعت این جایگاه بپردازی، خصوصاً اگر آنچه را میخواهی به نگارش درآوری، پیرامون وصف پیری از قبیله نور باشد که خود قافلهسالار کاروانی در استمرار خط سرخ انبیا و اولیای الهی و شخصیت کمنظیری است که زندگی و مرگش هر دو حیاتبخش و حرکتساز بود، شیخالشهدایی چون محمد شیخالاسلام که قریب ۶۰ سال بر منبر رسالت انبیا از حریم دین دفاع کرد و عالمی رفعت جایگاه که هزاران فرزند معنوی را برای خدمت به اسلام تربیت کرد. مردی نورانی که در ماه روزه و شب قدر با چهرهای سرخ به ملاقات پروردگارش شتافت تا با شرافت زیستن را به ما و آیندگان بیاموزد.
***
وقتی مقرر شد کتابی تحت عنوان «زندگی و سیره» راجع به این شخصیت گرانقدر تدوین کنم، بر خود لرزیدم و چندین ماه در تردید و شک مانده بودم که آیا قلم ناچیزم توانایی تحریر مطالبی درخور شأن این شهید والامقام را خواهد داشت؟
پس از این زمان طولانی با نیت کسب مدد از روح این بزرگوار و به پاس سالها خوشهچینی از خرمن علم و معرفت این استاد فرهیخته دل به دریا زدم و خداوند یکتا را به مساعدت و کمک طلبیدم و پا به میدان گذاشتم، با اذعان به این امر که آنچه را در توان دارم در این راه به کار میگیرم، نه آنچه که باید درخور شأن و شخصیت این بزرگمرد باشد، لذا از این بابت که سعادت مرور خاطرات این شیخ شهید در مدت تدوین این اثر نصیبم شد، خداوند سبحان را سپاسگزارم و از اینکه نتوانستهام چنان که شایسته است حق مطلب را ادا کنم، از روح پاک شهید والای رمضان و خانواده مکرم ایشان پوزش میطلبم.
***
در شیوه تدوین این صحیفه ذکر موارد ذیل خالی از لطف نیست.
الف) در جمعآوری خاطرات استاد شهید ماموستا ملامحمد شیخالاسلام فراز و نشیبهای فراوانی را طی کردم و با انجام بالغ بر ۱۶۰ مصاحبه با دوستان، شاگردان، آشنایان و خانواده معظم ایشان و پیاده کردن صوت مصاحبهها بالغ بر ۸۰۰ صفحه مطلب جمعآوری شد، اما از آنجا که قصد و غرض تدوین زندگینامه و سیره بود، لذا آثار جمعآوری شده طی سه مرحله پالایش شد و آنچه به اهداف کتاب نزدیکتر بود در این مجموعه قرار گرفت و این کارها حاصل ماهها تلاش است.
ب) از آنجا که کار تدوین کتاب از مهر ماه سال ۱۳۸۸ آغاز شد، لذا عناوین و جایگاههای سازمانی افرادی که راوی خاطرات هستند، بر اساس زمان نقل خاطره است، اگر چه ممکن است بعضی از آنها امروز در جایگاه دیگری مشغول خدمت باشند.
ج) بهراحتی نمیتوان سالها خوشهچینی از محضر شهید شیخالاسلام و افتخار مجالست و همنشینی با ایشان را به فراموشی سپرد و به ذکر خاطرات آن دوران نپرداخت، لذا اگر چه حقیر خود راقم این سطورم، اما جزو راویان خاطرات سبز ایشان نیز هستم و در فصولی از کتاب به بیان خاطراتی از این سید والامقام پرداخته و تحت عنوان از شاگرد استاد تلاش کردهام قطرهای از دریای بزرگواریهای ایشان را به تصویر بکشم.
اگرچه در ابتدا مبنا را بر این گذاشته بودم که خاطرات خود را در همین مقدمه بیان کنم، اما کثرت عدد خاطرات و ترس از تطویل مقدمه مانع از این کار و لذا به متن منتقل شد.
***
و کلام آخر آنکه من در این اثر تاریخی، حالات بزرگی را به نگارش درآوردم که رهبر معظم انقلاب او را بدین گونه ستوده است: «وَ مَن قُتِلَ مَظلومَاً فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطانا با تأسف و اندوه فراوان اطلاع یافتم که دست جنایتگر و گنهکار مزدوران استکبار و ارتجاع، به خون عالِم مُجاهد و روحانی خدمتگزار جناب ماموستا شیخالاسلام نماینده مجلس خبرگان رهبری آلوده شده و آن مرد شریف و خدوم پس از دهها سال دفاع صریح از حق، به دست جنود باطل به شهادت رسیده است.
در این چند روز چند عنصر روحانی ارزشمند دیگر از جمله امام جمعه موقت سنندج و دو تن از مسئولان قضائی محترم آن استان هم، پیش از این بزرگوار مجروح شده یا شربت شهادت نوشیدهاند. این زنجیره شقاوت و خونخواری در ماه مبارک رمضان و در آستانه روز دفاع از ملت فلسطین، نشاندهنده آن است که این جنایتکاران با وجود ادعای دینداری و تعصّب مذهبی، نه فقط احترام شهر الله را هتک میکنند، بلکه آماج حمله آنان در اصل، همان چیزی است که دستگاه استکبار و برخی دولتهای روسیاه منطقه کمر دشمنی با آن بستهاند.
دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی و دفاع از آرمانهای اسلامی و مسئله قدس شریف جرم نابخشودنی این شهیدان و مجروحان عزیز، از نظر این مزدوران جنایتکار و اربابان فرعونصفت و قارونمنش آنها است. پس از اردیبهشت معطر امسال کردستان که در آن نوای گوش و دل نواز وحدت اسلامی بیش از همیشه در آن دیار طنین افکند، دستگاه استکبار و استبداد اکنون درصدد انتقامگیری از مردم نجیب و مظلوم آن اُستانند. برای آن دشمنان سنگدل، کُرد و فارس و شیعه و سنّی تفاوت نمیکند. دل پلید و پُرکینه آنان حتی به روحانی کهنسالی چون شهید مظلوم ماموستا شیخالاسلام نیز با قساوت و شقاوت دستِ ستم میگشاید. لعنت خدا و رسول و مؤمنان بر آن خونخواران و مراکز اصلی پشتیبانی و فرماندهی آنان باد.»
منبع: روزنامه جوان