خاطرات سربازان بریده از جنگ در جلد دوم «آن بیست و سه نفر»
احمد یوسفزاده از اتمام نگارش جلد دوم «آن بیست و سه نفر» خبر داده است. او میگوید: در این کتاب هم خاطرات کسانی آمده که مقاومت کردند و هم خاطرات آنها که بریدند. الگوی من در ثبت وقایع ابوالفضل بیهقی بوده است.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، احمد یوسفزاده روزنامهنگاری است که تاکنون چند عنوان کتاب نیز نوشته است؛ «آن بیست و سه نفر» معروفترین اثر اوست که خاطراتش از سالهای دفاع مقدس را در برمیگیرد. یوسفزاده با انتشار این کتاب، وجه دیگری از جنگ را به نمایش گذاشت: حضور رزمندگان نوجوان در جنگ. هرچند تا پیش از انتشار این اثر جسته و گریخته از حضور رزمندگان نوجوان و دستکاری شناسنامهها گفته شده، اما آنچه که مزیت کار احمدزاده به شمار میآید، پرداختن عمیقتر به این موضوع است.
پس از انتشار کتاب از سوی سوره مهر، توجهها دوباره به سمت یکی دیگر از خاطرات دفاع مقدس جلب شد. کتاب هرچند در ابتدا خیلی خوب پرداخته و معرفی نشد، اما پس از انتشار تقریظ مقام معظم رهبری و یادداشت سردار سلیمانی بر این اثر، دوباره در رسانهها مورد توجه قرار گرفت و پس از آن تا چند ماه به عنوان یکی از پرفروشهای انتشارات سوره مهر معرفی شد. یوسفزاده در این کتاب نه تنها داستان خود که خاطرات 22 رزمنده نوجوان دیگری را آورده و نقل کرده که با همه سن کم، تلاش کردند تا به اندازه بضاعت خود مقابل دشمن بایستند؛ مردان کوچک جنگ. سربازان کوچک امام(ره) حالا در یک قاب به تصویر کشیده شده بودند و خاطراتی از آنها دوباره بر سر زبانها افتاده بود.
یوسفزاده پس از انتشار این کتاب، قول نگارش دو جلد دیگر از خاطرات آن بیست و سه نفر معروف را هم داد. حالا کتاب در مراحل نهایی است. به همین بهانه با او به گفتوگو پرداخته ایم که در زیر می خوانید:
آقای یوسفزاده کمی درباره جلد دوم کتاب «آن بیست و سه نفر» توضیح دهید. شما قبلاً از نگارش این جلد خبر داده بودید.
جلد دوم کتاب «آن بیست و سه نفر» رو به اتمام است و با اتمام نگارش دو فصل دیگر، کار کتاب به پایان میرسد. مراحل تحقیق دو فصل نهایی کتاب به انجام رسیده و پس از نگارش و جمعبندی به ناشر تحویل داده خواهد شد؛ از این رو پیشبینی میشود که تا نمایشگاه سال آینده به چاپ برسد. عنوان این کتاب «اردوگاه اطفال» انتخاب شده است، زیرا در این اثر به وقایع و خاطرات همان 23 رزمنده معروف در اردوگاههای عراق پرداختهام؛ اردوگاههایی که در آن بچههای کم سن و سال_ یعنی از 13 تا 18 سال در آن نگهداری میشد.
