به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، همیشه گفته شده که سینما و تلویزیون ایران در کشاندن قشر مذهبی به سالنهای سینما و حتی پای گیرندههای تلویزیونی ناموفق هستند. دلایل زیادی هم بر این امر بیان شده اما متاسفانه به عمد یا سهو اصلیترین دلیل این کمبود نادیده و ناگفته مانده. درواقع با اینکه در اصل مطلب تردیدی نیست و این حقیقتی غیرقابل کتمان است که «تلاشهای سینمای ایران در شکل دادن به نوعی سینما بر پایه تاریخ پرفراز و نشیب اسلام که سرشار است از لحظات دراماتیک و موثر، جز در چند مورد معدود به بار ننشسته و از این حیث سینمای ایران یک سینمای فقیر است با انگشت شمار فیلم تاریخی-مذهبی درباره مقاطع مهم تاریخ اسلام» اما هیچگاه دلیل این فقر برای مخاطبان این گفتهها و گلایهها باز نشده است.
این اما درحالی است که هر زمان چنین فیلمهایی ساخته و اکران شده، مخاطبان از آن استقبال کردهاند و این نشان میدهد که ساخته نشدن چنین فیلمهایی بیشک دلیل اقتصادی و ترس از بازگشت سرمایه ندارد... در روزهای سوگواری ماه محرم هستیم و باز هم مثل همه ساله از کمبود فیلم مناسب برای نمایش در این ایام مینالیم و درنهایت هم تنها راه چاره را در تعطیلکردن سالنهای سینما در روزهای عزاداری میجوییم. این درحالی است که منابع تصمیمسازی و سرمایه در سینما و تلویزیون بیشتر در دست قشری است که خود بیشترین گلایهها را از بابت کمبود یا نبود فیلم مناسب مذهبی- تاریخی به عمل میآورند اما به دلایلی که میدانیم و میدانید هیچگاه خودشان نتوانسته یا نخواستهاند، پاسخ مناسبی به این سوال بدهند که خود شما تصمیمسازان برای غلبهبر این کمبود چه کردهاید؟! با اینکه اتفاقاتی که برای فیلم رستاخیز پیش آمد، خود بهترین پاسخ برای چنین پرسشهایی میتواند باشد و دلایل چنین کمبودهایی را به سطحی کلانتر از میل و خواست و اراده مدیران فرهنگی منتقل میکند... برای اینکه کمبود فیلم مناسب تاریخی- مذهبی و بهطور مشخصتر کمبود فیلم عاشورایی در عمر سیوهشت ساله سینمای بعد از انقلاب ملموستر شود، در ادامه کوشیدهایم مروری داشته باشیم به فیلمهای تاریخی- مذهبی با محوریت حوادث عاشورا که در سیواندی سال اخیر ساخته شده و اتفاقا مورد توجه قرار گرفتهاند. اینکه در حدود چهار دهه فقط توانستهایم چهار فیلم تاریخی درباره عاشورا پیدا کنیم، فاجعهای است غیرقابل کتمان...
سفیر
فیلمی به کارگردانی فریبرز صالح و فیلمنامهای از فریبرز صالح و کیهان رهگذر که با گذشت بیش از سیوچهار سال از زمان ساختهشدنش هنوز هم در قیاس با فیلمهایی که امروزه در سینمای ایران ساخته میشود، سرپا و تروتمیز بهنظر میرسد. این فیلم که در سال 1361 ساخته شد، تاکنون بارهاوبارها از تلویزیون پخش شده است.
کارگردان این فیلم پیش از ساخت سفیر سابقه چندانی نداشت و فقط یک سریال، آن هم به شکل مشترک ساخته بود. سفیر در ابتدا قرار نبود یک فیلم سینمایی باشد، بلکه فیلمنامه کیهان رهگذر در قالب سناریوی یک فیلم کوتاه نیمساعته ١٦میلیمتری به فریبرز صالح پیشنهاد شده بود اما صالح بعد از خواندن فیلمنامه تصمیم گرفت آن را در حد یک فیلم سینمایی گسترش دهد... سفیر پس از نمایش در نخستین دوره جشنواره فیلم فجر، نظرات و بحثهای متفاوتی را باعث شد که با توجه به شرایط و حالوهوای آن روزها طبیعی بهنظر میرسد. فراموش نکنیم سفیر در روزهایی جلوی دوربین رفت که سینمای ایران هنوز گرفتار تبوتاب انقلاب بود.
مدیران فرهنگی آن روزگار که هنوز اقتضائات مدیریتی، واقعبینی را یادشان نداده بود و در بند آرمانگرایی انقلابیشان بودند، به گفته مرحوم رهگذر اجازه مانور مناسب به سازندگان فیلم نداده و حتی در کوچکترین جزییات کار نیز دخالت میکردند. اما نکته شگفتانگیز ماجرا این است که فیلم کمترین نشانی از این فشارها را بازتاب نمیدهد، حتی در مقایسه با بسیاری از تولیدات دیگر سالهای بعد آزاداندیشتر جلوه میکند. اینکه سفیر آشکارا میکوشد داستانش را بگوید، دیگر نکته عجیب این فیلم است.
سینمای ایران در تمام این سالها با شعار عجین بوده و هر زمان که خصوصا خواسته اثری فاخر تولید کند، خصوصیت شعارزدگیاش بیشتر نیز شده اما طعنهآمیز است که در فیلم سفیر که در دورانی ساخته شده که هنوز جامعه فضایی احساسی و هیجانی داشت، این شعارزدگی را حس نمیکنیم و این نیز یکی از دلایل جذابیت این فیلم است... فیلم، داستان قیس ابن مسهر، نماینده امام را به تصویر میکشد که با نامهای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه میرود. او در طی مسیرش، به دست راهداران ابنزیاد، والی کوفه، دستگیر و به زندان افکنده میشود. قیس پیش از دستگیری، نامه را از بین میبرد.
او در زندان با شکنجهها و برخوردهایی خشن روبهرو شده و در آخر هم اعدام میشود ...
در این فیلم فرامرز قریبیان، عزتاله مقبلی، جلال پیشواییان، کاظم افرندنیا و محمدتقی کهنمویی ایفای نقش کردهاند ... فریبرز صالح در یکی از گفتوگوهای خود درباره فیلم سینمایی «سفیر» گفته بود: ساخت این فیلم سینمایی تیری در تاریکی نبود، بلکه پدیدهای روشن بود که در یک برهه خاص به زایش رسیده بود و لازم، ضروری و بجا بود که محصولی مثبت و معنوی داشته باشد.
روز واقعه
سالها بعد و بهتر است دقیقتر بگوییم: دوازده سال بعد از سفیر فریبرز صالح، روز واقعه ساخته شد. تهیهکنندگی این فیلم را مرتضی شایسته برعهده داشت و بهرام بیضایی فیلمنامه این فیلم را نوشته بود. روز واقعه در زمان ساختهشدنش جزو فیلمهای پرهزینه و گران سینمای ایران بود؛ چنانکه بودجه شصتوهشتمیلیون تومانی این فیلم در آن روزگار از اینرو که معادل هزینه حدود 10فیلم تخمین زده شد، جنجالهایی را باعث شد. فیلم، اما، فیلمی نبود که گفته شود هزینهها را هدر داده و هدایت فیلم که در تهیه این فیلم چه از حیث بودجه و هزینه و چه از نظر گردآوردن بهترینهای سینمای ایران جای کوچکترین بهانهای نگذاشته بود، نتیجه کار را نیز دید و آن چیزی نبود جز تولید یکی از بهترین فیلمهای تاریخی- مذهبی سینمای ایران.
کارگردان روز واقعه با این فیلم یک پرش بلند را در کارنامهاش تجربه کرد. با اینکه شهرام اسدی با نخستین فیلمش «اوینار» مورد توجه منتقدان قرار گرفته بود، اما سابقه او در حدی نبود که کسی حتی خودش انتظار داشته باشد فیلمی در اندازه روز واقعه به او پیشنهاد شود. اما او به قدر کافی خوششانس بود که فیلمنامه بهرام بیضایی به او پیشنهاد شد و او نیز البته فرصت به دست آمده را آسان از دست نداد. فیلم چنان خوب از کار درآمد که باوجود گذشت ٢٢سال هنوز هم در کارنامه شهرام اسدی یک قله غیرقابل دسترسی بهنظر میرسد و این فیلمساز خوشقریحه در ساختههای بعدی خود حتی نتوانسته به درصدی از دستاوردهایش در این فیلم برسد، البته طبیعی نیز هست. فیلم چنان مدیون فیلمنامه درجه یک بهرام بیضایی است که بدون توجه به این فیلمنامه، سنجش کار کارگردانش غیرممکن جلوه میکند.
روز واقعه که توانست از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند، داستان جوانی مسیحی به نام عبدالله را روایت میکند که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. عبدالله در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرامیخواند. عبدالله بیابانبهبیابان و واحهبهواحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به کربلا میرسد؛ آنجاست که حقیقت را بر نیزه میبیند...
علیرضا شجاعنوری، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، لادن مستوفی، محمدعلی کشاورز، مهدی فتحی، سعید نیکپور، حسین پناهی، عنایت بخشی، سیامک اطلسی، حمیده خیرآبادی، ژاله علو، سروش خلیلی، فخرالدین ضدیقشریف و ... بازیگران این فیلم هستند...
با اینکه سالها از ساخت روز واقعه میگذرد اما این فیلم همچنان جزو محبوبترین فیلمهای مذهبی قلمداد میشود و حتی به جرأت میتوان گفت که روز واقعه همچنان بهترین فیلمی است که درباره عاشورا ساخته شده. دلایل این بهترین بودن نیز بسیارند: ریتم درست و کارگردانی هوشمندانه شهرام اسدی، بازیهای درجه یک بازیگران درجه یک فیلم، موسیقی حیرتانگیز مجید انتظامی، تصاویر درخشان و... دستبهدست هم دادهاند تا این قله را در سینمای ایران شکل دهند. در این میان، اما مهمترین نکته هوشمندی سناریست کار است که با تحلیل درست شرایط، امکانات، حساسیتها، حواشی و... به این نتیجه رسید که در سینمای ایران نمیشود سراغ ماجراهای عاشورا رفت و بهترین راه برای ساخت فیلمی درباره این روز بزرگ این است که برویم سراغ حواشی این روز یا اینکه قصه را از زاویه دید یک ناظر روایت کنیم.
سال گذشته یکی از سایتهای سیاسی از قول عبدالله اسفندیاری، مشاور تولید فیلم درباره روند خلق سناریوی این فیلم نوشت که اسفندیاری ایده اولیه فیلم را برای داریوش فرهنگ تعریف کرده و گفته براساس آن یک فیلمنامه بنویسد. فرهنگ هم سراغ چند نفر میرود که کسی کار را نمیپذیرد اما سال بعد فیلمنامه کامل را تحویل میدهد. نویسنده سناریو ع.سالک بود؛ اسم مستعاری که بهخاطر حساسیت روی اسم بهرام بیضایی انتخاب شده بود. درواقع بیضایی چنان هوشمند بود که شرایط را متوجه شده بود: اسم او میتوانست در کار اخلال ایجاد کند؛ همچنانکه نمایش عاشورا نیز این اخلال را باعث میشد. او آن زمان به حقایقی رسید که سازندگان رستاخیز بیستسال بعد تازه به این حقایق رسیدند. بههرحال هرچند روز واقعه توانست موفقیتهای بسیاری به دست آورد اما چنین تجربهای نتوانست تهیهکنندگان و کارگردانان سینما را به سمت تولیدات مذهبی با موضوع عاشورا هدایت کند...
مسافر ری
یکی از تلاشهای شکستخورده سینمای دینی- تاریخی با محوریت تاریخ اسلام که نشانی از روزهای موفق کارگردانش نداشت و بدل به فیلم بیسروصدایی شد که نتوانست موج و بحث ایجاد کرده یا بتواند تماشاگران پرشماری را به دست آورد... داوود میرباقری پس از ساخت سریال موفق امام علی(ع) با مسافر ری سعی کرد به کوشش خود مبنی بر ساخت آثار جذاب مبتنی بر داستانهای مذهبی ادامه دهد. او در این فیلم - سریال، داستانی قدیمی را که در هالهای از رمز و ابهامات تاریخی قرار داشت، انتخاب کرد و برای جذاب تعریفکردن آن و تحمیل الزامات دراماتیک این وقایع، تلاش بسیاری به خرج داد. حضور بازیگرانی که در سریال امام علی(ع) موفق جلوه کرده بودند، تمهید دیگر داوود میرباقری برای موفقیت مسافر ری بود. فیلمبرداری مسافر ری در سال ١٣٧٩ انجام شد و فیلم در همان سال و در مدت زمان نسبتا طولانی دو ساعت آماده نمایش شد.
سناریوی مسافر ری را خود داوود میرباقری به نگارش درآورده است. داستان فیلم در قرن سوم هجری مقارن با خلافت عباسی و امامت دهمین پیشوای شیعه امامهادی(ع) رخ میدهد. عبدالعظیم حسنی یکی از شاگردان و مریدان امامهادی(ع) مغضوب دستگاه خلیفه است. پس از تخریب بارگاه امام حسین(ع) در کربلا به دستور عمال خلیفه، عبدالعظیم به توصیه امامهادی(ع) به مهاجرتی طولانی به سمت ایران و شهرری دست میزند. این هجرت از نظر سیاسی بسیار مهم است و عبدالعظیم طی این مسافرت حامل پیام امامهادی(ع) به علویان ایران است. او در این سفر طولانی با خطرات و حوادث گوناگونی روبهرو میشود...
مسافر ری چه از نظر منتقدان و چه در گیشههای فروش نتوانست فیلم موفقی قلمداد شود. منتقدان از فیلم استقبال نکردند و اکران سینمایی مسافر ری هم در سال 80با فروش چندانی در گیشه همراه نبود. این درحالی است که در همان سال فیلم مریم مقدس یکی از پرفروشترین فیلمهای سال بود که این نکته بهتر میتواند در تبیین اینکه مسافر ری نتوانسته حتی قشر مذهبی سینمارو را نیز راضی کند، کمک حالمان شود...
فیلم در جشنوارهها نیز به جز چند جایزه فرعی نصیبی از موفقیت نبرد. در پنجمین جشن خانه سینما از هفت بخش مختلف که این فیلم نامزد دریافت جایزه شده بود، درنهایت تندیس بهترین طراحی لباس این رویداد هنری به مسافر ری رسید. در جشنواره فجر ١٣٧٩ نیز فقط عبدالله اسکندری توانست جایزه بهترین چهرهپردازی را از آن خود کند... شگفت اینکه پخش سریال مسافر ری از تلویزیون نیز نتوانست برای میرباقری موفقیتی به ارمغان آورد...
رستاخیز
اگر بخواهید بدانید در سینمای ایران چرا کمتر فیلمهای تاریخی- مذهبی ساخته میشود، چرا فیلمسازان مذهبی سراغ داستانهای دینی یا با محوریت زندگی و شهادت امامان و معصومین نمیروند، چرا این همه شعار در باب لزوم توجه و حمایت از سینمای مذهبی به دستاوردی درخور ختم نمیشود، چرا غربت غریبان عاشورا در سینمای ایران غربتی مکرر شده و دهها و صدها چرای دیگر... رستاخیز احمدرضا درویش و ماجراهایی که از سر گذرانده، خود بهترین پاسخ به این پرسشها و هزاران پرسش مشابه میتواند باشد...
رستاخیز چه از حیث تولید عظیم و پروداکشن بزرگ و چه از نظر پرداخت مستقیم به اتفاقات غمبار دهمین روز ماه محرم، جدیترین تلاش سینمای ایران برای ادای وظیفه در قبال عاشورا است. فراموش نکنیم که تاکنون فیلمهای عاشورایی ایران توجه و تمرکز روایت را نه متوجه خود آن واقعه، بلکه بیشتر معطوف به حواشی قبل و بعد از آن کرده و به تصویر کشیده بودند اما رستاخیز مستقیما به متن حوادث عاشورا پرداخته و رخدادهای مستند این روز را جزبهجز نمایش داده است... وقتی خبر آمد که قرار است فیلمی درباره روز عاشورا ساخته شود، موضوع چندان جدی بهنظر نمیرسید. نخست اینکه تا آن زمان بارهاوبارها چنین اخباری اعلام شده بود اما هیچگاه از مرحله حرف و وعده و شعار فراتر نرفته بود و بهنظر میرسید اینبار نیز چیزی جز این در انتظار این پروژه نباشد.
