یازدهم محرم، روز تجلیل از اسرا و مفقودان؛

آزادگی راه و رسم خداست؛ ره عدل و داد است، این راه راست

یازدهم محرم‌الحرام، روز تجلیل از اسرا و مفقودان است تا یاد و خاطره غیورمردان و غیورزنان آزاده دفاع‌های مقدس سراسر عالم، در همه زمان‌ها گرامی داشته شود.
کد خبر: ۱۰۸۱۷۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۷ - 13October 2016
آزادگی راه و رسم خداست؛ ره عدل و داد است، این راه راستبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، امروز یازدهم محرم است که در تقویم رسمی کشور  با عنوان «روز تجلیل از اسرا و مفقودان» به ثبت رسیده‌است؛ روزی که روز پژواک صدای آزادمردان و آزادزنان در قله تاریخ حماسه و خون است:

می‌خواستم شعری بگویم در هوایت
شعری برای جاودان بانگِ رهایت

یک مثنوی از دست‌های مهربانت
منظوم‌ه‌ای بالابلند از چشمهایت

می‌خواستم شعری... ولی شرمنده هستم
شرمنده‌تر از اینکه می‌خوانم برایت

وقتی زمین، بر گام‌هایت بوسه می‌زد
می‌ریخت گُل، هفت آسمان، بر ردّ پایت

نورِ خدا در سینه‌ات تا شعله‌ور شد
صد کهکشان، گرما گرفت از روشنایت

طومارِ تاریکی و درد و رنجِ انسان
پیچیده شد دَر هم، به اعجازِ دعایت

خواب جهان، آشفته شد، وقتی که پیچید
در قلّه تاریخ، پژواک صدایت

در حقیقت یازدهم محرم‌الحرام هر سال را به احترام اسیران جنگی و مفقودان آن و همزمان با مصیبت جانسوز اسارت اهل بیت پیامبر(ص)، به این عنوان نامگذاری کرده‌اند تا در این روز، یاد همه اسرا و مفقودان مظلوم در سرتاسر جهان، گرامی داشته شود.

ما نیز در دفاع مقدس هشت ساله خود، اسرا و مفقودان زیادی داشته‌ایم که البته یاد اسرا و آزادگان جنگ را بیشتر در بیست و ششمین روز از مرداد ماه هر سال و به یاد ۲۶ مرداد ۱۳۶۹، سالروز آزادی نخستین گروه از آزادگان عزیز ایران اسلامی، گرامی می‌داریم؛ آنان که آزادگی، یعنی راه و رسم عدل الهی را صبورانه به جان خریدند و در این راه، پافشاری کردند:

به یاران آزاده از ما درود
بخوانید ای دوستان این سرود

سرود دلیران آزاده را
به راه وطن جان و سر داده را

بخوانید این قصه راستان
ز آزادگی سر کنم داستان

چو آزادگی پاکبازی بُوَد
ره و رسم آن سرفرازی بود

درودم به آزادگان جهان
به آن پاکبازان روشن روان

به آنان که کردند جان را فدا
به راه عدالت به راه خدا

پس آنان که در مُلک آزاده اند
به برپایی داد، جان داده اند

که آزادگی راه و رسم خداست
ره عدل و داد است، این راه راست

اما یازدهم محرم‌الحرام در حقیقت یادآور اسارت پدران و یا حتی مادران آزاده‌ای است که امروزه و یا در هر روز از تاریخ، در هر نقطه از جهان، طعم تلخ اسارت را به ظلم می‌چشند و هر لحظه از خزان پاییز را به شوق بهاری دوباره سپری می کنند و در عین حال، چشمانی هم هوشیارانه در انتظار دیدار دوباره آن‌هاست:

ای پدر! ای حماسه­ جوشان!
اسوه­ ی غیرت و فداکاری!