یکی از جذابیتهای کتاب «آن بیست و سه نفر» نسبت به دیگر کتابهایی که همزمان با آن منتشر شد، موضوع کتاب بود؛ یعنی اینبار نویسنده اسارت را از زاویه دید جدید و با نگاه نوجوانانی که در جنگ حضور داشتند، نوشته است. همین باعث جذابیت و بعد موفقیت کتاب شده است. با توجه به استقبالی که از کتاب صورت گرفت، انتظار میرود که جلد دوم این اثر نیز توفیقی مانند همان کتاب نخست داشته باشد. از این جهت، چه ابتکاری به کار بستید تا مخاطب را از دست ندهید؟
حقیقت این است که در جلد دوم کتاب، به همان موضوع اسارت نوجوانان پرداختهام، اما در مجموع «اردوگاه اطفال» با «آن بیست و سه نفر» تفاوتهایی دارد. در کلیت موضوع، ایستادگی در برابر شکنجه، اعتصاب غذا و مقاومت اسرا پرداخته شده است، اما تفاوت کار در این است که در جلد دوم وقایع و خاطرات جدیدی گفته میشود؛ ضمن اینکه به جزئیات برخی از خاطراتی که مردم بارها شنیدهاند نیز پرداخته شده است. به عنوان نمونه، همه از ماجرای مواجهه مهدی طحانیان با آن گزارشگر تلویزیونی اطلاع دارند، اما من که در آن صحنه بودهام، سعی کردم تا خاطرات آن واقعه را با جزئیات بیشتری نقل کنم که جذابیت هم داشته باشد و اطلاعات جدیدی به مخاطب خود بدهد.
از سوی دیگر، در «اردوگاه اطفال» شما با شخصیتهای متفاوتی مواجه هستید، یعنی شما در این اردوگاه افرادی را میبینید که یکدست نیستند و در میان آنها شخصیتها با روحیات مختلفی دیده میشود. گاه در بین آنها افرادی هستند که نمیتوانند نسبت به شکنجهها و سختگیریهایی که انجام میشده، مقاومت کنند، از این رو به اصطلاح میبریدند و به دسته موافقان دشمن میپیوستند یا از نظر روحی مقاومت خود را از دست میدادند و از نظر معنوی کم میآوردند و سعی میکردند که بیشتر در حاشیه باشند. در واقع این کتاب، حوادث و روزهای سخت و پرتپش سال 62 در اردوگاه اطفال را روایت میکند. روزهایی که دشمن تلاش دارد از این نوجوانان بهرهبرداری تبلیغاتی کند، عدهای مقاومت میکردند و عدهای نیز نمیتوانستند ادامه دهند و میبریدند. حوادثی که جاسوسان نفوذی دشمن در میان اسرا رقم میزدند و نحوه مواجهه اسرای نوجوانان با آنها از دیگر موضوعاتی است که در این کتاب برای نخستینبار به آن پرداخته شده است.
اتفاقاتی از این اردوگاه نقل میشود که در دیگر اردوگاههای کشور رخ نداده است، از این جهت فکر میکنم که نسبت به کتاب «آن بیست و سه نفر» تفاوتهای اساسی داشته باشد و در عین حال جذابیت خود را هم دارد. در مجموع تصویری که از اردوگاه ارائه میشود، منحصر به فرد است. برخی گمان میکنند که سنگینترین بار مسئولیت اسارت برعهده رزمندگان بزرگسال بود، حال آنکه به نظر من بیشترین سختی برای نوجوانان اسیر بود.
این دو اثر تنها خاطرات شماست، یا به نوعی خاطرات همان 23 نفر محسوب میشود؟
من ساعتها با افرادی که همراه من بودند، مصاحبه و گفتوگو کردم. گاه در کانالهای تلگرامی که با حضور این افراد شکل گرفته، موضوعاتی را به بحث گذاشتم. حتی اگر راجع به واقعهای یا تاریخ حادثهای تردید داشتم، با دیگر رزمندگان و حاضران تماس گرفتم و این تردیدها را برطرف کردم تا صحیحترین روایت را نقل کنم. این موضوع هم یکی از وجوه تمایز کتاب جدید با «آن بیست و سه نفر» است.
یعنی در واقع نگارش خاطرات این جمع برعهده شما گذاشته شده است؟
خیر، اما من هر جایی که میروم و به هر آزادهای که میرسم، از او میخواهم که خاطراتش را بنویسد؛ «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال» خاطرات من و جنگ و اسارت از دید من و در نهایت از دید 20 نفر دیگری است که همراه من بودند، نه از دید 300 نفر دیگری که در اردوگاه حاضر بودند. تکتک این افراد میتوانند خاطرات منحصر به فرد خودشان را داشته باشند. متأسفانه از نگارش خاطرات آزادگان استقبال چندانی نمیشود. توصیه همیشگی من به دوستان رزمندهام این بوده که اگر تمایل یا فرصتی برای نگارش خاطراتشان ندارند، حداقل این خاطرات را داستانگونه برای فرزندانشان تعریف و صدایشان را ضبط کنند تا این صدا برای نسل باقی بماند.
شما در خلال صحبتهایتان گفتید که در «اردوگاه اطفال» به اسرایی پرداختید که به جمع نیروهای وابسته به دشمن پیوستند؛ چطور این خاطرات را نقل کردید در حالی که تعدادی از این افراد امکان دارد که در داخل کشور باشند و بعد از اظهار پشیمانی، دارند با خانواده خود زندگی میکنند؟
من با این نوع شیوه روایت که تنها بر نقاط مثبت تمرکز دارد، مخالفم. اسارت زندگی و فرایند پیچیدهای است که اتفاقات عجیبی در آن رخ میدهد. نمیتوانیم ادعا کنیم که همه افرادی که در اسارت بودند، به صورت صد در صدی مبارز بودند. حقیقت این است که در میان اسرا، افرادی بودند که در کشاکش مشکلات و سختیها دیگر توانایی مقاومت نداشتند. این اتفاقات در اسارت بود و نقل این ماجراها میتواند ارزش کار کسانی که در اردوگاهها مقاوم بودند و در برابر مشکلات ایستادگی کردند، نشان دهد.
در اسارت آدمهایی بودند که تکرارناپذیر بودند، اما در برابر آنها افرادی هم بودند که آستانه تحملشان پایینتر بود. به هر حال همه انسانها همانند هم نبودند و نیستند، رزمندهای میتوانست و تا پایان راه مقاومت میکرد، یک فردی هم در اردوگاه بود که تا نیمه راه میآمد و بعد تغییر مسیر میداد. من در نگارش خاطرات کتاب دوم، آن نقل قول معروف از ابوالفضل بیهقی در ابتدای کتاب را سر لوحه کار خودم قرار دادم: «و من که این تاریخ پیش گرفتهام التزام اینقدر بکردهام تا آنچه مینویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست از مردی ثقه». با تأسی به این سخن بیهقی کتاب را شروع کردم و تلاش کردم تا در مسیر نگارش این کتاب همه نکات را بیاورم؛ حتی نقاط ضعف را.
در حال حاضر نیز افرادی هستند که در خلال اسارت به اردوگاه اشرف پیوسته یا به جمع نیروهای دشمن وارد شده بودند، اما بعد از پشیمانی و توبه به کشور آمدهاند و دارند با خانوادههایشان زندگی میکنند. من به احترام بچههایی که میدانند پدرشان آزاده بوده، اما نمی دانند که چه عملکردی در اسارت داشتند، از اسم مستعار استفاده کردم، اما ماجرای اسارت را مینویسم. گاه این پیوستنها خیانت نبوده، نشانه ظرفیت انسانهاست.
درباره نقش منافقین در خاطرات اسارت بارها نقل شده است. در اردوگاه اطفال نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است؟
بله؛ بارها از اطرافیان مسعود رجوی برای یارگیری به اردوگاه آمده بودند که معمولاً با شکست مواجه میشدند. حتی یکبار در اردوگاه ما به ابریشمچی که یکی از بزرگان سازمان بود، حمله شد. در برخی موارد هم توانستند تعدادی از بچهها را فریب دهند و جذب کنند. تعدادی از این اسرا بعد از آزادی یا بعد از پشیمانی میگفتند که اردوگاههای عراقیها بهتر از اردوگاههای منافقین است. در اردوگاههای رژیم بعث کار اجباری وجود نداشت، اما در اردوگاه اشرف افراد از صبح تا شب مشغول کار اجباری بودند و این شرایط زندگی را برای افراد سخت میکرد.