اما وقتی در ادامه اعلام شد که قرار است این فیلم را احمدرضا درویش بسازد، خیلی چیزها عوض شد. درواقع خبر کارگردانی درویش توجهات را معطوف به این پروژه کرد. راست این است که برای چنین پروژهای درویش شاید بهترین گزینه ممکن بود. به این دلیل هم بود که وقتی اعلام شد قرار است این کارگردان فیلمی درباره عاشورا بسازد، کسی تعجب نکرد. او بهعنوان یکی از فیلمسازان کاربلد طیف موسوم به بچهمذهبیهای سینما، با سابقه ساخت چند فیلم عظیم و به اصطلاح بیگ پروداکشن در کارنامهاش، هم صلاحیت تکنیکی و فنی ساخت چنین فیلمی را داشت و هم برای دلواپسانی که سینماگران را واجد شایستگی لازم برای نزدیکشدن به سیمای امامان نمیدیدند، چهرهای موجه بهشمار میآمد.
به واسطه همین پشتوانه خیلیها به حاصل کار خوشبین بودند. نتیجه کار هم نشان داد این خوشبینی بیدلیل نبوده است. راست این است که رستاخیز با هر متر و معیاری یک فیلم قابلقبول در سینمای ایران است. احمدرضا درویش برای ورود به واقعه عاشورا، داستانش را از زاویه نگاه بکیر (فرزند حر ابن یزید ریاحی) روایت میکند. او ابتدا همراه یزید است اما به واسطه ماموریتی که دارد با رفتار و منش امام حسین(ع) آشنا شده و در صف یاران او قرار میگیرد. فیلم از این منظر به قیام امام حسین(ع) و متن حوادث واقعه عاشورا میپردازد. پیداست که لازمه موفقیت در چنین زاویه دیدی باورپذیرکردن آدمها و رخدادهای تاریخی فیلم است. پروداکشن عظیم رستاخیز و کاربلدی درویش در این جنبهها بسیار به کار فیلم آمده؛ چنانکه میتوان گفت رستاخیز بهخصوص در زمینه تکنیکی و باز هم بهخصوص در تصویرکردن صحنههای نبرد و لشکرکشی یکی از معدود فیلمهای ایرانی قابلمقایسه با نمونههای استاندارد جهانی به شمار میآید...
رستاخیز که درنهایت پس از پشت سرگذاشتن بیش از 250 جلسه فیلمبرداری آماده نمایش شده بود، در نخستین نمایشهایش در جشنواره فیلم فجر هرچند با حواشی بسیاری مواجه شد اما درنهایت توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین در ١١بخش شود که در ٨ بخش از جمله بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد. این بهمعنای موفقیت کامل این فیلم بود که میتوانست اکرانی موفقتر را نیز برای آن به ارمغان آورد. اما حواشی ناگهان سر برآوردند.
فیلم که در تمام مراحل تمام مجوزها را تحصیل کرده و به عبارت بهتر با رعایت تمام موازین قانونی و شرعی و عرفی ساخته شده بود، ناگهان در اوج یک روند قانونشکنانه از پرده سینماها پایین کشیده شد و اکنون که حدود دوسال از این اتفاق میگذرد، هنوز تکلیف این فیلم روشن نیست و سرمایه مادی و تلاشهای معنوی عوامل فیلم همه معلق و پادرهوا رها شده است... اینکه چه عامل یا عواملی باعث بروز حواشی برای این فیلم شدند، چندان محل بحث ما نیست.
در یک اشاره گذرا میتوان گفت دلیل حاشیهپردازان بیشتر نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) عنوان شده که این موضوع نیز درنهایت به نامههای شماری از مراجع و تجمع عدهای مقابل وزارت ارشاد ختم شد. ختم اصلی ماجرا اما آنجا بود که سازمان سینمایی تا اطلاع ثانوی فیلم را که تمام مجوزهایش را خودش صادر کرده بود، به بایگانی فرستاد. این آخرین خبری است که تا امروز درباره این فیلم اعلام شده است...
در رستاخیز بازیگرانی چون پوریا پورسرخ، حسین پورشیرازی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، بهادر زمانی، انوشیروان ارجمند، مهتاب کرامتی، شقایق فرهانی، لیلا بلوکات، زهره حمیدی، آرش آصفی و ... ایفای نقش کردهاند.
منبع: شهروند