به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، آیین تشییع درگذشت «سعید کشنفلاح» صبح امروز در حوزه هنری برگزار شد. این مراسم برخلاف مراسمهای مشابه بدون حاشیه و در اسرع وقت برگزار شد.
مراسمی با مدت زمانی کمتر از یک ساعت و بعد از آن مشایعت پیکر این استاد دانشگاه به سمت بهشتزهرا. اتفاقا همه حاشیه این مراسم در همین بیحاشیه بودن خلاصه می شود. یعنی اینکه اکثر مدیران فرهنگی کشور در حاشیه این مراسم و در دفاتر کارشان پیامی را روی خروجی سایت اداره متبوع بارگذاری کردند.
دیگر کسی از بیتوجهی نظام و دولت به هنرمندان نگفت. از ارتباط مرگ کشنفلاح با آلودگی هوا و تحریم و چیزهایی دیگر حرفی نزد. اگر این مراسم تشییع از مقابل خانه آن زندهیاد هم برگزار میشد فرقی نمیکرد. از وزارت ارشاد تنها یک نماینده آمده بود که ضمن اشارهای مختصر به کشنفلاح چیز دیگری نگفت.
مراسم تشییع همانطور که «محسن مومنیشریف» اشاره کرده بود؛ با بی مهری رسانهها برگزار شد. رسانههایی که تنها به انتشار خبر درگذشت و برگزاری آیین تشییع اکتفا کردند.
در حالی که هنرمندان بسیاری بودند که همه سهمشان از هنر کشور تنها چند نقش فرعی یا چند قطعه موسیقی است اما سیل پیامهای تسلیت در رثای او قرائت میشود. متاسفانه از طرف دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه تئاتر، صدا و سیما و ... متنی قرائت نشد.
انتظار میرفت با درگذشت این هنرمند انقلابی شاهد حضور چهرههایی از مراکز فرهنگی متعددی باشیم که متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد. تنها مدیران و مسئولان حوزه هنری بودند که میزبانی آنها از مشایعت کنندگان پیکر کشنفلاح باعث شد که مجال مصاحبه دست ندهد و حضورشان کمتر دیده شود.
این مراسم میتوانست پرشورتر و پرشکوهتر از این برگزار شود. این مسئله به هماهنگی حوزه هنری برنمیگردد بلکه به سکوت برخی از مدیران فرهنگی ارتباط پیدا میکند که زحمت آمدن به این مراسم را به خود ندادند.
کشنفلاح نه تنها در بخش تئاتر که در بخش دانشگاهی نیز فعال بود و به اعتراف دوستانش حضوری پررنگ در بخش تدریس داشته این امر آنقدر مهم بود که وزارت آموزش عالی همت به خرج دهد و برای درگذشت یکی از موثرترین اساتید دانشگاه هنر نمایندهای داشته باشد تا کسانیکه برای این مراسم آمده بودند بدانند که وزارت آموزش عالی قدر اساتید خود را میداند.
در ابتدای مراسم تابوت کشنفلاح روی صحنه تالار اندیشه حوزه هنری گذاشته شده بود. تعداد معدودی هنرمند روی صحنه میرفتند برای خواندن فاتحه و داخل سالن شخص دیگری نبود. این صحنه به خودی خود به اجرای غمبار یک نمایش تراژدی شباهت داشت. البته تعدادی از جمع فاتحه خوان اقوام کشنفلاح بودند که بیتابی آنها عدم حضور مسئولانی که نیامده بودند را بیشتر فاش میکرد.
جواب این سوال که چرا برخی رسانهها در مقابل بیمهری مردم به امثال اصغر فرهادی برای گرفتن جایزههای معنادارش هیاهو به راه میاندازند؛ در مقابل بیمهری مسئولان به مرگ امثال سعید کشنفلاح سکوت میکنند. مراسمهایی از این دست علاوه بر تلخی از دست دادن بزرگان فرهنگ کشور، تلخی مضاعفی به همراه دارد و آن اینکه هر روز بیشتر از قبل هنرمندان انقلابی به حاشیه رانده میشوند.
این موضوع شاید در ظاهر چندان نگران کننده نباشد، اما تکرار چندباره آن و بزرگنمایی مرگ خوانندهگانی چون «حبیب» زنگ خطری برای مدیران فرهنگی کشور است. عدم حضور آنها در این گونه مراسمها دو معنا بیشتر ندارد یا همچنان این زنگ خطر را نمیشنوند یا نمیخواهند بشوند. یکی از مصادیق مقابله با تهاجم فرهنگی و ولنگاری فرهنگی اجر نهادن به هنرمندان انقلابی و شرکت پررنگ در این مراسمها است.