دوست دارم دوباره بنویسم
از تو، از روزهای بیداری

روزهایی که نام مردان را
از گلوی تفنگ می­خواندند

مادران هم برای لالایی
مثنوی‌­های جنگ می­‌خواندند

شوق پرواز در تو جاری بود
شور میدان، شبی اسیرت کرد

پدرم! ای جوان‌­ترین آیه!
غم ماندن چقدر پیرت کرد

تو نبودی کنارمان امّا
خاطراتت چقدْر جاری بود

سهم ما از تو قاب عکسی سرخ
سهم ما از تو بی­قراری بود

جسم پاکت اسیر بود امّا
جامه­ ی سرخی از پریدن داشت

تار و پود تو آسمانی بود
ربّنایت چقدْر دیدن داشت

نفْس خود را اسیر می­‌کردی
می­‌سرودی شکوه دیگر را

سجده­‌های تو فاش می­‌کردند
اشتیاق جهاد اکبــــر را

خاک دشمن همیشه شاهد بود
روحت آزاده بود، آزاده

حرف­های امام یادت بود
جانت آماده بود، آماده

گاه در بند عشق بودن نیز
اوج آزادی است، آزادی

اوج آزادگی­ست آن درسی
که به زندانِ زندگی دادی

سال­های اسارتت بی­ شک
با تب انتظار طی می­شد

فصل سنگین برگ ­ریزان هم
به امید بهار طی می­شد

حال در هر سپیده می‌­بینیم
روی ماه تو ماه‌­تر شده است

پای شیطان شکسته، باور کن
دشمنت رو سیاه‌­تر شده است
 
آزادگی راه و رسم خداست؛ ره عدل و داد است، این راه راست

این اسیران، در حقیقت ادبیات پایداری را روایت کرده‌اند و افرادی هستند که باید درس زندگی را از مجاهدت آنان آموخت:

زخم‌­هایت روایتی سُرخ‌اند
می­‌ستاییم زخم جاری را

روی پیشانی تو می­‌خوانیم
ادبیّــــات پـایــداری را
 
نامگذاری امروز اما در کنار نام مظلوم «اسیر»، عنوان «مفقود» را نیز با خود به همراه دارد. هشت سال دفاع مقدس ما اگرچه به ظاهر اسیر دیگری ندارد، اما هستند مفقودانی از آن ایام شور و حماسه که هنوز خانواده های آنان و البته تمام ایرانیان عزیز، چشم انتظارشان هستند تا خبری از آنان برسد؛ مفقودانی که در ظاهر، در جایی پنهان شده‌اند؛ اما در باطن امر، «جاوید الاثر»انی ماندگارند که تاریخ حماسه و نور، تا ابد مدیون آنهاست و همیشه «معلوم» خواهند ماند:

ای پیش پرواز کبوترهای زخمی
بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!

توی کتابم هر چـه بابا آب می‌داد
مادر نشانم عکس توی قاب می‌داد

برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش

ای دست‌هایت، آرزوی دست‌هایم
ناز و ادایم مانده روی دست‌هایم

شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی
پای قباله، جای امضای تو خالی

ای عکسهایت روی زخم دل، نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

و اما نامگذاری این روز تا آنجا مهم و متناسب نشان می‌دهد که رهبر انقلاب هم درباره عظمت آن فرموده‌اند: «یقینا یکی از مناسبت‌های مهم جمهوری اسلامی که بسیار هم دارای تناسب است، همین روز اسرا و مفقودین است که با خاطره تاریخی آن مناسبت دارد. همه می‌دانید که در روز یازدهم محرم، یکی از عظیم‌ترین فاجعه‌های تاریخ اسلام به وقوع پیوست. اسارتی اتفاق افتاد که نظیر آن را دیگر ملت و تاریخ اسلام ندید و به آن عظمت هم نخواهد دید. کسانی اسیر شدند که از خاندان وحی و نبوت و عزیزترین و شریف‌ترین انسان‌های تاریخ اسلام بودند. زنانی در هیئت اسارت در کوچه و بازارها گردانده شدند که شأن و شرف آنها در جامعه اسلامی آن روز نظیر نداشت. کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از اسلام بویی نبرده بودند و با اسلام رابطه‌ای نداشتند و خبیث‌ترین و پلیدترین انسان‌های زمان خود بودند. در روز یازدهم محرم، خاندان پیامبر و علی علیهماالسلام اسیر شدند و این خاطره، به‌عنوان یکی از تلخ‌ترین خاطره‌ها، برای ما تا امروز مانده است و خواهد ماند.»

اینچنین است که یاد اسیران و مفقودان جاودان، و در راس آنان اسیران خاندان اهل بیت(ع)، تا ابد با ما همراه خواهد بود؛ اسیرانی که اگرچه اسارت برای آنان سخت و طاقت فرساست، اما با صبر و بردباری مثال زدنی خود، درسی جاودانی به همگان می‌دهند تا تاریخ حماسه و دفاع مقدس (و از جمله هشت سال دفاع مقدس ملت ایران و همچنین دفاع مقدس امروز مسلمانان در برابر جریانات انحرافی و تکفیری) تا ابد، مدیون آنان باشد و رهروان این راه بدانند که با کوهی از خاطرات ترک خورده هم، نباید دل به پاییز سپرد و باید سربلند ماند:

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل، دلیل است، آورده ایم
اگر داغ، شرط است، ما برده ای

اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه
همین زخمی هایی که نشمرده ایم

دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر برده ایم
 
منبع: مهر
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار